|
|
|
پس از اختراع سینما مهمترین حادثه در تاریخ فیلم، پیدایش صدا بود. فکر تلفیق تصاویر متحرک با نوعی صدای همزمان (سینک) با تصویر، در واقع از آغاز پیدایش سینما وجود داشت. تامساِدیُسن هنگام سفارش ساخت کینهتوگراف در نظر داشت فیلمهای خود را با صدا همراه کند، و و.ک.ل. دیکُسن در ۱۸۸۹ دو دستگاه بدوی صدای همزمان با تصویر ساخته بود. پیش از پایان سدهٔ نوزدهم مخترعان بسیار دیگر از جمله ژرژدِمنی (George Demeny) و اُگوست بارُن (Auguste Baron) در فرانسه و ویلیام فریز - گرین در انگلستان سیستمهائی را بهصورت تجربی برای ترکیب صورت و تصویر ساخته بودند.
|
|
در نمایشگاه جهانی پاریس در ۱۹۰۰ سه سیستم ضبط همزنان صدا به همراه نوار فیلم قابل نمایش بر پرده بهطور جداگانه عرضه شده بود: یکی فرنوراما متعلق به ل.ا.بِرتُن (L.A Berthon)، س.ف. دسو (C.F Dussaud) و ج. ف. ژوبر (G.F Jaubert)؛ دومی کرونوفُن متعلق به لئون گومون؛ و سومی فونو سینما - تئاتر متعلق به کلمان - موریس گراتیوله (Clément - Maurice Gratioulet) و هانری لیوره (Henri Lioret)، که با دستگاههای خود صحنههای یک دقیقهای از ستارگان بزرگ تئاتر، اپرا و باله را همراه با صدا بر پرده میافکندند. در آلمان اُسکار مستر تولید فیلمهای ناطق کوتاه با صدای همزمان را در ۱۹۰۳ نوآوری کرده بود و آنها را در اغلب تولیدات خود به همراه موسیقی ضبط شده به نمایش میگذاشت.
|
|
در انگلستان کرونوفُن متعلق به گومون طرفداران بسیار بههم زده بود و سیستم ویوافن (Vivaphone) متعلق به سسیل هپورث هم همین متعلق به سسیل هُپورث هم همین وضع را داشت؛ و در ایالاتمتحد شرکت ادیسن با دو سیستم فونوفیلم - سینماتوگراف و کینهتوفن - به موفقیت تکنیکی اندکی دست یافته بود. این سیستمهای اولیه همگی متکی به فونوگراف (Phonograph) (گرامافن) بودند که صدای نمایشهای ضبظ شده را برای نوار فیلم فراهم میکردند. اولین سیستمهای صوتی از سیلندرهای مومی استفاده میکردند و در سیستمهای بعدی دیسک بهکار میبردند. اما همهٔ این سیستمها سه مشکل مشترک داشتند: نخست مسئلهٔ همزمانی صدای ضبط شده با صحنهٔ فیلمبرداری شده؛ دوم، تقویتکنندهای که بتواند صدا را به گوش جمع کثیر برساند، و سوم، هر چه کوچکتر کردن ابعاد سیلندر و دیسک تا با استاندهٔ طول تصاویر متحرک بخواند. مشکل اول به کمک ابزارهای تعدیل و تنظیمکننده تا حدی حل شد.
|
|
مشکل دوم، یعنی تقویتکننده عموماً به این شکل حل میشد که در پشت پرده در داخل شیپور تقویتکننده باتری میگذاشتند؛ بلندگوهای امروزی که با هوای فشرده کار میکنند در ۱۹۱۰ ابداع شدند. مسئله سوم مشکلترین آنها بود: تا ۱۹۰۵ طول استاندهٔ فیلمهای روائی چهار دقیقه بیش از زمان سیلندر فونوگراف بود و پنج دقیقه بیش از دیسکهای دوازده اینچی جا داشت. اختراع تغییردهندههای خودکار و نصب چند فونوگراف نیز نتوانست مشکل را حل کند، زیرا در هنگام تغییر دیسکها همزمانی صدا و تصویر گاه بههم میخورد، از طرفی استفاده از دیسکهای بزرگتر موجب کاهش کیفیت صدا میشد. یک سال پیش از جنگ جهانی اول با افزایش طول فیلمها و پیچیدهتر شدن ساختار بین قاب و تصاویر، شوق تکامل سیستم ناکامل فونو فیلم (فیلم صدادار) فرو نشست. تجربه با صدا در طول جنگ به این شکل ادامه یافت که فیلمهای کوتاه را با یک برداشت میگرفتند تا نیازی به برش نباشد و در نتیجه همزمانی صدا و تصویر از آغاز صحنه تا پایان آن حفظ شود.
|
|
فیلم صامت در حقیقت بهندرت 'صامت' بوده است. نمایش فیلمهای صامت عموماً با افکتهای صوتی، که توسط افراد یا دستگاههائی چون آلفِکس (Allefex) و کینماتوفن تولید میشد، همراه بود. این استانده پس از ۱۹۰۸ در فیلمهای داستانی تثبیت شده بود و اجراء موسیقی زنده در جریان نمایش فیلم از آغاز پیدایش سینما رواج داشت. زمانیکه فیلم سینمائی شکل غالب خود را در غرب پیدا کرد تهیهکنندگان برای فیلمهای 'الف' خود سفارِش ساخت موسیقی دادند؛ در طول دههٔ ۱۹۲۰ همهٔ فیلمهای بلند بدون استثناء با دفتیر نُتی همراه بودند که حاوی موسیقیهای موردنیاز برای لحظههای مشخص فیلم بود. نخستین موسیقی ویژهٔ فیلم در ۱۹۰۷ توسط کامیل سن - سان (Camile Saint - Saëns) برای فیلم قتل دوکدوگیز (۱۹۰۸) به سفارش انجمن فیلم هنری ساخته شد. موسیقیهای متمایز دیگر در دوران صامت عبارت بودند از موسیقی جوزف کارل بریل برای فیلم تولد یک ملت (۱۹۱۵) و تعصب (۱۹۱۶) آثار گریفیث؛ موسیقی ویکتور شرتزینگر برای فیلم تمدن (۱۹۱۶) اثر تامس هـ.
|
|
اینس؛ موسیقی هرگو رایزنفلد (Hugo Riosetufeld) برای فیلمهای کالسکهٔ سرپوشیده (۱۹۲۵) اثر جیمز کروز و طلوع (۱۹۲۷) اثر مورنائو؛ موسیقی لوئی ف. گاتشالک (Louts F. Gottschalk) برای فیلمهای شکوفههای پژمرده (۱۹۱۹) و یتیمان نوفان (۱۹۲۱) اثر گریفیث؛ موسیقی مارتیمر ویلسن (Mortimer Wilson) برای فیلم دزد بغداد (۱۹۲۳) اثر داگلاس فیربنکس؛ موسیقی ویلیام فردریک پترز (William Frederick Peters) برای فیلم تا دوردست غرب (۱۹۲۰) از گریفیث؛ موسیقی اِرنو رِپی (Erno Rapee) برای فیلم اسب آهنین (۱۹۲۴) از جان فورد و موسیقی لئوکمپنسکی (Leo Kampinski) برای فیلم حرص (۱۹۲۴) از فُناشتروهایم. در اروپا ادموند میزل دو موسیقی درخشان انقلابی برای فیلمهای رزمناو پوتمکین (۱۹۲۵) و اکتبر (۱۹۲۸) اثر آیزنشتاین نوشت و گاتفرید هوپرتس (Gottfried Huppertz) موسیقی فیلم زیگفرید (۱۹۲۳) و متروپولیس (۱۹۲۶) آثار فریتس لانگ را ساخت.
|
|
آهنگسازان دیگر اروپائی که در دههٔ ۱۹۲۰ موسیقی فیلم ساختند، عبارتند از جرج اَنتیل (George Antheil)، اِریک ساتی (Erik Satie)، داریوس میلو (Darius Milhaud)، آرتور هونهگر (Arthur Honegger)، ژاکم ایبز (Jacques Ibert)، یان سیبلوس (Jean Sibelius)، رُژه دِزُرمیر (Roger Desormiere)، پل هیندمیت (Paul Hindemith) و دیمتری شوستاکوویج (Dmitri Shostakovich).
|