پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
کار و فراغت
کار اغلب بهمنزله نقطه مقابل زمان فراغت و آسايش ملاحظه مىشود و با توجه به قابليت ارزش کاهى کار بهمنزله منبع تأمين و استقرار معنا و معنويت و خوديابى انساني، استعاره 'جامعه فراغتزا' روز بهروز اهميت بيشترى مىيابد. تحول منش کارى و کار کردن اجازه مىدهد که رابطه تغيير يافته زمان کار و فراغت را به روشنى دريابند. اين موضوع در ابتدا هم از لحاظ کمّى و هم از لحاظ کيفى مصداق دارد و بهوسيله آن از همان ابتدا به اين اشاره نيز هست که دريافت و مفهوم کنونى ما از زمان فراغت بهحق مقوله جديد تاريخى را بيان مىکند، بهطورى که مقايسه کمّى قدرى مسئلهبرانگيز مىباشد. در طول چندين قرن مىتوان گفت که زمان کار قبل از آنکه تقليل يابد افزايش يافته است (رجوع کنيد به: ويلنسکى - Wilensky - در ۱۹۶۱). در اينجا هم به نظر ما ديدگاههاى بينشى کمّى گمراهکننده و فريبدهنده هستند؛ زيرا فاصله زمانى حتىالامکان بخش مهمى از 'زمان فراغت پوشيده و مستتر' را در خود دارد (۱). | |
(۱) . ظاهراً اين برداشت علمى با برداشتهاى رايج از زمان فراغت در تضاد است که مىگويند در گذشته و در جوامع اوليه انسانها زندگى آرامتر و فراغت بيشترى داشتهاند. کسانى همچون تاگور و گاندى که مخالف ماشينىشدن زندگى و جوامع صنعتى بودند و آرزومند و مبلغ بازگشت انسان به دامن طبيعت اوليه و زندگى ساده کم دغدغه و کمکار اوليه بودند، از اين تفکر جانبدارى مىکنند. | |
مقايسه اغلب تنها با آغاز عصر انقلاب صنعتى انجام مىشود که بهموجب آن - تاحدى خام حساب شده - امروز تقريباً نصف آن کار مىشود يعنى آنچه براى به اصطلاح عصر سرمايهدارى آغازين، بهمنزله معيار سنجش، معتبر و شناخته شده بود. احتمالاً در قرن نوزدهم بيشترين مقدار کار انجام مىشد بهطورى که توسعه زمان کار در شکل ساعات کار هفتگى کارگران آلمانى (به نقل از: مؤسسه تحقيق در بازار کار و مشاغل آلمان) بر آن دلالت دارد: | |
اين گرايش تقليل زمان کار بايد در عين حال از لحاظ تخصصى در نظر گرفته شود: يک بار از اين لحاظ که در عصر حاضر 'قسمتها و بخشهاي' وسيعترى از زمان فراغت از کار وجود دارد (رجوع کنيد به: شويش، ۱۹۷۷). يافتههاى تاريخى بالاتفاق نشان مىدهند که طبقات بالاتر صدمه زيادترى در ايام فراغت خود خوردهاند، در حالىکه صاحبان مشاغل پائينتر (مثل کارمندان ساده دفترى يا کارگران) از ۱۸۰۰ بهبعد و حتى شديدتر از سال ۱۹۰۰ به بعد بيشتر زمان فراغت بهدست آوردهاند (رجوع کنيد به: ويلنسکي، ۱۹۶۱ و کاپلان - Kaplan - در ۱۹۶۰). قاعده کلى در ابتداى قرن نوزدهم بر اين بود که کارگران حدود ۱۲ تا ۱۶ ساعت در روز کار مىکردند. امروزه زمان فراغت و زمان کا بهوسيله مقاطع روشنترى از يکديگر جدا مىشوند و امروزه ۸ ساعت کار در روز و نيز تعطيلى در حال گسترش آخر هفتهها جزء واقعيات براى قسمت اعظم مردم در کشورهاى پيشرفته است. با توجه به بيکارى مزمن قسمتى از مردم، اتفاقاً از طرف اتحاديههاى کارگرى کوتاه کردن بيشتر زمان کار درخواست مىشود که برحسب اين برداشت، اين امر قادر است بيکارى را - اگر نشود آن را مهار کرد - حتى 'عادلانهتر' توزيع کند. به اين ترتيب حتىالمقدور انسان فراگرد قطبى شدن مطرح شده در بالا را تشديد مىکند. تا زمانىکه نيروهاى کارى ماهر بهمنزله 'کالاى ناياب' تلقى شود و چنين ديدگاهى برقرار باشد، در اينصورت مىبايستى اين کارگران ماهر در مقايسه با کثرت کارگران کم مهارت موجود، بيشتر کار کنند. | |
در قالب تحقيق دربارهٔ زمان فراغت، اکثراً مشکلاتى بروز کرده که هنوز هم موجود است از جمله اينکه چگونه کار و زمان فراغت را دقيقاً از يکديگر مجزا کنند و اين مشکل در خود قلمرو موضوع تحقيق نيز وجود دارد. مدتها قبل دوماتسدير (Dumazedier) به خصلت تضادبرانگيز خيلى از اشتغالات زمان فراغت اشاره کرد، فىالمثل کار در باغچههاى خانه، اشتغال در بخش غيررسمى و براى اين موارد او اصطلاح و مفهوم 'نيمه بيکاري' (demi-loisir) را ابداع کرد. همچنين اغلب خطوط ارتباطى بين دنياى کار و قلمرو زمان فراغت برقرار شده است؛ فىالمثل بهمنزله 'تز جبراني' (Kompensationsthese) بدين معنا که در قلمرو فراغت، انسان ديدگاههاى نوميدآور و ناکامکننده يا بهشدت در فشار و تحميل زندگى کارى را ترميم و جبران مىکند و يا بهمنزله انديشه و 'تز وفاق و هماهنگي' (Kongruensthese) مىباشد (بدين معنا که افراد در زمان فراغت خود شبيه همان اشتغالات نظير قلمرو کارى خويش را دنبال مىکنند، فىالمثل موازى بودن کار توأم با تنبلى و بىخردى يا مصرف تلويزيونى يعنى کار منفى و منفعل). با وجود اين بهنظر ما شيوههاى درونى ماجراهاى زندگى خيلى متنوعتر از آنچه با قدرى دوگانگى ساده شده 'وفاق' و 'تباين' تطابق داشته باشد، هستند و به اين جهت نتوانستهاند نه تز جبرانى و نه تز وفاق و هماهنگى را بهطور تجربى تأييد کنند (رجوع کنيد به: توکارسکي، اشميتز و شرتزر - Tokarski, Schmitz, Scherzer - در ۱۹۸۹). | |
همچنين بهنظر مىرسد که نشانههاى بسيارى بر وجود چندين مورد دلالت دارند بدين معنا که سرمشقهاى اساسى رفتارى ايام فراغت و مصرف به دنياى کار کوچ کرده و جابهجا شدهاند (رجوع کنيد به: اوپاشوسکى و راداتز - Opaschowski, Raddatz - در ۱۹۸۲). اين امر را مىتوان در سطح آرمانى بهوسيله پس رفتن و به قهقرا کشيده شدن تصورات ارزشى جهت گرفته فراغت، توضيح داد. اما در سطح ساختارى و از جمله بهوسيله پيشرفت تکنيکهاى جديد (مثل رايانه و غيره) بر هر دو قلمرو زندگى مصداق دارند. در مجموع امروز مىتوان اختلاط و امتزاج شديدتر هر دو جوّ زندگى را ملاحظه کرد. اکثراً وقت آزاد افزايش يافته فقط بهطور توهمى 'قابل دسترسى و تصرف' است؛ زيرا وقت فراغت بهطور روزافزون بهوسيله وظايف و تعهدات و فعاليتهاى بسيار زياد گرفته مىشود که به زحمت گزينشى براى آنها وجود دارد. 'وقتگذرانى روزانه' (Der poröse Alltag) که آن را دوماتسدير براى فعاليت خانمهاى خانه فرض مىکند - آنهم بهصورت قاطى کردن کار با چاشنى فراغتهاى گاهگاهى - بهنظر مىرسد که امروزه وقت آزاد روزانه شهروندان عادى را متجلى مىسازند؛ با وجود اين و به همراه آن در قلمرو طبقات پائين مىتوانند، مقاطع روشنترى نشان داده شوند. در اينجا هم قدر و منزلت در حال افزايش 'اقتصاد سايه' در معناى مخلوط کردن هر دو قلمرو ملاحظه مىشود. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست