طی قطعهٔ موسیقی زمانی ممکن است ملودئی بدون همراهی، گاه چندین ملودی همزمان، یا ملودئی با آکوردهای همراهیکننده شنیده شود. برای توصیف این موارد گوناگون، اصطلاح بافت موسیقائی (musical texture) بهکار میرود؛ اصطلاحی که به تعداد لایههای صوتی همزمان، به نوع آنها (ملودی یا هارمونی) و به چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر اشاره دارد.
|
|
بافت موسیقائی، مانند بافت پارچه، با واژههائی همچون تُنُک، متراکم، نازک، ضخیم، سنگین و سبُک توصیف میشود. آهنگساز برای آفرینش تضاد و جلوههای نمایشی میتواند بافت موسیقی را تغییر دهد. (سه بافت مهم موسیقائی عبارتند از: بافتهای مونوفونیک (monophonic)، پُلیفونیک (Polyphonic) و هوموفونیک (homophonic).
|
|
|
|
یک خط ملودیک تنها و بدون همراهی، بافتی مونوفونیک - به معنای تکصدائی - دارد. اگر بهتنهائی آواز بخوانید، آواز شما نوعی موسیقی مونوفونیک خواهد بود. اجراء همزمان یک خط ملودیک توسط چند ساز یا آوازخوان، همصدائی (unison) نامیده میشود که بافت مونوفونیک حجیمتر و غنیتری پدید میآورد.
|
|
|
اجراء همزمان دو یا چند خط ملودیک که اهمیت و جذابیتی کموبیش یکسان داشته باشند بافتی را پدید میآورد که پُلیفونیک - چند صدائی - نامیده میشود. در بافت پُلیفونیک، چندین خط ملودیک از نظر نمود موسیقائی با یکدیگر به رقابت میپردازند. (هنگامیکه اجراءکنندگان موسیقی جاز همزمان ملودیهای متفاوتی را بداههپردازی میکنند نیز بافتی پُلیفونیک پدید میآید). پُلیفونی به موسیقی بُعد میبخشد و آن را با پرسپکتیو در نقاشی مقایسه کردهاند: هر خط، سبب غنا و تعالی خط دیگر میشود.
|
|
این ارتباط تعالیبخش متقابل، نمایانگر تفاوتی میان موسیقی و گفتار است. هنگامیکه چندین نفر همزمان مطالب متفاوتی را بیان میکنند، حاصل ممکن است گیجکننده باشد اما اجراء همزمان ملودیهای متفاوت توسط چند آوازخوان میتواند صداهائی بسیار بیانگر پدید آورد. فن تلفیق و آمیختن خطهای ملودیک همزمان برای دستیابی به آمیزهای بامعنا و موسیقائی، کُنترپوان (counterpoint) نامیده میشود.
|
|
برای آنکه از سیر همزمان چندین خط ملودیک در یک قطعه لذت کامل ببرید شاید لازم باشد آن را بارها بشنوید، شنیدن مکرر، سبب وقوفی رضایتبخش بر چگونگی درهم تنیده شدن اجزاء سازندهٔ کل موسیقی میشود. اغلب سودمند است که نخست به خط بالائی (زیرترین خط ملودیک)، سپس به خط پائینی (بمترین خط ملودیک) و پس از آن به خطهای میانی گوش دهیم. این انتخاب شنیداری، دریافت ما را از ریتمها و شکلهای ملودیک متضاد افزایش میدهد و این امکان را برایمان فراهم میکند که در هر لحظه به چگونگی تأکید بر خطهای ملودیک گوناگون گوش دهیم.
|
|
موسیقی پُلیفونیک اغلب دربردارندهٔ تقلید (imitation) است و تقلید هنگامی رخ میدهد که به دنبال اجراء ایدهای ملودیک با یک ساز با یک خط آوازی، همان ایده بیدرنگ با ساز یا خط آوازی دیگر از نو بیان شود. نمود تقلید چنان است که گوئی خطهای ملودیک گوناگون سازندهٔ بافت موسیقی به پیروی از یک ملودی راهبر اجراء میشوند.
|
|
|
هنگامیکه یک ملودی اصلی را که با آکوردهائی همراهی میشود میشنویم، بافت موسیقی هوموفونیک است. در بافت هوموفونیک، توجه شنونده بر ملودی متمرکز میشود، ملودئی که بهوسیلهٔ صداهائی با جذابیت کمتر تقویت و رنگآمیزی میشود. بافت هوموفونیک برای هر کس که اجراء آوازخوانی گیتار نواز را شنیده باشد آشنا است. همراهی در موسیقی هوموفونیک از نظر سرشت و کاربرد بسیار متنوع است. همراهی ممکن است آکوردهائی پسزمینهای و مطیع ملودی یا صداهائی خروشان باشد که ملودی اصلی را کموبیش زیر سیطره قرار دهد. حالت بیانی ملودی میتواند بر اثر ریتم یا هارمونی همراهیکنندهٔ آن تقویت شود. گاه یک خط ملودیک فرعی بهطور گذرا شاخصتر میشود و نقشی همسنگِ ملودی اصلی مییابد. در اینگونه موارد، شاید بهترین توصیف برای بافت موسیقی، بافتی میان هوموفونی و پُلیفونی باشد.
|
|
|
آهنگساز میتواند با استفاده از بافتهای دگرگونشونده در اثرش تنوع و تضاد بیافریند. او ممکن است قطعه را با یک ملودی و یک همراهی ساده آغاز کند و سپس ملودی را در تار و پود بافتی پُلیفونیک قرار دهد، همچنین ممکن است از راه برقراری تقابل میان تکخوان و آکوردهای پُرطنین گروه کُر فضائی دراماتیک بیافریند.
|