چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ساز خروش کرده دل ناز پرورم


ساز خروش کرده دل ناز پرورم    آماده وداع توام خاک برسرم
زان پیش کز وداع تو جانم رود برون    مرگ آمده است و تنگ گرفتست در برم
نقش هلاک من زده دست اجل بر آب    نقش رخت نرفته هنوز از برابرم
بخت نگون نمود گرانی که صیدوار    فتراک بسته‌ی تو نشد جسم لاغرم
خواهد به یاد رخش تو دادن شناوری    سیلی که سر برآورد از دیده ترم
گر بر من آستین نفشاند حجاب تو    من جیب خود نه دامن افلاک بر درم
ای دوستان چه سود که درد مرا دواست    صبری که من گمان به دل خود نمی‌برم
گو برگ عمر رو به فنا محتشم که هست    هر یک نفس ز فرقت او مرگ دیگرم


همچنین مشاهده کنید