|
| ايلات و عشاير نيمه کوچنشين
|
|
اين گروه از ايلات و عشاير ايران عمدتاً زندگى ييلاق - قشلاقى دارند، زمستانها و به طورکلى فصول سرد را در دهکدههاى مناطق جلگهاى (گرمسير) بهسر مىبرند و فصول گرم را بههمراه دام به مناطق کوهستانى (سردسير) کوچ مىکنند. ايلات و عشاير نيمه کوچنشين يا به سخن پارهاى از مردمشناسان نيمه يکجانشين زمستانها داراى خانههاى پايدار عمدتاً از نوع خشت و گل هستند و تابستانها را در چادر و بعضاً در خانههاى نيمه پايدار يا ثابت سنگ و گلى يا خشت و گلى يا نوع مشابه آن بهسر مىبرند.
|
|
کوچنشينان منطقه بانه کردستان که در اوايل بهار بهسوى ييلاق مىروند و پس از ۷ الى ۸ ماه سکونت در ميان چراگاهها و مراتع سرسبز، در اواخر پائيز به دهکدههاى اصلى باز مىگردند، از اين گروه بهشمار مىروند. اين نوع زندگى حد فاصل ميان کوچنشينى محض و يکجانشينى است. از خصايص بارز آن زندگى دامدارى توأم با مختصرى زراعت و معمولاً زراعت ديم است. به اعتقاد مردمشناسان اين شکل زندگى از عصر مفرغ در برخى از مناطق خاورميانه و مدتها پيش از آن در آسياى مرکزى وجود داشته است.
|
|
در چنين اقتصادى زراعت شکل کاملاً ابتدائى دارد و به هيچوجه با توليد زراعى قابل اطمينان و نسبتاً پر بار اقوام ساکن کشاورز قابل مقايسه نيست، با وجود اين فعاليت زراعى بهعنوان عاملى در حيات اقتصادى اينگونه جوامع بر فعاليت دامدارى که همچنان فعاليت اصلى جامعه است اثر مىگذارد (فرهاد نعماني، تکامل فئوداليسم در ايران، خوارزمى ۱۳۵۸ ص ۴۵۳) مشاهدات نشان مىدهد که در ميان ايلات و عشاير نيمه کوچنشين، برخى از اعضاءِ خانواده با شبکه خويشاوندى به زراعت اشتغال مىورزند و بعضى به دامدارى مشغول هستند و بههمراه دام از منطقه گرمسير به منطقه کوهستانى کوچ مىکنند، در روستاهاى منطقه دشت مغان عشاير ايلسون (شاهسون)، مجاور خانوادههاى دهنشين زندگى مىکنند.
|
|
اينها تابستانها را بههمراه دام به دامنهها و بلندىهاى سبلان کوچ مىکنند و پائيز به دشت مغان باز مىگردند، در سهلآباد دهکدهاى از قوچان دو طايفه شارمانلو و جافکارنلو از ايلات کرد در کنار روستائيان بهسر مىبرند. اينها سابقه سکونت زيادى در ده ندارند شارمانلوها در ابتداء زندگى چادرنشينى محض داشتند زمستانها را در 'سرخس' و 'طاقي' بههمراه دامهاى خود در چادرها مىگذراندند و تابستانها که هوا گرم مىشد و نباتات مراتع روبه خشکى مىگذاشت در دامنههاى داشبلاغ رشتهاى از سلسله جبال هزارمسجد بهسر مىبرند. حدود ۳۰ سال پيش به سهلآباد آمده و در گوشه غربى دهخانه و آغل احداث کرده و سکونت کردهاند.
|
|
شارمانلوهاى سهلآباد پيوند خود را ديگر خويشاوندان خود که در آبادىهاى کوهستانى 'داولي' واقع در دامنه داشبلاغ سکونت دارند حفظکرده و ميان آنها روابط و مناسبات متقابل اجتماعى و اقتصادى برقرار است و اغلب با هم رفت و آمد دارند اما در جامعه ده سهلآباد تکافتاده و غريبه هستند. (۱) بهعقيده ابنخلدون ملاک همبستگى ايلى 'عصبيت - غرور قومي' است که از پيوند نسبى يا خويشاوندى حاصل مىشود و باهم پيمانى و همسوگندى گسترش مىيابد. از اينرو نزد عشاير بهخلاف يکجانشينان وابستگى به نسبت اهميت بيشترى دارد تا وابستگى بهمحل (۲) نظريه ابنخلدون بيشتر مبتنى بر مشاهداتى است که در ميان قبايل عرب و شمال آفريقا انجام شده است، اما چنانچه مذکور افتاد اين پديد را در ميان اقوام ديگر نيز مىتوان مشاهده کرد.
|
|
همچنين در ميان طايفه جافکانلو که در روستاهاى متعددى از منطقه قوچان نظير 'على زينل' حکمآباد، مقصودآباد، سعيدآباد و غزلکند سکونت دارند، روابط و مناسبات گذشته همچنان محفوظ مانده و نوع ازدواج آنها خويش همسرى يا درونگروهى است. (۳) دهکده سهلآباد محل قشلاقى طوايف شارمانلو و جافکانلو است، اينان بهصورت نيمه يکجانشينى بهسر مىبرند. شيوه زندگى آنان شبيه ايلات چادرنشين است. خانههاى آنها فاقد تزئينات داخلى است، سقفى کوتاه دارد و به آغل گوسفند بيشتر از خانه مسکونى انسان شبيه است. زندگى در اين خانهها، زندگى مختلط انسان و دوام است. اينها و بسيارى از ويژگىهاى ديگر آثارى است که از فرهنگ جامعه کوچنشينى در زندگى آنان بهچشم مىخورد جافکانلوها و شارمانلوها از طريق دامدارى امرار معاش مىکنند، حدود ۵ ماه از سال يعنى بهار و تابستان را بههمراه دامهاى خود به منطقه کوهستانى 'داشبلاغ' از رشتههاى کوه هزارمسجد کوچ مىکنند و در خانههاى نيمه پايدارى که برپا مىکنند بهسر مىبرند.
|
|
ايلسون (شاهسون) هائى که در روستاهاى دشت مغان بهطور نيمه کوچنشينى زندگى مىکنند، اغلب بههنگام کوچ دامهاى متعلق به خانوادههاى روستائى را که با آنها نسبت خويشاوندى دارند به ييلاق مىبرند و پائيز برمىگردانند. همه اعضاءِ خانوادههاى نيمه کوچنشين شاهسون به ييلاق نمىروند عدهاى از آنها در قشلاق مىمانند و به زراعت مىپردازند. اکنون خانههاى ناپايدار (آلاچيق) آنها در ييلاق به خانههاى ثابت و پايدار تبديل شده است. مدت اقامت آنها در ييلاق ۴ الى ۵ ماه است و حدود ۷ ماه را در دشت مغان بهسر مىبرند. فاصله ميان دشت و کوه را از ۱۵ روز تا يکماه طى مىکنند. در پارهاى مناطق عشاير نيمه کوچنشينى مانند ايلسون (شاهسون) ها به زراعت ديم مىپردازند، اگر باران فراوان باشد زراعت پربار مىشود، اگر خشکسالى بشود محصول را درو نمىکنند بلکه از مزارع بهصورت چراگاه بهرهبردارى مىکنند.
|
|
(۱) علىاکبر در نيکخلق، سهلآباد دهکدهاى از قوچان، بخش تخقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى ۱۳۵۱ ص ۴۲.
|
|
(۲) ت فيروزان، ايلات و عشاير، مقاله ترکيب و سازمان ايلات و عشاير ايران آگاه، ۱۳۶۲ ص ۱۲.
|
|
(۳) علىاکبر نيکخلق سهلآباد دهکدهاى از قوچان، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران سال ۱۳۵۱ ص ۴۳.
|