|
|
|
در رنسانس نیز، مانند قرون وسطا، موسیقی آوازی مهمتر از موسیقی سازی بود. دلبستگی اومانیستی به زبان، بر موسیقی آوازی تأثیر گذاشت و ارتباطی تنگاتنگ میان موسیقی و کلام پدید آورد. آهنگسازان رنسانس، موسیقی را برای تعالی بخشیدن به معنا و تأثیرگذاری متن به نگارش درمیآوردند. جوزپه زارلینو (Giuseppe Zarlino) ،(۱۵۱۷ - ۱۵۹۰)؛ در منابع فارسی 'زارلَن' نیز آمده است. م)، نظریهپرداز موسیقی در سدهٔ شانزدهم، مینویسد: 'هنگامیکه کلام بیانگر سوگ، درد، دلشکستگی، حسرت و چیزهائی از اینگونه است، بگذار هارمونی آکنده از اندوه باشد' . حال آنکه، آهنگسازان قرون وسطائی نسبت به تجسم هیجان کلام در موسیقی، کم و بیش بیتفاوت بودند.
|
|
آهنگساز رنسانس، اغلب اصطلاح نقاشی کلام را بهکار بردهاند، که بهمعنای بیان موسیقائی تصویرهای ویژهٔ شاعرانه است. برای مثال، گاه ممکن است واژههای هبوط از آسمان، با یک خط ملودیک پایینرونده همراه شود، و واژهٔ دویدن با زنجیرهای از نتهای تند و چابک به گوش برسد. اما، بهرغم چنین تأکیدی بر پیروی موسیقی از حس تصویری متن، موسیقی رنسانس شاید در نظر ما خوددار و آرام بیابد. با آنکه در موسیقی رنسانس گسترهٔ پهناوری از احساسات وجود دارد، اما این احساسات اغلب به شیوهای متعادل، متوازن و بدون تضادهای شدید دینامیک، رنگآمیزی و ریتم بیان شده است.
|
|
|
بافت موسیقی رنسانس بهطور عمدهٔ پُلیفونیک است. یک نمونهٔ کرال از موسیقی این دوره، دارای چهار، پنج، یا شش خط آوازی است که همگی از جذابیت ملودیک کم و بیش یکسانی برخوردار هستند. تقلید میانی خطهای آوازی، متداول است: خطهای آوازی همگی بهنوبهٔ خود به ارائه یک ایده میپردازند. بافت هوموفونیک نیز، با توالی آکوردها، بهویژه در موسیقی سبک، مانند موسیقی رقص، بهکار رفته است. بافت موسیقی، طی یک قطعه ممکن است برای ایجاد تضاد و نمایاندن جنبههای گوناگون متن، بههنگام بسط و گسترش آن، دچار دگرگونی شود.
|
|
موسیقی رنسانس در قیاس با موسیقی قرون وسطائی کیفیت صوتی پُرتو و غنیتری دارد. محدودهٔ صوتی باس، که برای نخستینبار در این موسیقی بهکار گرفته شد، وسعت صوتی را به بیش از چهار اُکتاو گسترش داد. با این تأکید نو بر خط ملودی باس، هارمونی غنیتری پدید آمد. آهنگسازان با در نظر داشتن خطهای ملودیک جداگانه، اندیشیدن به آکوردها را نیز آغاز کردند. به این ترتیب، تمام خطهای ملودیک همزمان ساخته و نیز پرورانده شدند. پیشتر، در قرون وسطا، ابتدا یک خط ملودیک کامل ساخته و سپس خط ملودیک دیگری در بالای آن، کموبیش با توجهی اندک به تأثیر هارمونیک کلی، افزوده میشد. موسیقی رنسانس از نظر صوتی کیفیتی ملایم و آرام دارد، زیرا آکوردهای کُنسونانت و پایدار مطلوب و موردپسند شمرده میشدند؛ تریادها اغلب شنیده میشوند اما آکوردهای دیسونانس چندان اهمیتی ندارند.
|
|
موسیقی کُرال دورهٔ رنسانس نیازی به همراهی ساز نداشت. به همین سبب، این دوره اغلب 'عصر زرین' موسیقی کُرال آکاپلا (a cappella) (بیهمراهی ساز) نامیده شده است. با این همه، سازها اغلب با خطهای آوازی همراه میشدند. سازها، گاه با مضاعف کردن خطهای آوازی سبب تقویت آنها میشدند، یا خط ملودیک آوازخوانی غائب را مینواختند. در موسیقی کمیاب است.
|
|
|
در موسیقی رنسانس، ریتم اغلب جریانی هموار و آرام دارد و نه ضرباهنگی واضح و مشخص دلیل، استقلال ریتمیک فراوان هر خط ملودیک است: هنگامیکه یک آوازخوان و در آغاز خط ملودیک است: هنگامیکه یک آوازخوان در آغاز خط ملودیک خود است، آوازخوانان دیگر شاید از نیمهٔ خط مولودیک خود نیز گذشته باشند. این تکنیک، سبب میشود که اجراء آواز در موسیقی رنسانس همزمان مایهٔ لذت و چالش باشد، چرا که هر آوازخوان میباید ریتم جداگانهای را نگه دارد. اما خواندن الگوهای زیر و بم در این ملودیها آسان است. ملودی، اغلب همسو با گام (بالا رونده یا پایین رونده) و یا پرشهائی اندک حرکت میکند.
|