چربى اگزوژن (مواد چربى که با خوردن غذا وارد بدن مىشود) و نيز چربى آندروژن (ليپيدهايى که توسط کبد توليد مىشود) ازطريق پلاسما به بافتهاى محيطى براى سوختوساز (بافت ماهيچهاى و قلب)، ذخيره (بافت چربي) و نيز توليد مواد هورمونى (آدرنال و گونادها) انتقال مىيابد.
ليپيدها در پلاسما بصورت کمپلکسهاى درشت مولکولى بهنام ليپوپروتئين حمل مىشوند. ليپوپروتئينها قطعههاى کروى هستند متشکل از صدها مولکول ليپيد و مولکولهاى پروتئين ليپيدهاى غيرقطبى يعنى کلسترول استريفيه و ترىگليسريدها در مرکز ليپوپروتئين قرار مىگيرند و در سطح، فسفوليپيدها، کلسترول آزاد و مولکولهاى درشت پروتئينى جاى دارند. اين پروتئينها که آپوليپوپروتئين (Apolipoprotein) خوانده مىشوند، نقش اساسى در انتقال و متابوليسم ليپيدها دارند.
بهطور کلى اختلالهاى ليپيد پلاسما را مىتوان به دو گروه کلى تقسيم کرد:
۱. افزايش ليپيدهاى پلاسما (هيپوليپوپروتئينمىها)
۲. کاهش ليپيدهاى پلاسما (هيپوليپوپروتئينمىها)
درصورتى که کلسترول پلاسما کمتر از ۱۰۰mg/dl باشد، هيپوکلسترولمى تلقى مىشود. اختلالهاى هيپوکلسترولمى نادرند، بنابراين اهميت اپيدميولوژى ندارند. مشکل اصلى اينگونه بيماران اختلال در جذب ويتامينهاى محلول در چربى مىباشد.
بيمارى افزايش چربىهاى خون
عوامل سببشناختى افزايش چربىهاى خون
افزايش يک يا چند نوع ليپوپروتئين پلاسما در بيشتر موارد ناشى از تأثير زيادى وزن، رژيم غذايى حاوى چربى اشباع شده به مقدار فراوان و شيوه زندگى بدون حرکت (پشتميز نشيني) در يک زمينهٔ ژنتيکى مساعد است. انواع مختلف هيپرليپوپروتئينمى در مجموع به ۵ گروه تقسيم مىشوند. (جدول زیر)
جدول انواع هيپرليپوپروتئينمى
نوع
سطوح افزايشيافته ليپوپروتئين
ليپيدهاى افزايش يافته
1
شيلوميکرونها
ترىگليسريد
2a
LDL
کلسترول
2b
VLDL و LDL
کلسترول و ترىگليسريد
3
IDL و باقىمانده شيلوميکرونها
کلسترول و ترىگليسريد
۴
VLDL
ترىگليسريد
۵
VLDL و شيلوميکرون
کلسترول و ترىگليسريد
هريک از اين انواع ۵گانه مىتواند اوليه يا ثانويه باشد.
علت هيپرليپوپروتئينمىهاى اوليه در اکثر موارد ناشناخته است و ناشى از تداخل عوامل مختلف ژنتيکي، تغذيهاى و محيطى مىباشد. از اين رو اين موارد را هيپرليپوپروتئينمى چندژنى (Polygenic) مىگويند. از ميان موارد شناختهشده هيپرليپوپروتئينمىهاى اوليه، مهمترين آنها (familian combined hyperlipidemia-FCHL) مىباشد. اين اختلال داراى الگوى وراثتى اتوزومال غالب است. شيوع اين بيمارى درميان آمريکاييان بين ۵/۰ تا ۱% است. تظاهر هيپرليپوپروتئينمى مىتواند بصورت هريک از گروههاى 2a، ۲b و ۴ باشد.
موارد ديگر شامل هيپرکلسترولمى خانوادگي، نقص خانوادگى apoB100، هيپرترىگليسريدمى خانوادگي، کمبود خانوادگى LpL، کمبود خانوادگى apoCII و ديسبتاليپوپروتئينمى است که هرکدام شيوع بسيار کمى دارند.
هيپرليپوپروتئينمىهاى ثانويه در زمينه بيمارىها يا ساير اختلالهاى بالينى بروز مىکنند. اين موارد بهطور عمده عبارتند از: ديابت مليتوس (بيشتر نوع ۴)، مصرف الکل (بيشتر نوع ۴) و قرصهاى ضدباردارى (بيشتر نوع ۴) ساير موارد قابل ذکر عبارتند از: هيپوتيروئيديسم، بىاشتهايى عصبى (Anorexia nervosa)، سندرم کوشينگ و مصرف گلوکوکورتيکوئيدها، سندرم نفروتيک، هپاتيتها و برخى اختلالهاى ايمنىشناختي.
اپيدميولوژى توصيفى
اهميت هيپرليپروپروتئينمى بيشتر بهعلت نقش عمدهاى است که در ايجاد بيمارى عروق کرونر دارد. همچنين از آنجا که درصد قابل ملاحظهاى از سکتههاى مغزى ناشى از آترواسکلروز مىباشد، از اين نظر نيز اهميت مىيابد. هيپرترىگليسريدمى بيشتر از ۱۰۰۰mg/dl مىتواند باعث بروز حملههاى مکرر پانکراتيت حاد گردد. آترواسکلروز از دوران کودکى آغاز مىشود بهطور يکه ضايعههاى اوليه (fatty streak) را حتى در کودکان نيز مىتوان در محلهاى مساعد (دوشاخه شدن عروق) مشاهده کرد.
ليپوپروتئينها و از همه مهمتر LDL پس از رسوب در فضاى بين سلولى اينتيما توسط درشتخوارهاى زير آندوتليوم برداشته مىشود و بدين ترتيب سلولهاى کفى (foam cell) که ابتدايىترين ضايعهٔ سلولى در آترواسکلروز است - بوجود مىآيد. پيشرفت آترواسکلروز در افراد مختلف متفاوت است. قبل از يائسگى در زنها کندتر از مردان است، اما پس از يائسگى سرعت بيشترى مىيابد. بهطور کلى آترواسکلروز در مردان تا ۴۵ سالگى و در زنها تا ۵۵ سالگى بهحدى پيشرفت مىکند که احتمال بروز بيمارى عروق کرونر قابل توجه مىباشد.
شيوع ديسليپيدمى در ايران
در مطالعهاى در سال ۱۳۷۲ بر روى ۲۰۳۳ شخص بالاى ۳۰ ساله ساکن اسلامشهر در استان تهران، ميانگين و انحراف معيار ترىگليسريد ۱۷۹mg/dl ۲۸۸ گزارش شد و مردان در مقايسه با زنان، داراى ترىگليسريد بيشترى بودند. ميزان ترىگليسريد در ۲/۴۳% افراد جامعه مورد بررسى (مردان ۵/۴۷% و زنان ۱/۰۴%) بيشتر از ۲۰۰mg/dl بود. ميانگين و انحراف معيار کلسترول ۲۳۸ 56mg/dl و غلظت آن در ۹/۴۲% افراد جامعه مورد بررسى (مردان ۴/۴۱% و زنان ۹/۴۳%) بيش از ۲۳۹mg/dl بودند. ۷/۷۴% افراد مورد بررسى داراى کلسترول بيشتر از ۲۰۰mg/dl بودند. غلظت کلسترول و ترىگليسريد خون با پيشرفت سن فزونى نشان مىداد، ولى در ششمين دهه زندگى غلظت ترىگليسريد کاهش پيدا مىنمود. بين نمايهٔ توده بدن و غلظت کلسترول و نيز نمايهٔ توده بدن و ميزان ترىگليسريد ارتباط مستقيم معنىدارى مشاهده شد.
راهبردهاى آينده در پژوهش و پيشگيرى
پيشگيرى ابتدايى (قبل از پيشگيرى اوليه) يکى از مباحث تازهٔ دانش اپيدميولوژى است که اولينبار در زمينه بيمارىهاى قلب و عروق مطرح گرديد. منظور از پيشگيرى ابتدايى جلوگيرى از بوجود آمدن و حضور عوامل خطرساز براى سلامتى است. براى پيشگيرى ابتدايى مؤثر، مشارکت و تعهد دولتها در سطح بالا ضرورى است. اميد است تا در آينده با تصويب قوانين مجامع بينالمللى و کشورى عوامل مضر براى سلامت بشر نظير سيگار، رژيمهاى غذايى نامطلوب و آلودگى هوا حذف شوند. نقش LDL و HDL در ايجاد و جلوگيرى از آترواسکلروز و بيمارىهاى عروق کرونر قلب (CAD) اثبات شده است. درمورد نقش شيلوميکرونها و هيپرگليسمى بعد از غذا در بروز بيمارىهاى عروق کرونر قلب (CAD) هنوز علامت سؤال وجود دارد و پژوهشهاى بيشترى براى روشنشدن اين مطلب موردنياز است.
ارتباط HDL بالا با ترىگليسريد پايين در پلاسما، اين احتمال را مطرح ساخته است که اثر عوامل ضدخطر (Antirist Factor) مربوط به HDL بالا ناشى از سطوح پايينتر ترىگليسريد در پلاسماى افراد موردمطالعه بوده باشد.
راهبرد درمان براى هيپرليپوپروتئينمىهاى ثانويه هنوز مشخص نشده است و هماکنون زمينه فعالى براى پژوهش و بررسى است.