چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا
اصلاح رفتار یا رواج عصبیت؟
در بيشتر خانهها، طوفانهائى که بين والدين و کودکان صورت مىگيرد، توالى قابل پيشبينى و منظمى ندارند. وقتى کودک کارى را اشتباه انجام مىدهد يا چيزى را اشتباه مىگويد و يکى از والدين با رفتار يا گفتار توهينآميزى از خود واکنش نشان مىدهد، کودک با گفتار يا رفتارى بدتر، پاسخ مىدهد سپس مادر و يا پدر با تهديدهاى فريادآميز يا با تنبيه خودخواهانه با او مقابله مىکند و همينطور اين مشاجره که در آن، هر يک هرچه مىخواهد به ديگرى مىگويد، ادامه پيدا مىکند. به يک مثال توجه کنيد: |
(مريم نه سال داشت و با يک فنجان چاى خالى بازى مىکرد.) |
- مادر: 'آخر آن را خواهى شکست، تو هميشه چيزها را مىشکني!' |
- مريم: 'نه آن را نمىشکنم.' |
درست در همان هنگام، فنجان از دست مريم افتاد و شکست. |
- مادر: 'تو را به خدا نگاه کن، آخر تو چقدر احمقي. دختر! تو همهٔ چيزهاى اين خانه را دارى يکى يکى مىشکني.' |
- مريم: 'پس تو خودت هم احمق هستي، تو هم ريشتراش بابا را شکستي.' |
- مادر: 'به مادرت گفتى احمق! تو خيلى بىادبي.' |
- مريم: 'خودت بىادبي، تو بودى که اولش به من گفتى احمق.' |
- مادر: 'ديگر نشنوم حرفى بزنىها! زود برو از جلو چشمهايم گمشو.' |
- مريم: 'برو بابا.' |
مادر که مىديد دختر کوچک او در مقابل قدرت او ايستاده است و مستقيماً مقاومت مىکند؛ عصبانى شد و دختر خود را با خشم و غضب کتک زد. مريم که سعى مىکرد از دست مادر خود فرار کند، او را بهطرف در و شيشهٔ اتاق هل داد و شيشه شکست. دست مادر بريد. مريم از ديدن خون وحشت کرد. از خانه بيرون دويد و تا ديروقت، در خانهٔ همسايه ماند. ناگفته پيدا است که همهٔ اعضاء خانواده در اضطراب بودند و آن شب، هيچکس خوب نخوابيد. |
اينکه مريم بازى نکردن با فنجانهاى خالى را ياد گرفت يا نگرفت، اهميت چندانى نداشت؛ بلکه مهم اين بود که او دربارهٔ خود و مادرش درسى منفى و مخرب آموخت. |
اکنون سؤال اين است که آيا اين جدل و مباحثه، ضرورى بود؟ آيا مىشد از آن اجتناب ورزيد و آيا ممکن است در اين قبيل حوادث شخصي، عاقلانهتر رفتار کرد؟ |
وقتى مادر فرزند خود را ديد که فنجان را مىغلطاند، مىتوانست آن را از او بگيرد و جانشين مناسبتري، مثلاً يک توپ در اختيار او قرار بدهد تا کودک با آن بازى کند. يا وقتى فنجان شکست، مىتوانست فرزند خود را در جمعآورى تکههاى فنجان شکسته يارى کند و همزمان با آن، دربارهٔ فنجانها که به سادگى مىشکنند. اظهارنظرها و توصيههائى به او بکند. شگفتىاى که از لحن آرام و ملايم مادر پديد مىآمد، سبب مىشد تا 'مريم' خودش را اصلاح کرده، به خاطر حادثهٔ بدى که بهوجود آورده بود، عذرخواهى کند. 'مريم' شايد با نبودن داد و فرياد و تنبيه، اين آمادگى فکرى را پيدا مىکرد که فنجانها براى بازى ساخته نشدهاند. |
- اتفاقات ناگوار ناچيز و ارزشهاى اصلى: |
کودکان مىتوانند از اتفاقات ناگوار اما ناچيزى که روى مىدهد، ارزشهاى اصلى را ياد بگيرند. کودک ضرورتاً بايد از والدين خود بياموزد که کدام اتفاقات صرفاً ناخوشايند و رنجشآور هستند و کدام اتفاقات، غمانگيز و فاجعهآميز. بسيارى از والدين در برابر يک تخممرغ شکسته طورى واکنش نشان مىدهند که انگار با ساق پاى شکستهاى مواجه هستند و يا با شيشهٔ خرد شدهٔ يک پنجره طورى برخورد مىکنند که گوئى در برابر يک قلب خرد شده قرار گرفتهاند. بدشانسىهاى جزئى را بايد از اين طريق به کودکان خاطرنشان کرد: 'تو باز هم دستکش خود را گم کردهاي؟ چه بد شد! آخر ما براى دستکش تو پول داده بوديم. افسوس مىخورم، اما خوب، گم شدن يک دستکش هرگز بلا و مصيبت نيست. اشکالى ندارد' . |
گمشدن يک دستکش و يا پاره شدن يک پيراهن نبايد باعث تندخوئى والدين شود. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست