دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
تاریخنویسی به زبان فارسی و اوضاع تاریخی
در زمان المعتصم بالله عباسى (۲۱۸ ـ ۲۲۷) دربار خلافت، از رجال ايرانى که تا آن روز مورد توجه و علاقهٔ خلفا بودند تهى ماند، نکبت برامکه در عهد هارونالرشيد در حقيقت اعتماد ايرانيان را از دربار عرب سلب کرد و غدر و ناجوانمردى خلفا بر سر زبانها افتاد(۱) و مخصوصاً اين قسمت در ميان طبقات نجبا و اعيان شهرت گرفت و طبعاً واکنش اين عقيدت ذهن خلفا را نيز مشوبتر ساخت و بيش به مردان سياسى و سرداران و دبيران ايرانى به اندازهٔ پيش اعتماد ننمودند ـ خاصه بعد از آنکه طاهربنالحسين هم در خراسان مأمون را خلع کرد اين سوءظن شدت يافت. بنابراين بهسوى ترکان متوجه شدند، غلامان ترک فرغانى و کاشغرى در دربار بغداد عزيز شدند و از ميان آنان مردان بزرگى در سايهٔ پرورش خلفا بيرون آمد. | |||
دربار معتصم بدين مردان آراسته بود، ولى چون اين طايفه مانند ايرانيان زيرک و دوربين نبودند و ميانهٔ آنها به اعراب و ايرانيان گرم درنمىگرفت، به توطئههاى دربارى دچار آمده و از ميان مىرفتند، و باز دستهٔ ديگر از همان طايفه به روى کار مىآمدند ـ اين عمل موجب تزلزل دربار خلفا گرديد و ظلم و تعدّى در اکناف کشور رواج يافت. تنپرورى و عياشى کارفرمايان هم مزيد علت شده از مرزهاى مملکت سرکاشان برخاستند، و عاقبت از طرف مصر و افريقا بهدست فاطميان افتاد، و سيستان و خراسان که به سبب قيام خارجيان به رياست حمزة بن آذرک مغشوش بود به ضميمهٔ فارس، بهدست آلليث استقلال پذيرفت، و طبرستان بهدست سادات زيدى افتاده از مرکز جدا گشت و بنوساج در آذربايجان دم از استقلال زدند، و ديگر اين ممالک چنانکه بايستى به حيطهٔ تصرف بغداديان بازنگشت. | |||
(۱) . از سخنان يعقول ليث صفار است که بسيار مىگفته است: 'دولت عباسيان را بر غدر و مکر بنا کردهاند نبينى که به ابوسلمه و بومسلم و آل برامکه 'کذا' و فضل سهم با چندان نيکوئى کايشان را اندر اندولت بود چه کردند؟ کسى مباد که برايشان اعتماد کند!' (تاريخ سيستان طبع تهران ص ۲۶۸). | |||
در دورهٔ آل ليث که آنها را لثيان و صفاريان نيز گويند (۱۴۷ ـ ۳۹۳)(۲) زبان عربى زبان دربارى و زبان نجبا و معمول به دبيران رسائل بود، و پس از قدرت يعقوب سر سلسلهٔ آن خاندان (۲۴۷ ـ ۲۶۵)(۳) شعرا يعقوب را مدح به عربى گفتند، و يعقوب گفت (چيزى که من اندرنيابم چرا بايد گفت؟) پس محمدبنوصيف دبير رسائل يعقوب شعر پارسى گفتن گرفت و اول شعر پارسى اندر عجم او گفت.(۴) | |||
(۲) . اين تاريخ تا انقراض خلفبناحمد است که در حقيقت خاندان يعقوب آن روز برافتاد و قبل از اين هم يکبار بهدست سامانيان برافتاده بود، و پس از اين هم باز ملوک نيمروز کرّوفرّى کردند و عاقبت بهدست صفويه پاک منقرض گرديدند (رجوع کنيد به: تاريخ سيستان و احياءالملوک) | |||
(۳) . کذا تاريخ سيستان ـ و رد طبقات ملوک اسلام ص ۱۱۶ ـ ۱۷ جلوس و مرگ يعقوب در (۲۲۵ ـ ۲۵۴) ضبط شده و ظاهراً اشتباه است رجوع کنيد به: 'تاريخ سيستان ص ۱۹۹ ـ ۲۰۰ ـ ۲۳۳ متن و حواشي' | |||
(۴) . چنين است روايت تاريخ سيستان (ص۲۱۰) ولى ما در تاريخ شعر در ايران نمودهايم که شعر پارسى از قديم وجود داشته و پيش از اين زمان هم شعر پارسى گفته شده است شايد مراد تاريخنويس شعر رسمى دربارى يا اشعارى به طريقهٔ قصايد عرب بوده است. | |||
قرن سوّم تمام نشده بود که دولت قوى ديگر در کنار جيحون بهوجود آمد که از نظر نژاد و خانواده مقبولتر از صفاريان بود، اين سلسله با کمال زيرکى و دهاء توانستند با دربار بغداد طورى مماشاة کنند که رقبائى بر ضد آنها برنيانگيزاند، و آن دولت سامانيان بود (۲۶۱ ـ ۳۸۹) که خود را از نژاد بهرام چوبين مىشناختند، و اجداد آنها از عهد مأمون در ماوراءالنهر رياستى داشته بودند، و آلطاهر و آلليث هم از آنان حمايت کرده به آنها مشاغل عمده رجوع مىکردند، دربار بغداد اسمعيلبناحمد ـ سرسلسلهٔ سامانيان ـ را بر ضد عمروليث دومين پادشاه صفارى که طرف نگرانى شده بود برانگيخت و عاقبت دولتى بزرگ بهوجود آمد که از اقصى ترکستان تا عقبهٔ حلوان در زير ادارهٔ آن دولت قرار گرفت. | |||
در بين اين سالها نيز در مرو و قهستان و طوس و چغانيان و گوزکانان و خوارزم مردانى ايرانى صاحب داعيه چون احمدبنسهل از خانوادهٔ کامکار، سيمجوردواتى و خانواده او، کنارنگيان و سپهبدان طوس که بزرگ آنان ابومنصور محمدبنعبدالرزاق طوسى بود، و آل محتاج و آل فريغون و مأمونيان برخاستند، و اين همه يک مقصد را دنبال کردند، و آن زنده کردن نام شهنشاهان فارس و احياء آثار گذشته ايران بود، چنانکه احمد سهل خود را از فرزندان يزدگرد مىشمرد و در دربار او مردى پير دهقان نژاد موسوم به 'آزاد سرو ـ يکى پيربدنامش آزاد سرو که با احمد سهل بودى به مرو (فردوسي)' زندگى مىکرد که به قول فردوسى داستانهاى رستم خاندان آن پهلوان در نزد او بود، و از قول او اين داستانها وارد شاهنامه شده بود و ابومنصور کسى است که شاهنامهٔ فردوسى را به زحمت از روى خداينامه و روايات دهقانان و پيران و غيرهم گردآورده و نويسانيده بود ـ و دقيقى شاهنامهٔ خود را به امر امير نوح يا ابومظفر چغانى گفته است و کتاب حدود العالم قديمىترين جغرافياى فاسى (۳۷۲هـ) در دربار آل فريغون تأليف شده است، و شايد ابوعلى سيمجور که از ۳۷۸ تا ۳۸۴در خراسان رياست داشته يکى از تشويقکنندگان فردوسى در نظم شاهنامه بوده است، زيرا پسران محمدعبدالرزاق و اميرک طوسى که علىالتحقيق از مربيان و منعمان فردوسى بودهاند با او دوست و همدست و طبعاً همفکر بودهاند و عاقبت هم در وفادارى نسبت به ابوعلى سيمجور از ميان رفتند و ميرک طوسى با او همزنجير گرديد، و فردوسى ظاهراً دربارهٔ او يا اين اميرک مىگويد(۵) : | |||
| |||
(۵) . ذکر اين اميرک طوسى در مقدمهٔ دوم کهنهٔ شاهنامه در نسخ خطى بهنظر نگارنده رسيده است و تاريخ فوت او را در حبس محدود غزنوى نيز در تاريخ گرديزى موجود است و بعيد نيست که مربى فردوسى در طوس اين مرد باشد و معلوم نيست ابوعلى فرصت پرورش فردوسى را داشته است. | |||
مأمونيان همان پادشاهانى هستند که دربار آنها مجمع بزرگترين علما و حکماى ايرانى مانند ابوريحان و ابوعلىسينا و ابوسهل مسيحى و غيره هم بوده است و در شعوبى بودن اين علما ترديدى نيست خاصه ابوريحان بيروني. | |||
اين جنبش که در خراسان يکباره در قرن سوم پيش آمده است، نتيجهٔ روشن و مستقيم انتشار خداينامه و ساير کتب پهلوى است که در قرن دوم بهوسيلهٔ ابنمقفع و ديگران و در واقع به تشويق و ترغيب برمکيان و آلسهل ترجمه شده بود و در ظرف يک قرن در اکناف ايران منتشر گرديده و اثر شگرفى در قلوب مردان سياسى ايرانى پيدا کرده بود، و نفرت درونى نجباى ايران از غَدْرومکر دربار بغداد نيز مزيد علت شده و فکر ايجاد دولتى مانند دولت ساسانى همه سرکشان و ارباب همم عاليه را برانگيخته بود. | |||
هر چند اين دولتهاى کوچک بهتدريج در دولت بزرگ سامانى تحليل رفت و آنچه باقى ماند صيد سرپنجهٔ غزنويان گرديد، اما همانطور که خود آن دولتها در سامانيان تحليل رفتند فکر و انديشهٔ آنان نيز ضميمهٔ فکر سامانيان شد، رجال صاحب فکر در دربار بخارا گرد آمدند، خانوادهٔ جيهانيان و خانوادهٔ بلعميان و دانشمندانى مانند ابوطيبِ مصعبى که همه مردان فاضل و صاحب تأليف و نويسندگان نامى بودند و وزارت و خدمت امراى سامانى قيام کردند، و افکار تازهٔ خود را در آن درگاه تمرکز دادند. | |||
غير از تشويق شعرا، به تشويق نثرنويسان نير از طرف سامانيان همت گماشته شد، ابوالمؤيد بلخى صاحب شاهنامه و گرشاسپنامه و عجايبالبلدان يکى از تربيتيافتگان آن دولت است، شاهنامهٔ ابومنصورى و شاهنامهٔ منظوم مسعودى مروزى نيز يکى از مآثر سامانى است، چنانکه منظومهٔ ديگر که شاهنامهٔ فردوسى است بايد يکى از آثار شعرى آن عهد شمرده شوند نه علىالمشهور از آثار غزنوي. | |||
مهمترين کارى که در اين دولت از لحاظ پيشرفت نثر فارسى انجام شده است و بهدست ما رسيده يکى شاهنامهٔ ابومنصورى است، که در ۳۴۵ تدوين گرديد و مقدمهٔ آن به نثر و مابقى به شعر موجود است ـ ديگر ترجمهٔ تاريخ و تفسير کبير ابوجعفر محمدبنجرير طبرى است که در ۳۵۶ هجرى بهوسيلهٔ ابوعلى محمدبنمحمدالبلعمى وزير منصوربننوح و علماى ماوراءالنهر ترجمه و فراهم آمده است، و نيز ظاهراً در همين اوان کتاب الابنيه فى حقايق الادويه (اين کتاب تأليف امام موفقالدين الهروى است و نسخهاى به خط اسدى طوسى از آن موجود است) نوشته شده و حدودالعالم من المشرق الىالمغرب نيز در ۳۷۲ در گوزکانان تأليف يافته و متأسفانه به سبب اهمالى که در قرن بعد در پيروى اين جنبش نژادى بهعمل آمد و بهجاى خود بيايد، نه فقط دنبالهٔ کار برديده شد، بلکه قسمت بزرگى از کتب آن دوره نيز از ميان رفت، چنانکه آثار شعوبيه در ساير اقطار اسلامى نيز به همين جهت از ميان رفته است!. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست