|
|
شهر تاکستان در گذشته «سياده» يا «سيادهن» ناميده مىشد و به سرزمين تاتها معروف بود. اين شهر از سابقهٔ تاريخى طولانى برخوردار است و در دوران ساسانيان ، شهرى آباد بوده و از موقعيت ممتازى برخوردار بوده است. آثار گچبرى جالب مربوط به دورهٔ ساسانى که در «تپهٔ خندو» واقع در شمال شرقى تاکستان به دست آمدهاند ، نشانهاى از آبادانى اين منطقه در آن دوران است.
حمداللّه مستوفى در کتاب نزههالقلوب از تاکستان به نام «سيادهان» نام برده است و در لغتنامهٔ دهخدا ، نام گذشتهٔ اين شهر ، «سيادهن» ذکر شده است. بنا به برخى اقوال ، «سيادهن» يا «سيادهان» شکل تغييريافتهٔ واژهٔ «سهدهان» بوده و آن نيز صورت معرب «سهدژان» پارسى است. همچنين ، بر روى کتيبهاى يونانى مربوط به ۲۳۰۰ سال قبل ، موسوم به «پئوتين گرايا» نام «سيادهن» حک شده است.
شهرستان تاکستان يکى از قطبهاى کشاورزى استان قزوين مىباشد و در مسير جادهٔ اصلى تهران به اروپا واقع شده است.
|
|
|
بناى اوليهٔ شهر قزوين را به شاپور اول ساسانى معروف به شادشاپور نسبت مىدهند : شادشاپور شهر قزوين را براى جلوگيرى از تهاجمات ديالمه بنا نهاد و در آن دژ و استحکامات به وجود آورد و سپاهيان خود را در آنها استقرار داد. به مرور زمان ، پايگاه نظامى شاپور توسعه يافت و هستهٔ اصلى شهر قزوين به وجود آمد. موقعيت اين شهر همواره به عنوان گذرگاه مهم طبرستان و درياى مازندران (خزر) اهميت فراوان داشته است.
بعد از حملهٔ اعراب به ايران و آغاز دورهٔ فتوحات اسلامى ، براءبن عازب - از سرداران معروف عرب - در سال ۲۴ هجرى قمرى ، قزوين را محاصره کرد. مردم قزوين مانند مردم بسيارى از شهرهاى ديگر ، اسلام را پذيرفتند و از پرداخت جريمه معاف شدند. قزوين که در دورهٔ ساسانيان پايگاه مستحکمى براى جلوگيرى از هجوم مهاجمان ديلمى بود ، در دورهٔ اسلامى نيز به پايگاه و مبداءِ عمليات بعدى لشگريان عرب تبديل شد. در زمان امويان ، محمد - پسر حجاج بن يوسف معروف - نخستين مسجد جمعهٔ آن را بنا نهاد که به مسجدالثور معروف شد. اين مسجد تا زمان هارونالرشيد معتبرترين مسجد قزوين بود.
در سال ۱۷۶ هـ.ق قلعه يا شهر ديگرى توسط خليفه هادى موسى بن عباسى در مقابل شهر قديم قزوين ساخته شد که به مدينهٔ موسى يا مدينهٔ مبارکيه معروف شد.
در دورههاى بعد ، هنگامى که هارونالرشيد خليفهٔ عباسى در راه خراسان از قزوين مىگذشت ، پس از آگاهى از گرفتارىهاى مردم قزوين در مقابل هجومهاى ديالمه و مقاومت شجاعانهٔ آنها ، دستور داد سعدبنالعاس - والى عراقين و قزوين - حصارى به دور مدينهٔ موسى و مبارکيه بکشد و مسجدى نيز در آن بسازد؛ ولى به علت مرگ هارونالرشيد ، حصار ناتمام ماند؛ تا اين که يکى از فرماندهان ترک دستگاه عباسى به نام موسىابن بنا که مأمور جنگ با حسين بن زيد علوى شده بود ، در سال ۲۵۶ هجرى قمرى بناى آن را به اتمام رساند.
ناصرخسرو قباديانى در سفرنامهٔ خود در سال ۴۳۸ هجرى قمرى شهر قزوين را چنين توصيف کرده است :
... باغستان بسيار داشت ، بىديوار و خار ، و هيچ مانعى از دخول در باغات ، و قزوين را شهرى نيکو ديدم ، باروى حصين و کنگره بر آن نهاده و بازارهاى خوب ، مگر آنکه آب در آن اندک بود و منحصر به کارگرها در زيرزمين و رئيس آن شهر مروى علوى بود.
|
|
از اواخر قرن پنجم هجرى تا زمان حملهٔ هلاکو به قلعههاى اسماعيليان ، سرزمين قزوين تحت تأثير حوادث مربوط به نهضت حسن صباح و جانشينان او قرار داشت و شاهد نبردها و جنگهاى طولانى ميان سپاه حکومت مرکزى و اسماعيليان بود. در زمان صفويه ، با برگزيده شدن قزوين به پايتختى ، اين شهر اعتبار بيشترى يافت و آثار و بناهاى متعددى در آن بنا گرديد.
در دورهٔ قاجاريه که تهران به پايتختى انتخاب شد ، قزوين به علت استقرار در مسير جادهٔ تهران به اروپا و روسيه ، اهميت قابل ملاحظهاى يافت.
درخصوص پيدايش نام قزوين ، در متنهاى تاريخى ، نظراتى چند مطرح شده است که در زير خلاصهاى از آنها آورده مىشود :
تاريخنگاران ايرانى و عرب بر آناند که واژهٔ «قزوين» از جملهٔ «اينکشوين» گرفته شده است. گوينده سرکردهٔ سپاه کسرا در صف لشکريان خود به هنگام نبرد در اين سرزمين خللى ديد و با عبارت «اينکشوين» (يعنى بدان کج بنگر) زيردست خود را مأمور رفع خلل کرد و در نتيجه ، سپاهيان او پيروز شدند. آنگاه در جايگاه مزبور شهرى بنا کردند و به اين مناسبت آنجا را «کشوين» ناميدند و در دورهٔ اسلامى ، عربها ، اين واژه را معرب کرده و آن را «قزوين» ناميدند.
اما در متنهاى تاريخى يونانى چنين آمده است که : پيش از دوران هخامنشى ، مردمى در کرانهٔ غربى درياى قزوين مىزيستند که به گفتهٔ بعضى از تاريخنگاران يونانى و آريايى ، از نژاد «ميتتاني» شمرده مىشدند. اين قوم که آن را کاسى يا کاسيت ناميدهاند ، ظاهراً مدتها پيش از مادها به ايران آمده و قرنها در کرانهٔ غربى درياى کاسپين (خزر) استقرار يافته بود.
|
|
نام قزوين نيز گويا از همين نام (کاسپين) گرفته شده است.
نظر ديگرى ، وجه تسميهٔ قزوين را متأثر از موقعيت طبيعى ، جغرافيايى و حوادث تاريخيِ روىداده در آن مىداند. گفته مىشود که کوهستانهاى شمالى قزوين همواره زيستگاه مردمان سرکش بوده و آبادىهاى دشت قزوين پيوسته دستخوش تاختوتاز و تاراج طايفههاى گوناگون بوده است. براى جلوگيرى از تاختوتاز کوهنشينان ، به فرمان حاکموقت ، يک دژ در مدخل کوهستان شمالى قزوين و دژ بزرگ ديگرى براى استقرار سپاهيان در محل کنونى قزوين بنا کردهاند : اولى را «دژ بالا» و دومى را «دژ پايين» ناميدهاند. با گذشت زمان ، نام «دژ پايين» دچار دگرگونى شده و به «دژپين» ، «گژوين» و سپس «کشوين» تبديل شده است. در دوران شاپور ذوالاکتاف ، بر جاى همان دژ ، قلعهاى بنا کرده و به همان نامى که قبلاً به آن معروف بوده ، آن را «کشوين» خواندهاند. اين نام در دورهٔ اسلامى معرب شده و به «قزوين» تغيير يافته است.
در حال حاضر ، قزوين يکى از شهرهاى آباد و بزرگ ايران و مرکز استان قزوين مىباشد.
|