براى اينکه افکار و نظام اعتقادى نامعقول مراجع به حداقل کاهش يابند و يا از بين بروند از سه روش درمانى عاطفي، درمانشناختي، و درمان رفتارى مىتوان استفاده کرد.
|
|
|
|
برقرارى رابطه با مراجع که بايد با احساس امنيت و توأم باشد، براى دگرگونى افکار و نظام اعتقادى نامعقول وى ضرورت دارد و موجب مىگردد که مراجع مشکل خود را بهطور صريح و روشن با مشاور در ميان گذارد. مشاور، مراجع را مىپذيرد و او را به خاطر افکار و نظام اعتقادى نامعقول مذمت و نکوهش نمىکند. مشاور پس از پذيرش و برقرارى رابطهٔ حسنه با مراجع، از هر روشى که مقتضى بداند براى اصلاح افکار و نظام اعتقادى نامعقول مراجع استفاده مىکند. براى پيشگيرى از ايجاد وابستگى شديد مراجع به مشاور، که از اين ديدگاه مانع مشاوره است، مشاور از برقرارى صميميت بيش از حد با مراجع خوددارى مىکند، و با برخوردى مسؤولانه، مراجع را متقاعد مىسازد که خود باعث ايجاد و تداوم مشکل مىشود و در نتيجه خودش بايد فعالانه براى درمان اقدام کند.
|
|
|
از طريق اين نوع درمان، مراجع از خواستهها و توقعات نامعقول خود، آگاه مىشود و پى مىبرد که براى رهائى از اضطراب و نگرانى لازم است خود را از قيد و بند مىبايستىها، بايدها و اصرارهاى بىمورد آزار سازد. مراجع همچنين مىآموزد که پاسخ معقولى براى خواستهها و توقعات خود بيابد، افکار معقول را از نامعقول تشخيص دهد، از شيوههاى عملى و منطقى در حل مشکلاتش استفاده کند، و واقعيت را - هر چند ناگوار باشد - بپذيرد. مشاور که خود معتقد است مراجع مىتواند معقولانه بينديشد و مسائل خويش را بهطور منطقى تجزيه و تحليل کند، مىکوشد که دامنهٔ دانش و آگاهى مراجع را در زمينهٔ موضوع بحث بهطور فعالانه از طريق مباحثه، تشويق به مطالعهٔ منابع مفيد و مشاهدهٔ فيلمهاى مناسب گسترش دهد.
|
|
براى آنکه مراجع دريابد که خودش، مشکل را بهوجود مىآورد و تداوم مىبخشد، مشاور ارتباط بين عوامل متعدد (الف - ب - ج) را که در ايجاد اضطراب و نگرانى وى دخالت دارند، براى او بازگو مىکند. اگر حادثهٔ (الف) براى انسان رخ دهد، در فردى که افکار و نظام اعتقادى نامعقول (ب) دارد، عواقب نامعقول (ج) که همان اضطراب و نگرانى است بهوجود مىآيد. به نظر اليس، اضطراب و نگرانى مستقيماً توسط واقعهٔ (الف) ايجاد نمىشود، بلکه زائيدهٔ افکار و نظام اعتقادى - برداشتهاى - نامعقول فرد است. به بيان ديگر، تلقين مکرر و مصرانه افکار و نظام اعتقادى - برداشتهاى - نامعقول فرد است. به بيان ديگر، تلقين مکرر و مصرانه افکار و نظام اعتقادى نامعقول ناشى از حادثهٔ (الف) به خويشتن، باعث اضطراب و نگرانى و تشديد وضع مىگردد. مراجع با تلاش خود و کمک مشاور، به مبارزه با افکار و نظام اعتقادى نامعقول مىپردازد و پس از آن رفع آنها، به رفتارى مؤثر و معقول نايل مىآيد.
|
|
|
مشاور از فنون متعدد رفتار درمانى براى کاهش يا رفع افکار و نظام اعتقادى نامعقول استفاده مىکند. از جمله ايفاى نقش (Role-Playing) براى نشان دادن تلقينپذيرى نادرست مراجع، مدلسازى (Modeling) براى نشان دادن نحوهٔ پذيرش ارزشهاى گوناگون، شوخى و بذلهگوئى بهمنظور ابطال افکار نامعقول و اضطرابزا، حساسيتزدائى منظم (Systematic Desensitization) جهت رهاسازى افکار و خواستههاى نامعقول، و تشويق مراجع براى آگاه شدن از عواقب افکار نامعقول و ترغيب او به تغيير اين طرز تفکر، بهوفور در جلسات مشاورهٔ عقلانى - عاطفى بهکار گرفته مىشوند. دادن تکليف (Homework) به مراجع، که امکان يادگيرى و عملکرد او را افزايش مىدهد. يکى از فعاليتهاى مهم مشاور پيرو نظريهٔ عقلانى - عاطفى محسوب مىشود.
|
|
خلاصه اينکه، مشاور پيرو نظريهٔ عقلانى - عاطفي، به بررسى تاريخچهٔ زندگى مراجع چندان علاقهمند نيست، زيرا معتقد است که از اين طريق، داستان دردناک زندگى و افکار و نظام اعتقادى نامعقول مراجع تکرار مىگردند و ناراحتى او تشديد مىشود. مشاور بهطور فعال جلسهٔ مشاوره را رهبرى مىکند و مراجع را با افکار و نظام اعتقادى نامعقول او آشنا مىسازد و به پرسشهاى مطرحشده پاسخ مىگويد.
|
|
مشاورهٔ عقلانى - عاطفى براى کاهش و رفع اضطراب، حل مشکلات خانوادگي، مشکلات جنسى نظير ناتواني، سردمزاجى و همجنسبازي، اختلالات شخصيت، بزهکارى نوجوانان، و بيمارىهاى روانتنى مؤثر و مفيد است. اين شيوهٔ مشاوره در مورد مراجعان باهوش، کارآئى بيشترى دارد. اين نوع مشاوره، در مکانى آرام و ساکت به صورت فردى و يا گروهى انجام مىپذيرد.
|