پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد


آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد    صید ندیدم ز بند او، که رها شد
با دگران سرکشی نمود و تکبر    سرکش و بیدادگر به طالع ما شد
رنج که بردیم باد برد و تلف گشت    سعی که کردیم هرزه بود و هبا شد
نوبت آن وصل را که وعده همی داد    هیچ به فرصت نگه کرد و قضا شد
دل ز برم برد و زهره نیست که گویم:    آن دل سرگشته را که برد و کجا شد؟
گر کندم قصد جان دریغ ندارم    کام من آمد چو کام دوست روا شد
با همه جوری دلم نداد که گویم:    اوحدی از هجر او شکسته چرا شد؟


همچنین مشاهده کنید