پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سفر دراز نباشد به پای طالب دوست


سفر دراز نباشد به پای طالب دوست    که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شراب خورده معنی چو در سماع آید    چه جای جامه که بر خویشتن بدرد پوست
هر آن که با رخ منظور ما نظر دارد    به ترک خویش بگوید که خصم عربده جوست
حقیر تا نشماری تو آب چشم فقیر    که قطره قطره باران چون با هم آمد جوست
نمی‌رود که کمندش همی‌برد مشتاق    چه جای پند نصیحت کنان بیهده گوست
چو در میانه خاک اوفتاده‌ای بینی    از آن بپرس که چوگان از او مپرس که گوست
چرا و چون نرسد بندگان مخلص را    رواست گر همه بد می‌کنی بکن که نکوست
کدام سرو سهی راست با وجود تو قدر    کدام غالیه را پیش خاک پای تو بوست
بسی بگفت خداوند عقل و نشنیدم    که دل به غمزه خوبان مده که سنگ و سبوست
هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را    به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
به آب دیده خونین نبشته قصه عشق    نظر به صفحه اول مکن که تو بر توست


همچنین مشاهده کنید