جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
کهکشان شفاهی
سرزمين ايران نيز مانند ساير کشورها، در آن دوردست تاريخ تکاملى بشر و قبل از آنکه مرزبندىها سرنوشت انسانها را از يکديگر جدا کند، داستانى مشترک با ساير همنوعان خود برروى کرهٔ زمين داشت. | ||||||
۳۰ تا ۶۰ ميليون سال قبل، استرالوپتى سانىها (australopthecines) که انسانشناسان نام 'آدم ريخت' يا 'انساننما' را به آنها دادهاند بهصورتى درختزى در ميان جنگلهاى انبوه و در جستوجوى خوراک برروى کرهٔ زمين مىزيستهاند. | ||||||
آدم ريخت با پشت منحنى و زانوى خميده و دستهاى دراز آويخته، غرشکنان در حالى که چشمانش زير انبوه ابروان برجسته به پائين خيره مىشد تا چيزى بيابد از ميان درختها مىگذشت. اگر حيوان درندهاى را از دور مىديد فرار مىکرد و در عين حال همچون هر حيوان ديگرى آموخته بود که دائم مراقب و گوش به زنگ نشانههائى باشد که به او مىرسيد و او در برابر او واکنش نشان مىداد. | ||||||
آدم ريخت در ارتباط با محيط طبيعى بود و به علامتهاى دريافتى از دنياى پيرامون خويش توجه مىکرد. | ||||||
کتاب زمينهٔ جامعهشناسى در اين مورد مىگويد: | ||||||
در جريان يخبندانها که جنگلها نابود شدند آن حيوان درختزى توانست کمابيش به زندگى روى خاک خو بگيرد و با ريشههاى خوراکى تغذيه کند. ضرورت زندگي، او را واداشت که تنها بر دو پا راه رود و دستها را براى بهدست آوردن غذا يا دفاع از خود به کار برد. پس بهتدريج قامت خود را راست و انگشتان دستهاى خود را دقيق و سلسه اعصاب او پيچيده شد و در نتيجه قدرت ابزارسازى و کارهاى حياتى ديگر او را به زندگى گروهى کشانيد و ضرورت همکارى او را به جستوجوى وسيلهاى براى هماهنگ کردن فعاليتهاى گروهى برانگيخت و بر اثر آن زبان نخست يا زبان حرکتى (gesture language) فراهم آمد. (اگبرن و نيمکف، ترجمه ۱۳۴۲، ص ۹۱) | ||||||
هزاران سال گذشت تا انسان نئاندرتال (neanderthal) که انسانى شکارگر بود زيستن آغاز کرد. آثار باقىمانده از نئاندرتالها نشان مىدهد که آنها به حيوانات حمله مىکردند و اين حملهها به صورتى گروهى انجام مىشده است. | ||||||
انسان نئاندرتال که يک صدهزار سال پيش مىزيسته به احتمال قوى آغازگر نوعى تکلم بسيار ابتدائى و اوليه بوده است. | ||||||
کتاب تمدنهاى پيش از تاريخ در اين مورد مىنويسد: | ||||||
اگر به مصنوعات سنگى انسانهاى نئاندرتال توجه نمائيم، ناگزيريم بپذيريم که سازندگان ابزارهائى که به بهترين وجهى برش يافته و ضمناً از ذوق و انديشهٔ هنرى ويژه برخوردار بودهاند براى انتقال تجربيات ابزارسازى خود تنها از اشاره و تقليد استفاده نمىکردهاند و مسلماً به طريقى ديگر شايد از تکلمى ابتدائى استفاده مىشده است. (خوبنظر، ۱۳۴۶) | ||||||
نوشتهٔ جى روسى در کتاب مبداء زبان پيش از تاريخ نيز تأييدى بر اين مطلب است که انسان، حدود يک صدهزار سال قبل، ابتدا از يک ارتباط غير زبانى (non-lingustic) براى نيازهاى حياتى خود بهصورت فرياد زدن استفاده کرده سپس از صدا زدن که در واقع شکل ابتدائى ارتباط بيانى بود بهصورت مورد مخاطب قرار دادن افراد استفاده کرد و به تدريج نوعى زبان با ساختمانى بسيار ابتدائى ايجاد شد و سرانجام بين ۵ تا ۶ هزار سال قبل، زبان کاملاً توسعه يافته بهوجود آمد.٭ | ||||||
٭ در مورد آغاز پيدايش زبان، نظريات متعدد و گوناگون است. حتى گروهى چون ژان پفير (Peffer,1969) معتقد هستند در حدود سه ميليون سال پيش بين انسانهاى استر الوپيتيکوس (austhralopithecus) شکلى از زبان وجود داشته است و چون بحث در اين مورد به کتابى مستقل، نياز دارد نتيجهگيرىهائى که انسانشناسان بيشترى به آن معتقد هستند ارائه مىشود. | ||||||
به هر حال در آن دوردستهاى پنهان تاريخ تکامل بشر، زمانى آغاز شد که انسان علاوه بر توجه به نشانهها از نمادها نيز استفاده کرد و اين سرآغاز تفاوت اساسى انسان با حيوان شد. | ||||||
در ادبيات کهن فارسي، رمز و رازهائى است که عدهاى را عقيده بر آن است که در آنها اين سير تکامل انسان، بهنحوى نمادين بيان شده است. در مقدمهٔ شاهنامهٔ ابومنصورى توضيح داده مىشود که آنچه در آن کتاب آمده است ظاهراً غيرعادى بهنظر مىرسد، اما اين مطلب در نزد دانايان و آگاهان به معني، مىتواند روشن باشد. (کشاورز، ۱۳۵۵، ص ۴۵) | ||||||
فردوسى نيز در شاهنامه، همين مطلب را بيان داشته است و از خواننده مىخواهد که آنچه را مىخواند دروغ و افسانه فرض نکند بلکه از رمزهاى آن پى به معنى ببرد. (تو اين را دروغ و فسانه مخوان به يکسان روش در زمانه مدان از او چند اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز، معنى برد). | ||||||
با اين مقدمه از شاهنامه، لازم به توضيح است که در متون کهن فارسى از جمله در کتاب بندهش ٭، پس از کيومرث، چهارمين فرد مطرح شده فرواک و پس از آن هوشنگ است. | ||||||
٭ بندهش کتابى است به زبان پهلوي، با معنى اصل خلقت، سفر آفرينش که خلاصهاى است از اوستاى ساسانى و زند در موضوع تکوين جهان و قصص و اساطير و طبيعيات و غيره. (فرهنگ فارسي، معين، چلد پنجم). | ||||||
محققان گوناگون ايرانى و خارجى در جستوجوى ريشههاى لغوى اين پنج شخصيت افسانهاي، نظريات گوناگونى را مطرح کردهاند. بهعنوان مثال مفهوم کيومرث را بن انسان نيز دانستهاند که همان منشاء انسان است. (بهار، ۱۳۶۲، ص ۱۵۱). | ||||||
به همين ترتيب ريشهٔ لغوى فرواک نيز پيشگفتار مطرح شده است. دکتر فريدون جنيدى فرواک را مرکب از فر (far) به معناى پيشوندى که حرکت به سوئى را نشان مىدهد و واک (vak) از ريشهٔ وَچَه اوستائي، وَچَى سانسکريت به معنى گفتن و بيان دانستهاند. هماکنون نيز در زبان ما قسمت دوم فرواک يعنى واک را مىتوان در کلمهٔ پژواک به معناى بازتاب صدا يافت. (جنيدي، ۱۳۵۸، صص ۲۸ تا ۲۹) بنابراين احتمالاً در متون کهن فارسى از طريق راز و رمز، از دورانها گوناگون تکامل انسان، با اشاره به پادشاهان خيالي، صحبت شده است. | ||||||
وقتى انسان سخنگو شد، زبانهاى گوناگونى در کرهٔ زمين ايجاد شد که ريشهٔ برخى از آنها مشابه بود. چنانکه احتمالاً زبانهاى اقوام همسايه به يکديگر شبيهتر از اقوام دورتر بود. | ||||||
در سرزمين ايران طى قرون و اعصار با آثارى از زبانهاى گوناگون مواجه مىشويم. زبانهائى که ريشه در زبان هند و اروپائى دارد. يکى از شاخههاى متعدد اين زبان مادر، زبانهاى ايرانى است. | ||||||
زبانهاى ايرانى از لحاظ تاريخى به سه دوره تقسيم مىشود: اول، زبانهاى باستانى که از دورانهاى پيشين، زبان مردم اين سرزمين بود و تا حدود ۲۳۰۰ سال پيش دوام داشت. مانند زبانهاى اوستائي، مادى و پارسى باستان. | ||||||
دوم زبانهاى دورهٔ ميانه که از اشکانيان تا حتى سدههاى نخستين اسلامى در ايران رايج بود. مثل زبان پارتى و پهلوى ساسانى و... دورهٔ سوم زبانهاى کنونى ايراني.٭ | ||||||
٭ دوست دانشمند من پرويز پژوم شريعتى معتقد به يک دوره انتقال از زبانهاى باستانى به زبانهاى دورهٔ ميانه است و کاوشهاى بسيارى نيز در اينباره انجام داده که بخشى از کتاب در دست تدوين او است. پژوم شريعتى در معرفى منابع لازم براى بخشى از يادداشتهاى اين فصل، من را يارى بسيار داد که از او سپاسگزارم. | ||||||
انسان سخنگو، تا زمانى که توانست به اختراع خط دست يابد و تجربيات خود را از اين طريق به نسل بعدى منتقل کند علاوه بر ارتباطات غيرکلامى فقط از ارتباطات شفاهى استفاده مىکرد. در شاهنامه آمده است که هيچکس نمىداند که نخستين پادشاه که بوده است مگر آنکه سينه به سينه از روزگاران کهن نقل شده باشد. | ||||||
| ||||||
دکتر جنيدى اين مطلب شاهنامه را اشارهاى ساده به آن مىداند که صحبت فردوسى از روزگارى است که هنوز نويسندگى رايج نبوده و شرح احوال پيشينيان در حافظهها از نسلى به نسل منتقل مىشده است. (جنيدي، ۱۳۵۸، ص۲۲) | ||||||
نخستين خط به کار برده شده در سرزمين ايران، خط تصويرى بوده است. خطوطى که هنوز حالت نمادى نداشت و نوعى نشانه محسوب مىشود. احمد تاجبخش نخستين خطوط تصويرى و نيمهتصويرى سرزمين ايران را که مربوط به حدود ۵۵۰۰ سال قبل است، آنهائى مىداند که در سال ۱۹۶۷ در تپه يحيى کشف شد و مستشرقين به آن خطوط پيش ايلامى (proto Elamic) مىگويند. نمونهٔ آن را در تصوير شمارهٔ ۳ مىبينيم. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست