|
|
شهر قديمى «رودآور» داراى سه قصبه «توي» و «سرکان» و «شکان» بود. اين شهر پس از حملهٔ مغول اهميت خود را از دست داد و مردم آن به قصبه «توي» روى آوردند و به تدريج آنجا را آباد کردند. از سوى ديگر وجود آرامگاه حضرت حَبَقّوق نبى (ع) (در مرکزيت آن شهر و نزديکى «رودآور» سابق) با توجه به زمان زندگى آن حضرت در حدود ۷۰۰ سال قبل از ميلاد و کاوشهاى باستانشناسى اطراف بقعه نشانگر قدمت و وجود آبادانى منطقه در آن عصر بوده است.
تويسرکان فعلى که از ترکيب دو کلمهٔ «توي» و «سرکان» ساخته شده است ، همان قصبهٔ «توي» قديمى است. قصبهٔ شکان در اثر زلزله خراب شد ، ولى سرکان به فاصلهٔ ۱۰ کيلومترى شمال غرب تويسرکان هنوز پابرجاست و اکنون يکى از شهرهاى شهرستان تويسرکان است.
|
|
|
مورخان در مورد وجه تسميهٔ ملاير نظرهاى مختلفى ارائه دادهاند. از جمله اين که در زمان مادها با روشن کردن آتش بر روى تپهها و کوههاى آن اخبار را به ساير مناطق مىرساندند؛ از اين رو آنجا ملآگر به معنى تپه آتش ناميده شد. روايت ديگرى مىگويد که در زمان حملهٔ اعراب به ايران هنگام عبور از اين منطقه به آب دست نيافته بودند و به همين دليل آن جا را «ماءلايُري» خواندند ، يعنى آب ديده نمىشود و به همين نام معروف شده و ملاير کنونى صورتى از آن عبارت است : ملاير از زمانهاى بسيار دور منطقهاى آباد و پرجمعيت بوده است.
اسامى بعضى از روستاها مانند مانيزان ، گوراب ، اسکنان و ابنيه و آثار تاريخى به جاى مانده منطقه از جمله دژگوراب و تپهٔ نوشيجان حاکى از قدمت تاريخى اين منطقه است.
بناى شهر فعلى ملاير با حکومت فتحعلىشاه قاجار در سال ۱۱۸۸ هجرى مقارن است که توسط محمدعلى ميرزا دولتشاه احداث شد و نخست به نام بانى آن دولتآباد خوانده شد ، و سپس با انقراض سلسلهٔ قاجاريه به ملاير تغييرنام يافت.
|
|
|
به استناد تحقيقات پروفسور رمان گريشمن در تپهٔ گيان (گيان روستايى در ۱۸ کيلومترى جنوب غربى نهاوند) در حدود ۳۷ قرن قبل از ميلاد مسيح قومى در اين منطقه زندگى مىکرد که تمدنى شبيه تمدن بينالنهرين داشت و بعدها به دست اقوام ديگر اروپايى و آسيايى از بين رفت.
شهر نهاوند مقارن انقراض هخامنشيان در حملهٔ اسکندر مورد تاخت و تاز قرار گرفت ، ولى به کمک دژ و باروهاى محکم در امان ماند. سلوکيان نيز به اين شهر حمله کردند و پس از فتح آن مدتى در آنجا اقامت داشتند. در دورهٔ فرمانروايى اشکانيان اوضاع شهر نهاوند به درستى معلوم نيست ، ولى در دورهٔ ساسانيان ، يزدگرد سوم دژ محکمى در آن بنا کرد که تابستانها را در آن به سر مىبرد. در اين زمان نهاوند از نظر سوق الجيشى يکى از نقاط مهم محسوب مىشد.
در حملهٔ اعراب به ايران سپاهيان اسلام با مقاومت سپاهيان ايران در نهاوند روبهرو شدند ، که در نهايت با توجه به ظلم و ستم شاهان و پذيرش دين اسلام از سوى ايرانيان سپاه ايران شکست خورد.
در زمان ملکشاه سلجوقى ، خواجهنظامالملک که براى بازديد از نظاميهٔ بغداد راهى اين شهر بود ، بين راه به دست يکى از فدائيان اسماعيليه به قتل رسيد. از اين رو گفته مىشود که مقبرهٔ او در شهر نهاوند است.
در دورهٔ قاجار ، ناصرالدينشاه ضمن بازديد از اين شهر دستور داد تا قلعهٔ نهاوند را که اثرى تاريخى محسوب مىشد ، خراب و ويران کنند.
بدينترتيب ، يافتههاى باستانشناختى و منابع مکتوب و موجود تاريخى حاکى از کهنسالى اين خطه از سرزمين ايران و جلوهاى ماندگار از تاريخ پرفراز و نشيب آن است.
بدون شک انجام اکتشافات باستانشناسى و مطالعات بيشتر در زمينهٔ قدمت و تحولات تاريخى منطقه ، زواياى تاريک تاريخ تمدن آن را بيش از پيش روشن خواهد ساخت. در اين منطقه مجموعهٔ شرايط لازم براى جذب جهانگرد و توسعهٔ صنعت جهانگردى در اشکال مختلف آن فراهم است.
|
|
|
بناى شهر همدان را به دياآکو پادشاه ماد (حدود ۷۰۰ سال قبل از ميلاد) نسبت مىدهند. هرودوت مىگويد پادشاه ماد اين محل را که اکباتان و هگمتانه ناميده مىشد به پايتختى برگزيد. گويا در کتيبهٔ تيکلات پالاسر اول (پادشاه آشور) که مربوط به ۱۱ قرن قبل از ميلاد است ، نام آنادانا يا «همدانا» نوشته شده است.
کلمهٔ ايرانى هگمتانه به معنى محل اجتماع و کلمهٔ عيلامى «هل مته نه» به معنى سرزمين مادهاست.
شهر همدان در زمان فرمانروايى بختالنصر (بنوکد نصَّر) ويران شد و بعدها داريوش بزرگ آن را مرمت کرد. در زمان اشکانيان ، که تيسفون پايتخت کشور بود ، همدان پايتخت و اقامتگاه تابستانى شاهان اشکانى شد.
بعد از اشکانيان ، ساسانيان نيز قصرهاى تابستانى خود را در اين شهر بنا کردند. خرابههاى باروى قلعهٔ اشکانى بر فراز تپهٔ مصلى و مجسمهٔ شيرسنگيِ يکى از دروازههاى همدان از آثار اين دوره است.
در سال ۲۳ هجرى که جنگ نهاوند روى داد ، همدان به تصرف اعراب درآمد و از آن زمان به بعد گاهى کانون آبادى و ثروت و زمانى دچار چپاول و فقر و رکود بوده است.
همدان در زمان ديلميان (۳۱۹ هجري) لطمات فراوانى ديد. در قرن ششم هجرى ، سلجوقيان مرکز خود را از بغداد به اين شهر منتقل کردند و مدت ۵۰ سال اين شهر قديمى پايتخت سلجوقيان بود ، تا اين که در اين قرن با حملهٔ مغول به تصرف آنها درآمد و به ويرانهاى مبدل گرديد. بايدوخان مغول پس از تاجگذارى در اين شهر آن را مرمت و بازسازى کرد. اما اين شهر که هميشه مورد تاخت و تاز سلاطين و سلسلههاى شاهى بود ، باز هم در زمان تسلط تيموريان بر ايران به دست آنها ويران شد.
در زمان سلاطين صفوى شهر همدان از نعمت آبادانى بهرهمند گرديد. پس از انقراض صفويه و بروز هرج و مرج در سال ۱۱۳۸ هجرى ، همدان به تصرف احمدشاه ، والى عثمانى ، درآمد؛ ولى شش سال بعد به همت نادرشاه افشار از نيروهاى مهاجم عثمانى تخليه و باز پس گرفته شد. پس از اين دوره نيز همدان بارها مورد تهاجم و تسلط اقوام مختلف بود ، تا اين که طبق قرارداد ۱۱۴۵ هجرى کاملاً به ايران تعلق گرفت.
شهر همدان به علت قرار گرفتن در مسير راههاى اصلى منطقهٔ غربى ايران ، در قرنهاى اخير همواره از نظر بازرگانى مورد توجه بوده است و نيز در مسير جادهٔ ابريشم قرار داشته است.
|