|
|
قبل از اسلام طايفهاى زرتشتى به نام «قه قو» بر اين منطقه حاکم بودند که در حملهٔ اعراب و بعد از آن ، «اختيار دينىها» حکومت آن را به دست گرفتند. تا اواسط سدهٔ سيزدهم هجرى نام اصلى شهر بانه «به روژه» (آفتابگير) بود و قبالههايى نيز وجود دارد که در همهٔ آنها مرکز بانه قصبهٔ «به روژه» ناميده شده است. اين شهر يک بار در قبل از جنگ جهانى اول و بار ديگر در جنگ جهانى دوم دچار آتشسوزى شديدى شد.
اکنون گورستان شمال شرقى شهر را بانه کهنه يا کهنه بانه مىنامند. علت تغيير نام و جابجا شدن محل شهر به واسطه شيوع بيمارىهاى وبا و طاعون بود که هر چند سال يک بار شايع مىشد و چون بازماندگان ، محل اوليه را آلوده مىپنداشتند ، مجدداً در جاى ديگر به ايجاد شهر و ده مىپرداختند.
آتشسوزى و جنگهاى قبيلهاى يکى ديگر از عوامل جابجا شدن محل شهر بود. در بانه آبادىهائى به نامهاى «نيزه دو کهنه» ، «به روژه کهنه» ، «سياومه کهنه» ، «آرمرده کهنه» ، «توده کهنه» و غيره هم شنيده مىشود ، ولى آبادىهايى نيز با همان نامها بدون کلمه «کهنه» وجود دارد.
نام بانه را از کلمه کردى -BON- به معنى پشت بام و متأثر از ارتفاعات و نحوهٔ استقرار و موقعيت شهر بانه مىدانند. ارتفاع ۱۵۲۵ مترى شهر از سطح دريا و چشمانداز ارتفاعات اطراف آن موجب گرديده است که مردم براى رسيدن به شهر مسير زيادى را به طرف سربالايى طى کنند. نام «بانه» را به معنى «خانه» (منظور اقامتگاه و آبادى و مسکن است) و «اردو» (منظور اردوگاه سربازان است) و پادگاه (شهر دو قلعهٔ بزرگ داشته) نيز تفسير کردهاند.
|
|
|
بيجار مرکز منطقهٔ گروس ، از مناطق حاصلخيز کردستان است که در شرق سنندج قرار دراد. در بارهٔ وجه تسميهٔ آن آمده است که ناصرالدينشاه با امير نظام گروسى شبى در گروس به سر مىبرد و مطالبى داشت که مىخواست تا صبح به وسيلهٔ جارچى پخش شود ، اما صبح روز بعد همهٔ مردم از مطلب آگاه شده بودند. از اينرو آن را شهر «بىجار» ناميد و همين اسم تا امروز نيز باقى مانده است. در مورد وجه تسميه بيجار نظر ديگرى نيز مطرح است و آن اينکه ، اين شهر درخت بيد فراوان داشت و با توجه به اينکه در کردى درخت بيد را «بي» و جايگاه بيد را «بيجار» گويند ، شهر نيز به همين نام يعنى سرزمين بيد ناميده شده است. در حال حاضر بيجار يکى از شهرهاى نسبتاً آباد استان کردستان مىباشد.
|
|
|
ديواندره يکى از شهرستانهاى استان کردستان است که در فاصلهٔ ۹۵ کيلومترى شمال سنندج واقع شده است. ديواندره امروزى يکى از کانونهاى در حال توسعه روستايى بود که يک دهه قبل به شهر تبديل شده است. اين شهرستان آب و هوايى معتدل دارد.
|
|
|
در مورد وجه تسميهٔ سقز گفته مىشود که اين شهر با نام «ايزيرتا» در نخستين اتحاد ماد ، پايتخت مادها بود. سرکردگان ماد در اطراف شهر استحکاماتى براى خود ساختند که از آن جمله «زيويه» و «قپلانتوي» کنونى (آدامائيت) را مىتوان نام برد. در اين زمان «سارگن دوم» پادشاه آشور به سرزمين ماد تاخت ، مادها شکست خوردند و ايزيرتا ، زيويه و آدامائيت را ويران کرد. پس از آن سکاها به تجديد بناى اين شهر پرداختند و سقز را به نام اسکيت (ساکز) به عنوان پايتخت خود انتخاب کردند. نام امروز سقز از نام قوم «سکه» - سکا - اسکيت - سکز به يادگار مانده است و سکز همان ساکز است. دو وجه تسميهٔ ديگر نيز براى اين شهر نقل شده است؛ يکى به دليل درخت حبهالخضر يا ون است که گويا در اطراف سقز وجود داشت و ديگر اين که ، اين شهر را سه دختر ساختهاند و لذا سه قز (قز در ترکى به معنى دختر) ناميده مىشد.
شهر سقز سابقاً در دشتى در جنوب غربى شهر فعلى قرار داشت که اکنون به کهنه سقز يا سقز کهنه معروف است. شهر فعلى ابتدا در اطراف بازار به وجود آمد و قديمىترين محله ، همان محله بازار شهر است که بعداً در اثر ارتباط تبريز ، سنندج و بانه طرفين جادههاى آن آباد شد. در حال حاضر ، موقعيت طبيعى و نحوه استقرار شهر در دامنه ارتفاعات و رودخانهاى که از کنار آن جارى است ، اين شهر را به يکى از زيباترين شهرهاى استان کردستان تبديل کرده است.
|
|
|
به استناد گفتهٔ مورخين ، قلعهٔ سنه دژ (سنندج) را سليمانخان اردلان والى کردستان در زمان شاه صفى (۱۰۳۸-۱۰۵۲ هـ.ق) آباد ساخت و کلمهٔ «غمها» را که به حساب ابجد ۱۰۴۶ مىشود ماده تاريخ آن قرار داد. هيچيک از جغرافىنويسان اسلامى ، اين شهر را به اين اسم در آثار خود ذکر نکردهاند.
در گذشته به جاى شهر سنندج فعلى شهرى به نام «سير» وجود داشت که اين کلمه در فارسى به معناى «سى سر» است. مجاور سى سر ، محلى بود به نام صد خانيه (صد خانه) که احتمالاً به مرور زمان اين نام به «سنه» تغيير يافته است. سنندج مدت چهار قرن تحت حکومت حکام موروثى خاندان اردلان بود که نسبت خود را به ساسانيان مىرسانيدند.
در جنگهاى دولتهاى ايران و عثمانى در دورهٔ صفويه ، اين خاندان گاه جانب ايران را مىگرفتند و زمانى از عثمانى طرفدارى مىکردند. کريم خان زند در سال ۱۱۴۶ هـ.ق سنندج را ويران کرد و پس از يک دوره هرج و مرج ، خسروخان اردلان در سنندج مستقر شد. آغامحمدخان قاجار به پاس خدمات وى سنقر را نيز ضميمه قلمرو حکومتى او کرد. از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۴۰ هـ.ق امان الله خان پسرخسروخان در سنندج حکومت کرد که در اين مدت اصلاحات زيادى براى آبادانى و عمران شهر سنندج به عمل آمد. در حکومت رضا قلى خان اردلان بين اعضاى اين خاندان اختلافاتى به وجود آمد و پس از يک سلسله کشمکشها ، سرانجام امان الله خان برادر رضا قلى خان به حکومت رسيد و در حقيقت اين شخص آخرين والى موروثى سنندج بود که از سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۴ هـ.ق حکومت کرد.
در سال ۱۲۸۴ هـ.ق دولت مرکزى ، حاج ميرزا معتمدالدوله عموى ناصرالدينشاه را به حکومت کردستان منصوب کرد که تا سال ۱۲۹۱ هـ.ق در آنجا حکمرانى مىکرد.
در حال حاضر سنندج مرکز استان است و يکى از شهرهاى زيباى استان کردستان و غرب کشور محسوب مىشود.
|
|
|
اين شهر در دشت وسيعى در ۹۳ کيلومترى شرق سنندج در شمال غربى همدان قرار دارد و از آغاز در طول جادهٔ سنندج به طرف همدان توسعه يافته است. مرکز حکومت اين شهر در گذشته روستاى قصلان بود که توسط امان الله خان بزرگ ، والى معروف کردستان در محوطهٔ آن بناهايى از قبيل: قلعه ، عمارت ، مسجد ، حمام ، باغ و بيشه بزرگى احداث شده است.
در حال حاضر قروه به دليل شرايط خاص زمين ساختى و چشمههاى آب گرم و معدنى مورد توجه مسافرين و گردشگرانى است که به اين شهر سفر مىکنند.
|
|
|
کامياران يکى از شهرستانهاى اخيرالتأسيس استان کردستان است که در فاصله ۶۵ کيلومترى جنوب سنندج واقع شده است. ويژگىهاى عمومى ، فرهنگى و مردم شناختى مردم اين شهرستان نيز همانند ساير نواحى استان کردستان مىباشد. اين شهرستان در فصول بهار و پاييز آب و هواى دلپذيرى دارد.
|
|
|
شهر مريوان در حدود يک قرن سابقه تاريخى دارد. يکى از شاهزادگان قاجار به نام فرهاد ميرزا که کمى پيش از مشروطيت در اين محل حکومت مىکرد ، در مريوان قلعهاى بنا کرد که جريان بناى آن را در کتيبهاى که به ديوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده ، شرح داده است.
اين شهر مرزى در همسايگى دولت عثمانى قرار داشت و به دستور ناصرالدينشاه قاجار در سال ۱۲۸۲ هـ.ق قلعهاى مستحکم در آنجا احداث شد. در سال ۱۲۸۶ حاج فرهاد معتمدالدوله بر استحکام قلعه افزود و آن را شاهآباد ناميد. در کنار همين قلعهٔ نظامى ، روستايى به وجود آمد که به نام قلعه (مريوان) نامگذارى شد. در داخل شهر به دستور حاج معتمدالدوله يک رشته قنات ، حمام و آبانبار احداث شد.
بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله ، حاج محمد عليخان ظفرالملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادى شاهآباد چندين باب منزل ، يک کاروانسرا و قناتى ديگر احداث کرد. بعدها کليهٔ اين تأسيسات در اثر شورش و هرج و مرج عشاير کرد منطقه ، ويران شد. در اوايل حکومت پهلوى ، حاکم وقت در روستاى موسک قلعهاى بنا نهاد که امروزه از آن به عنوان پادگان استفاده مىشود و فاصلهٔ چندانى با شهر ندارد. وجود درياچه زريوار در غرب شهر مريوان زيبايى خاصى به اين شهر بخشيده و آن را به نام يک ناحيه تفرجگاهى تبديل کرده است.
|