|
|
هانس آيزينگ (H.Eysenck) اظهار مىدارد که توراث مىتواند عاملى بسيار قوى در ارتکاب تبهکارى باشد. بهنظر او انگيزهٔ نخستين انسان، 'لذتجوئى و دردگريزي ' است. بنابراين نمىتوان بهوسيله مجازاتهاى قانونى اين انگيزههائى را مهار کرد؛ چرا که در موارد لذتجوئى به گذشت زمان نياز ندارد و آنى است؛ حال آنکه مجازات با ديرکرد زمانى در انتظار فرد است. بدينگونه به خاطر شکاف زمانى ميان کجرفتارى (که اساساً لذتجويانه است) و مجازات (که اساساً رنجآور است) کجرفتارى تکرار مىشود و مجازات نمىتواند جلوى آن را بگيرد. گذشته از آن امکان پنهان داشتن بسيارى از کجروىها و گريز از مجازات همواره زياد است. بدينگونه انسان موجودى تصور مىشود که به دنبال لذتجوئى آنى خود مىرود و بنا به مثل خودمان دم را غنيمت مىشمارد (اشرف، ۱۴۰:۱۳۵۵).
|
|
آيزينگ در ضمن مدعى است که بين ويژگىهاى شخصيتى چون 'برونگرائي' و رفتار انحرافى رابطه وجود دارد.
|
|
برونگرا آدمى است اجتماعى که ميهمانىها و جشنها را دوست دارد و با دوستان بسيار معاشر است، بهگفتگوى با ديگران نياز دارد، و دوست ندارد به تنهائى چيز بخواند يا مطالعه کند. او تشنه هيجان است، به پيشواز خطر مىرود، در لحظه عمل مىکند و بهطور کلى فردى است با نيروى محرکه توانمند. وى شوخطبع است، همواره پاسخهائى آماده دارد، دگرگونى را دوست دارد، او آسانگير، خوشبين و خندهرو است. وى فردى قابل اعتماد نيست.
|
|
فرد برونگرا ماجراجو و مغرور است، سريعاً واکنش نشان مىدهد، تمايل به پرخاشگرى دارد، زود از کوره به در مىرود، احساسات وى در کنترل آن نيست. او بدون تأمل و انديشه عمل مىکند.
|
|
به نظر آيزينگ همه مردم در جائى ميان اين دو - درونگرا و برونگرا قرار دارند. اما نمونه رفتارى که امکان جنايت را افزايش مىدهد از نوع برونگر است. او همچنين اضافه مىکند که فرد، تماماً محکوم ژنهاى خود نيست؛ بلکه ممکن است خصلتهاى ژنتيکى زمينه را براى رفتار انحرافى آماده سازد.
|
|
درونگرا آدمى ساکت، کنارهگير، خويشتننگر، بيشتر علاقهمند به کتاب تا مردم است. او هيجان را دوست ندارد، کارهاى روزمره را خيلى جدى مىگيرد و شيوه منظم و مرتب زندگى را دوست دارد. وى بر احساسات خويش مسلط است. بهندرت رفتار پرخاشگرانه دارد و به آسانى از کوره در نمىرود. تا حدى بدبين است و ارزش بسيارى را براى هنجارهاى اخلاقى قائل است.
|
|
|
بار ديگر انديشهٔ ارتباط ميان ساختمان زيستى و تبهکارى در مطالعات ويليام شلدون (W.A.Sheldon) در سالهاى ۱۹۴۰ احياء شد. او کوشيد تا شخصيت و رفتار افراد را به تيپ بدنى آنها (چاقي، عضلاني، استخواني) مرتبط سازد. او پس از تحقيق و بررسى به نتايج زير دست يافت: کسانى که بدنى عضلانى دارند احتمال تبهکارى آنها از همه بيشتر است؛ زيرا اينگونه افراد زورگو، پرتوان و عصبىاند. افراد چاق معمولاً مهربان و آسايش طلب هستند، ولى کسانى که استخوانى باشند بسيار حساس و تا اندازهاى گوشهگير هستند. در سال ۱۹۶۵ براساس نتايجى که در مقايسه بين پانصد پسر جوان بزهکار با ۵۰۰ جوان معمولى انجام شد، معلوم گرديد که از نظر آمارى درصد چشمگيرى از جوانان بزهکار از تيپ عضلانى هستند.
|
|
|
فلاسفه يونان باستان از جمله ارسطو معتقد بودند که خون ماده اساسى توارث است. به اعتقاد آنها خون از والدين به فرزندان منتقل مىشود و صفات ارثى را نيز با خود حمل مىکند. عباراتى مثل شجره يا دودماننامه (Blood Line)، نجيبزاده (Blue Blood) و بستگان خونى (Blood relatives) حاکى از نفوذ عقايد ارسطوئى است.
|
|
طى سه دهه گذشته، از ميان عوامل زيستى و ارثى در تکوين شخصيت انسان، گروههاى خونى توجه ويژهاى را بهخود جلب نموده است. زيستشناسان با کمک روانشناسان به اين نتيجه رسيدهاند که برخى از ويژگىهاى روانى و اخلاقى انسانها، از طريق ژنتيک و بهوسيلهٔ خون قابل انتقال است. به همين جهت نيز از مدتها پيش تحقيقات گستردهاى را شروع کردهاند، و به نتايج قابل توجهى نيز رسيدهاند.
|
|
نتيجه تحقيقات مشترک اين گروه نشان مىدهد بسيارى از افرادى که گروه خونى مشابه دارند، از لحاظ اخلاقى و رفتارى نيز شبيه يکديگر هستند.
|
|
نتايج پژوهشهاى بهعمل آمده حاکى از آن است که افراد داراى گروه خونى A بيشتر از ساير گروههاى خوني به اختلالات وسواسى مبتلا مىشوند و افراد گروه خونى O بيشتر از گروه خونى A به اختلالات ترس مرضي دچار مىگردند.
|
|
در سال ۱۹۰۱ (K.Landsteiner) خون را به گروههاى مختلف طبقهبندى کرد. در حال حاضر چهار گروه خوني:
|
|
O ،A ،B، AB شناخته شده و هر کدام دو ارهاش (R.H) مثبت و منفى دارد.
|
|
در حالت ترس مرضي، شخص دچار يک نوع ترس موهوم مىشود و با آنکه در بيشتر مواقع خود توجه دارد که اين بيم و هراس بىمورد و نامعقول است، قادر نيست، واهمه را از ذهن خود دور کند. يکى از تجليات اين حالت رواني، هراس از تعقيب او هستند و قصد آزار او را دارند و سرنوشت او را رقم مىزنند و او هيچگونه اختيارى ندارد و با هرچه پيش مىآيد و يا هر اتفاقى مىافتد، کسانى آن را بر طبق برنامه معينى طرحريزى کردهاند. اين بيمارى گاه بهصورت عام و اجتماعى بروز مىکند و مردم چنين مىپندارند که هر واقعهاى در کشور رخ دهد، سرنخ آن در دست خارجىها است.
|
|
در همين رابطه، در تحقيق بين فرهنگى که توسط لستر (۱۹۸۷) انجام شد، رابطه معنادارى بين گروههاى خونى و ميزان خشونتهاى فردى و ويژگىهاى قومى يا ملى در ۱۶ کشور مختلف صنعتى پيدا شده است. نتايج تحقيقات او حکايت از اين مىکند که ملتهائى که از نسبت بالاترى از گروه خونى O برخوردار هستند، آمار پائينترى از موارد خودکشى داشته، کمتر از ساير ملل مضطرب و مشوش هستند (نجاريان، ۸:۱۳۶۹).
|
|
از دهه ۱۹۷۰ به بعد، پيشگوئى و شناخت شخصيت افراد از روى گروه خون آنها در ميان ژاپنىهاى جوان رواج يافته است، اگرچه دانشمندان اين کار را خرافات محض مىدانند. با اين حال، شرکت 'ميتسوبيشي' که يکى از شرکتهاى بزرگ ژاپن در صنايع الکتريکى است، اخيراً همه کارمندان جديد خود را از ميان کسانى که گروه خون آنها AB است انتخاب کرده است، زيرا دارندگان اين گروه خوني، افرادى منطقى حسابگر، امين و روراست است، سازماندهنده، مطيع و در عين حال نيرومند هستند و براى مديريت، قضاوت، نمايندگى و کارفرمائى مناسبتر مىباشند.
|
|
در پى اعلام نظر دانشمندان زيستشناس که خصلت، منش، رفتار، توان، کارآئي، خلاقيت و خلق و خوى هر فرد بستگى به گروه خونى وى دارد، در کشورهاى صنعتى غرب بهويژه ژاپن هنگام استخدام و انتصاب توجه به گروه خون فرد در اولويت است. به گروه خون در مورد ازدواج هم اينک بيش از زمان ديگر توجه مىشود؛ زيرا براى جلوگيرى از طلاق و ناسازگارى دختر و پسر نه تنها لازم است از بيمارىهاى ارثى دو خانواده آگاه شوند، بلکه لازم است از گروه خونى هم نيز باخبر باشند. از نظر ژاپنىها، گروه خونى O افرادى خوشبين، زندهدل و پرتحرک هستند و گوئى مدير خلق شدهاند و در برابر مشکلات خونسردى و استقامت کامل نشان مىدهند. گروه خونى B دوستان زيادى ندارند و کمتر پيمان دوستى مىبندند. در زمينه کارى انسانهائى مثبت و جاهطلب هستند و براى رسيدن به هدفهاى خويش بهشدت تلاش مىکنند. گروه خونى A، افرادى هستند که تا حدود زيادى تغيير اخلاق و روحيه مىدهند. گاه تيزهوش، مبتکر و پرکار هستند و گاه نيز تحت تأثير افکار و نقشههاى ديگران قرار مىگيرند. معمولاً کمرو و تأثيرپذير هستند و در مقابل افراد ناآشنا هيچگاه جانب احتياط و ملاحظهکارى را از دست نمىدهند. گروه خونى AB حساس، زودرنج و عجيب بوده و هميشه اسير احساسات و عواطف، رؤياها و غرايز خويش هستند و غالباً نامتعادل و بىثبات بهنظر مىآيند اصولاً آرامش درونى ندارند و اغلب اوقات واکنشهاى متضاد و دور از انتظار از خود بروز مىدهند:
|
|
اين افراد روحى انعطافپذير، هوشى سرشار و ذوقى قابل ملاحظه دارند و بهطور ذاتى آدمهائى مهربان و انساندوست هستند.
|