منابع و مخازن، نحوهٔ انتقال بیماری و دورهٔ قابلیت سرایت
دوره نهفتگى
دورهٔ کمون سيفيليس، بهطور متوسط درحدود سه هفته است، ولى از ۱۰ تا ۹۰ روز نيز گزارش گرديده است. اين دوره، تحت تأثير تعداد ترپونماهايى است که وارد بدن مىشوند، بهطورى که
هرچه تعداد ترپونمها کمتر باشد، دورهٔ کمون بيمارى طولانىتر خواهد بود.
سير طبيعى
ترپونما پاليدوم، ازطريق پوست ساييده و مخاطهاى سالم، وارد بدن مىشود و درعرض چند ساعت ازطريق جريان خون و لنفاتيکها منتشر مىگردد. پس از پايان دورهٔ کمون، در محل ورود ترپونم در سطح بدن، پاپول کوچکى آشکار مىشود و سپس سطح آن خوردگى پيدا کرده، بصورت زخم مشخصى درمىآيد که شانکر ناميده مىشود. اين ضايعه، تميز، بدون درد و فاقد ترشح بوده، اطراف آن سفت و برجسته است و همراه با آدنوپاتى بدون درد موضعى مىباشد و پس از ۲ تا ۶ هفته بهبود مىيابد. لازمبهذکر است که در مبتلايان به عفونت ناشىاز HIV شانکرهاى متعددى عارض مىشود و اسپيروکتهاى فراوانى در ضايعهها، يافت مىگردد و شانکرها با سرعت کمترى بهبود مىيابند. حدود ۴ تا ۶ هفته بعد از بهبود شانکر، علايم مرحلهٔ دوم آشکار مىشود. البته گاهى ممکن است فاصلهٔ چندانى بين مرحلهٔ اول و دوم وجود نداشته باشد و ضايعههاى مرحلهٔ دوم زمانى بروز کند که هنوز آثار شانکر اوليه در بدن وجود دارد و ازطرفى گاهى اين فاصله تا چندين ماه، بهطول مىانجامد، ولى در بيشتر موارد، در حدود ۴ تا ۶ هفته مىباشد. مشخصترين علايم مرحله دوم سيفيليس، شامل بثورات پوستى قرينه بدون خارش و دردى است که در سطح بدن آشکار مىشود و همراه با علايم مخاطى و سيستميکى مانند تب خفيف، سردرد، کوفتگي، لنفادنوپاتى ژنراليزه و گاهى گرفتارى احشايى مىباشد. اين مرحله نيز حدود ۲ تا ۶ هفته بهطول مىانجامد و خودبخود بهبود يافته، بيمارى وارد مرحلهٔ نهفتگى مىشود، ولى در همان ۱ تا ۴ سال اول دورهٔ نهفتگى در ۲۴% موارد، ممکن است علايم مرحلهٔ دوم و بندرت شانکر مرحلهٔ اول، يکبار ديگر عود نمايد و پس از بهبود، دوباره وارد مرحله نهفتگى گردد.
سيفيليس نهفته از زمان محو علايم مرحله دوم، شروع و در ۶۰% موارد، ممکن است تا پايان عمر، ادامه يابد. يک سال اول شروع نهفتگى (يا ۱ تا ۲ سال شروع سيفيليس) را نهفتگى زودرس (Early syphilis) و سالهاى بعد از آن را نهفتگى ديررس (Late syphilis) مىنامند.
جدول پيشآگهى سيفيليس در مراحل مختلف
مرحلهٔ بيماري
پيشآگهي
سيفيليس زودرس
پيشآگهى بسيار خوب است و بهبود کامل
بهدست خواهد آمد.
سيفيليس خوشخيم ديررس
مشروط بر اينکه منجر به ضايعههاى
مخربى نشده باشد، پيشآگهى خوب است.
سيفيليس قلبى - عروقي
در آئورتيت غير کمپليکه، پيشآگهى بيمارى
بهتر است، ولى در صورت بروز آسيبهاى آناتوميک، عاقبت بيمارى مطلوب
نمىباشد؛ با اين حال يا توسل به جراحى مىتوان بر بقاى مبتلايان افزود،
بهطورى که در صورت عدم وجود نارسائى قلبي، اين بيماران به مدت چندين سال
زنده خواهند ماند.
نروسيفيليس
در نروسيفيليس بدون علامت و سيفيليس
مننگواسکولر، پاسخ درماني، عالى است.
General Paralysis در صورتىکه در مراحل اوليه درمان شود، از پيشآگهى به
نسبت خوبى برخوردار خواهد بود و حتى برخى از بيماران، مىتوانند پس از
بهبود، به فعاليتهاى روزمرهٔ خود بپردازند، ولى در صورتىکه در مراحل
پيشرفته تشخيص داده شود، بهعلت وجود آسيبهاى غير قابل برگشت مغزي،
پيشآگهى بيمارى چندان مطلوب نخواهد بود.
پيشآگهى تابس دورساليس، قابل پيشگوئى نمىباشد.
سيفيليس زودرس به سيفيليس اوليه، مرحلهٔ دوم و سيفيليس نهفتهٔ زودرس اطلاق مىشود و سيفيليس ديررس، همان نهفتهٔ ديررس است. سيفيليس ديررس، در سير طبيعى خود ممکن است سه حالت پيدا کند: ۱. تا پايان عمر بدون علامت باقى بماند؛ ۲. خودبخود بهبود يابد؛ ۳. با علايم سيفيليس مرحلهٔ سوم آشکار شود.
علايم سيفيليس مرحلهٔ سوم دربين يکسوم بيماران مبتلا به سيفيليس نهفتهٔ ديررس بروز مىنمايد. خوشخيمترين ضايعههاى مرحلهٔ سوم، شامل گوم سيفيليسى است که بيشتر باعث
گرفتارى پوستى مخاطى و استخوانى مىشود، ولى در سالهاى اخير، بکلى ناياب شده و به هيچوجه گزارش نگرديده است. در مراحل بعدي، ضايعههاى بدخيم قلبى - عروقى و سرانجام ضايعههاى
عصبى سيفيليس خودنمايى مىنمايد و بسيارى از بيماران را ازپا درمىآورد. شيوع عوارض ديررس سيفيليس درمان نشده، در حال حاضر نامعلوم است، ولى بهطور حتم خيلى کمتر از عصر قبل از
پيدايش پادزيست (آنتىبيوتيک) مىباشد.
انتشار جغرافيايى
وضعيت جهانى و منطقهاى بيماري: سيفيليس نيز مانند بسيارى از بيمارىهاى مقاربتى ديگر، انتشار جهانى داشته، به هيچ محدودهٔ جغرافيايي، نژادى و اقليم خاصى اختصاص ندارد. شيوع سيفيليس اوليه در بسيارى از کشورهاى اروپايى و آمريکا، در دهههاى اخير رو به افزايش بوده، بهطورى که در يکى از اين کشورها موارد گزارش شده در سال ۱۹۵۶ بالغ بر ۶۵۷۶ مورد و در سالهاى اخير درحدود ۲۴،۰۰۰ مورد بوده است. در انگلستان نيز در سال ۱۹۷۱ تعداد بيماران گزارششده، بالغ بر ۱۱۸۷ مورد و در سال ۱۹۷۸ بالغ بر ۱۴۴۷ مورد بوده است. علت افزايش شيوع بيمارى را افزايش شيوع همجنسبازى ذکر کردهاند، ولى بتازگى دراثر ترس از AIDS شيوع همجنسبازى و درنتيجهٔ آن شيوع سيفيليس در منحرفان مورد بحث کاهش يافته است.
- وضعيت بيمارى در ايران:
طبق پژوهشهايى که در گروههاى مختلف مردم ايران انجام شده است، شيوع سيفيليس در سالهاى بعد از انقلاب، بشدت کاهش يافته است. به اين مفهوم که طى سالهاى
۵۵-۱۳۵۳ بالغ بر ۶/۰% نمونههاى خون بررسىشده بهوسيله آزمون RPR مثبت بوده، در حالى که اين رقم در سالهاى ۶۶-۱۳۶۴ به ۲/۰% کاهش يافته است.
روند زمانى
بيمارى بهطور معمول بصورت اسپوراديک، عارض مىشود و روند فصلى يا تناوب دورهاى خاصى نيز ندارد.
تاثير سن، جنس، شغل و موقعيت اجتماعى
اين بيمارى در سنين فعاليت جنسي، شايعتر است. بهطورى که بيشتر موارد جديد سيفيليس در سنين ۱۵ تا ۳۹ سالگى بروز مىنمايد و بيشترين شيوع بيماري، دربين هر دو جنس در سنين ۲۰ تا ۲۴ و ۲۵ تا ۲۹ سالگى است.
سيفيليس اوليه در زنان، از وضوح کمترى برخوردار است و همچنين طى آبستنى نيز در بيشتر موارد بدون علايم بالينى مىباشد و بهدلايل نامعلومي، سيفيليس قلبى - عروقى و عصبى در
مردان، شايعتر از زنان است. هرچه تعداد شرکاى جنسى و دفعههاى مقاربت بيشتر باشد، بهطبع امکان بروز بيمارى نيز بيشتر خواهد بود. در بعضى از کشورها که همجنسبازى شايع است، نسبت
ابتلاى مردان به زنان در حدود ۳ به ۱ است و گاهى بيش از ۵۰% موارد بيمارى در مردان همجنسباز ديده مىشود. برطبق گزارشهاى موجود در سال ۱۹۷۵ در کشور آمريکا، بيش از نيمى از مردان
سفيدپوست مبتلا به سيفيليس عفوني، در گذشتهاى نزديک، سابقهٔ حداقل يکبار تماس جنسى با همجنس را ذکر نمودهاند و حال آنکه اين بيمارى در همان سال تنها دربين ۲% زنان همجنسباز آن
کشور، گزارش گرديده است. در کشور انگلستان نيز طى سال ۱۹۷۱ حدود ۵۰% موارد گزارششدهٔ سيفيليس مربوط به مردان همجنسباز بوده و در سال ۱۹۸۰ اين رقم به ۵۸% افزايش يافته است.
تأثير عوامل مساعدکننده
اين بيمارى در هر طبقه و نژاد و گروهى ديده مىشود، ولى در بعضى از کشورهاى پيشرفته در بين افراد کمسواد و بىبضاعت بيش از افراد متمول بروز مىنمايد. سفيدپوستان، بيش از
سياهپوستان به سيفيليس عصبى و سياهان بيش از سفيدپوستان به شکل قلبى - عروقى سيفيليس، مبتلا مىگردند. وقوع همزمان عفونت ناشى از HIV و سيفيليس، سير اين بيمارى را ممکن است تغيير دهد،
بهطورى که مىتواند بر ميزان بروز نروسيفيليس بيفزايد و باعث تداوم ترپونماها در مايع مغزى - نخاعى بيماران گردد.
حساسيت و مقاومت در مقابل بيمارى
ايمنى طبيعى نسبت به سيفيليس وجود ندارد و آلودگى انسان بتدريج باعث ايجاد مقاومت درمقابل ترپونما پاليدوم مىگردد. البته ممکن است دراثر درمان سريع سيفيليس مرحلهٔ اول و
دوم، درمقابل اين بيمارى ايمنى حاصل نشود. عفونت همزمان ناشى از ويروس عامل ايدز، ممکن است باعث کاهش پاسخ طبيعى ميزبان نسبت به ترپونماپاليدوم گردد.
ميزان حملههاى ثانويه
حدود ۳۰ تا ۵۰% افرادى که با مبتلايان به سيفيليس اوليه و ثانويه در تماس مىباشند، مبتلا مىگردند، ولى بهنظر مىرسد خطر يکبار تماس با فرد مبتلا به سيفيليس، چندان زياد
نباشد.
منابع و مخازن، نحوهٔ انتقال بيمارى و دورهٔ قابليت سرايت
گرچه ترپونما پاليدوم پس از تلقيح به حيوانها نيز زنده مىماند، ولى درواقع انسان تنها ميزبان طبيعى آن است. درضمن تنها مخزن شناختهشدهٔ بيمارى نيز افراد مبتلا به سيفيليس مرحلهٔ اول و دوم و بويژه زنان مبتلا به سيفيليس بدون علامت بالينى هستند. بقاى ترپونماپاليدوم در خارج بدن، بسيار ناچيز و انتقال آن بهوسيله اشيا نيز نادر است. بنابراين، لازمهٔ ابتلا به سيفيليس تماس مستقيم با ضايعههاى عفونى مىباشد. البته سيفيليس مادرزادى که طى آن بيمارى از مادر به جنين منتقل مىگردد، از اين قاعده مستثنى است. اين بيماري، همچنين ازطريق تلقيح اتفاقى ميکروارگانيسم، يا دراثر ترانسفوزيون خون افراد مبتلا نيز منتقل مىشود ( هرچند ترپونماهاى موجود در خون، تحت شرايط نگهداى در مراکز انتقال خون، درعرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت، حيات خود را ازدست مىدهند.) پس بهطور خلاصه راههاى انتقال سيفيليس عبارت است از: ۱. تماس مستقيم جنسى و غيرجنسى با ضايعههاى سيفيليسى مرحلهّٔ اول يا دوم؛ ۲. تلقيح اتفاقى ميکروارگانيسم به بدن؛ ۳. انتقال خون مبتلايان به سيفيليس؛ ۴. انتقال از ماد به جنين؛ ۵. انتقال بهوسيله لوازم و اشيا که بسيار نادر است.
دورهٔ قابليت سرايت سيفيليس، نامشخص و متغير مىباشد. اين بيمارى طى مرحلهٔ اوليه، ثانويه و عود ضايعههاى پوستى - مخاطى به ديگران منتقل مىشود و بعضى از موارد آن ممکن است
بهمدت ۲ تا ۴ سال بهطور متناوب، مسرى گردد. درضمن احتمال انتقال سيفيليس از مادر به جنين در سيفيليس زودرس مادر بيشتر است، ولى در مراحل بعدى نيز همواره اين احتمال وجود دارد. لازم
به ذکر است که درمان کافى با پنىسيلين، در عرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت بهطور معمول قدرت آلودهکنندگى عامل سيفيليس را ازبين مىبرد.