|
|
بیشتر به این نکته پرداختیم که موسیقی دورهٔ پایانی باروک اغلب بافت پُلیفونیک دارد: در این موسیقی، دو یا چند خط ملودیک برای جلب توجه شنونده به رقابت میپردازند. در این میان خطهای ملودیک سوپرانو و باس بهطور معمول مهمترین خطها هستند. تقلید میان خطهای گوناگون ملودیک، یا 'لایههای صوتی' سازندهٔ این بافت، بسیار متداول است. اغلب ملودئی که در یک خط شنیده شده، در خطهای دیگر نیز ظاهر میشود.
|
|
با این همه، تمام آثار موسیقی دورهٔ پایانی باروک پُلیفونیک نیستند. بافت یک قطعه، بهویژه در موسیقی آوازی که دگرگونیهای حالت کلام، تضاد موسیقائی را ایجاب میکند، ممکن است دچار تغییر شود. نکتهٔ دیگر اینکه، آهنگسازان باروک در شیوهٔ پرداختن به بافت موسیقائی با یکدیگر متفاوت بودهاند. برای نمونه، باخ تمایل به استفادهٔ مداوم از بافت پُلیفونیک داشت، حال آنکه هندل تضاد میان بخشهای پُلیفونیک و هرموفونیک را بسیار بیشتر بهکار میگرفت.
|
|
|
آهنگسازان باروک، مانند آهنگسازان رنسانس، موسیقی را بهمنظور تجسم معنای واژههائی معین بهکار گرفتند. در موسیقی آوازی این آهنگسازان، واژهٔ بهشت با صدائی زیر (بالا) و واژهٔ دوزخ با صدائی بم (پایین) همراه میشود. گامهای اوجگیرنده بیانگر صعود بودند و گامهای پایینرونده افول یا نزول را تجسم میبخشیدند. گامهای کروماتیک پایینرونده، درد و اندوه را تداعی میکردند. این زبان موسیقائی توصیفی بهطور کامل مبتنی بر الگوهائی معین بود: سوگواری برای عشقی از دسترفته میتوانست با همان گام کروماتیک پایینروندهای تداعی شود که برای تجسم رنج در بخش کروسیفیکوس (crucifixus؛ 'تصلیب' : بخشی از برخی مسها که به تجسم تصلیب مسیح میپردازد. م) مس بهکار میرفت.
|
|
آهنگسازان باروک با نگارش نتهای چابک فراوان بر یک هجای متن، واژهها را مؤکد میکردند؛ این تکنیک همچنین مجالی برای نمایاندن استادی و مهارت آوازخوان نیز فراهم میآورد. تکواژهها و عبارتهای متن، طی قطعه و با بسط و گسترش پیوستهٔ مواد موسیقائی آن، بارها تکرار میشدند.
|
|
|
ارکستر، طی دورهٔ باروک تکامل یافت و به گروهی اجرائی بدل شد که در اساس مبتنی بر سازهای خانواده ویولون بود. ارکستر باروک، بنا به معیارهای امروزی، ارکستری کوچک بود که از ده تا سی و گاه چهل نوازنده تشکیل میشد. آرایش سازها (نوع و تعداد آنها) در این ارکستر انعطافپذیر بود و میتوانست از قطعهای به قطعهٔ دیگر تغییر کند. باسو کُنتینوئو (کلاوسن همراه ویولنسل، کنترباس، یا باسون) و زهیهای دارای صدای زیر (ویولونهای اول و دوم، و ویولاها) در قلب این ارکستر بودند. استفاده از بادیهای چوبی، بادیهای برنجی و سازهای کوبهای به شیوههای گوناگون انجام میشد. رکوردرها، فولتها، اُیواها، ترومپتها، هورنها، ترومبونها و تیمپانی میتوانستند به زهیها و بخش کُنتینوئو افزوده شوند. گاه در یک قطعه، فقط یک فلوت بهکار گرفته میشد اما در اجراء قطعهای دیگر به دو اُبوا، سه ترومپت و تیمپانی نیاز بود. ترومپتها و تیمپانی، بیشتر هنگامیکه موسیقی با جشن و شادمانی مناسب داشت به ارکستر میپیوستند. این انعطاف، متضاد با ساختار تثبیتشدهٔ ارکستر در دورههای بعد - دارای چهار گروه سازی یعنی زهیها، بادیهای چوبی، بادیهای برنجی و کوبهایها - است.
|
|
ترومپت دورهٔ باروک (مانند هورن قدیمی) دریچه نداشت اما برای اجراء ملودیهای چالاک و پیچیده (پُرتزئین) در محدودهٔ صداهای زیر بهکار میرفت. نوازندهٔ ترومپت، به دلیل دشواری نواختن این ساز و نقش سنتی آن در مراسم سلطنتی، سرآمد نوازندگان ارکستر باروک بود. بههنگام مبادلهٔ اسیران جنگی، اگر یک نوازندهٔ ترومپت در میان آنها بود، با او مانند یک افسر نظامی رفتار میشد.
|
|
باخ، هندل، ویوالدی و دیگر آهنگسازان باروک، سازهای آثار ارکستری خود را به دقت برمیگزیدند و از رنگ صوتی هر ساز جلوههائی زیبا پدید میآوردند. آنها دوستدار تجربه و آزمودن ترکیبهای گوناگون سازی بودند. با این همه، در دورهٔ باروک رنگ صوتی آشکار زیر سیطرهٔ دیگر عناصر موسیقائی - ملودی، ریتم و هارمونی - بود. آهنگسازان، آثار خود و دیگر آهنگسازان را برای سازهای گوناگون تنظیم میکردند. گاه قطعهای برای ارکستر زهی، به قطعهای برای ارگ سولو بدل میشد و در این روند چندان لطمهای نمیدید. سازها، اغلب مانند یکدیگر تلقی میشدند. امکان داشت اُبوا به اجراء ملودئی مانند ملودی ویولونها بپردازد، با فلوت و ترومپت در بخشی طولانی از قطعه ملودیهای یکدیگر را تقلید کنند.
|
|
|
دیدیم که یک قطعهٔ باروک - بهویژه قطعهٔ سازی - اغلب دارای یگانگی حالت است. با این همه، بسیاری از آثار باروک دربردارندهٔ مجموعه قطعهها یا مورمانهائی هستند که از نظر حالت متضاد یکدیگر هستند. یک موومان (movement)، قطعهای کم و بیش کامل و مستقل، اما بخشی از یک اثر بزرگتر است. هر موومان بهطور معمول دارای تمهای خاص خود است، پایانی مشخص دارد، و یا سکوتی کوتاه از موومان بعد جدا میشود. به این ترتیب، یک اثر سهموومانی باروک ممکن است دربردارندهٔ تضادهائی میان موومان تند و پُرجنبوجوش آغازی، موومان آرام و باوقار میانی، و موومان تند، سبُک و شوخ پایانی باشد.
|
|
تمام گونههای فرم که در مبحث 'فرم موسیقائی' - به آنها پرداختیم، در موسیقی باروک دیده میشوند. فرم سهتائی (A B A)، دوتائی (A B)، و فرمهای پیوسته و بدون تقطیع، همگی در موسیقی باروک معمول بودهاند. نمونههائی از این فرمها و فرمهای دیگر را در مبحثهای بعد بررسی خواهیم کرد.
|
|
موسیقی باروک، در هر فرمی که باشد، تضاد میان حجمهای صوتی را جلوهای برجسته میبخشد. در این موسیقی، اغلب تناوبی بسیار منظم میان گروهی کوچک و گروهی بزرگ از سازها، یا میان سازها و خطهائی آوازی که سازها آنها را همراهی میکنند، دیده میشود. این پویائی و توالی حجمهای صوتی متضاد، با تخیل سرشار آهنگساز پی گرفته میشود و توجه به آن کلید درک و لذت بردن از موسیقی باروک است.
|