در MRI بيش از ۹۰ درصد بيماران نواحى چندکانونى روشنى در توالىهاى با گرانش T2 ديده مىشود. با تجويز گادولينيوم DPTA بهدليل گسستگى سد خونى مغزى کنتارست ضايعات فعال تشديد مىشود.
MRI همچنين در رد اختلالات مشابه MS مفيد است. در CSF پلئوسيتوز لنفوسيتيک خفيف (۷۵-۲ سلول در ۲۵% موارد)، باندهاى اليگوکلونال (۹۰-۷۵% موارد)، IgG بالا (۸۰% موارد) و پروتئين توتال طبيعى مشاهده
مىگردد. پاسخ برانگيخته (Evoked Response) بينائي، شنوائى و سوماتوسنسورى مىتواند ضايعاتى را که از لحاظ بالينى خاموش هستند شناسائى کند. بيش از ۸۰ درصد بيماران يک يا چند پاسخ برانگيخته
غير طبيعى دارند. مطالعات اوروديناميک در تشخيص و درمان علائم مربوط به مثانه کمککننده هستند.
درمان
پروفيلاکسى بر عليه عود بيمارى
پروفيلاکسى بر عليه عود بيمارى هماکنون سه روش درمانى در دسترس است: اينترفرون (IFN)
β1b (بتاسرون)، IFN-β 1a (آوونکس) و کوپوليمر ۱ (کوپاکسون). هر يک از اين درمانها ميزان شعلهور شدن سالانه بيمار را تا حدود يک سوم تقليل مىدهند. INF-β 1a در به تأخير انداختن زمان شروع پيشرفت مداوم بيمارى از بقيه داروها قانعکنندهتر است. واکنش محل تزريق در مصرفکنندگان IFN-β1a و کوپوليمر ۱ شايع است. حدود ۱۵% مصرفکنندگان کوپوليمر ۱ فلاشينگ، گرفتگى سينه، تنگىنفس و طپش قلبگذرائى را تجربه مىکنند. حدود ۴۰% مصرفکنندگان
IFN-β1b و ۲۵-۵% مصرفکنندگان IFN-β1a در طى ۱۲ ماه از شروع درمان داراى آنتىبادىهاى خنثىکننده مىشوند و بهنظر مىرسد ديگر فايدهاى از درمان نمىبرند.
درمان تعدیل کننده بیماری دراشکال عودکننده MS
پروفيلاکسى بر عليه عود بيمارى
الف ـ EFN-
ß1b (پتاسرون): ۸ ميليون واحد بينالمللى (MIU) زير جلدى يک روز در ميان
ب ـ IFN -ß1a(آوونکس): ۶MIN هفتهاى يک بار عضلانى
ج ـ کوپوليمر ۱ (کوپاکسون): ۲۰mg روزى يک بار زيرجلدى
۲. عود حاد: متيل پردنيزولون - پردنيزون
الف ـ در بيمار بسترى: متين پردنيزولون ۲۵۰mg مخلوط در ۲۵۰mL دکستروز ۵% در عرض ۲-۱ ساعت هر ۶ ساعت به مدت ۳ روز تجويز مىگردد. پس از آن پردنيزون خوراکى (۱mg/kg دوز منفرد صبحگاهي) در روزهاى ۱۷-۴، ۲۰mg در روز ۱۸ و ۱۰mg در روزهاى ۲۱ - ۱۹ داده مىشود.
ب ـ در بيمار سرپائى: متين پردنيزولون ۱۰۰۰mg/d تزريق وريدى آهسته براى ۳ روز به دنبال آن پردنيزون خوراکى (۱mg/kg دوز منفرد صبحگاهي) در روزهاى ۱۷-۴، ۲۰mg در روز ۱۸ و ۱۰mg در روزهاى ۲۱-۱۹ تجويز مىگردد.
عود حاد
مىتوان عود حادى که باعث اختلال عملکردى شده باشد را با دور کوتاهمدت متيلپردنيزولون MePDN) IV) و بهدنبال آن پردنيزون خوراکى (PDN) درمان کرد. اين رژيم سرعت بهبودى را افزايش مىدهد و
ممکن است درجه بهبودى را اندکى بهتر کند. حملات اوليه بيمارى دميلينيزان - مثل نوريت اپتيک يا ميليت - را با روش مشابهى درمان مىکنند. در يک کارآزمائى کنترل شده کوچک، در تعدادى از
بيماران مبتلا به حملات فولمينانت غير معمولى که به گلوکوکورتيکوئيدها پاسخ نمىدادند تعويض پلاسما مؤثر واقع شد.
پيشرفت مزمن
پيشرفت مزمن در بيماران مبتلا به MS پيشرونده ثانويه که عود بيمارى آنها ادامه مىيابد درمان معقولانه تجويز يکى از اينترفرونها است. اخيراً داروى
ايمونوساپرسور / ايمونومدولاتورى بهنام ميتوکسانترون (mg/m2 ۱۲ انفوزيون وريدى هر ۳ ماه) در ايالات متحده براى درمان MS پيشرونده ثانويه به تصويب رسيده است. سميت قلبى وابسته به دوز از
عوارض مهم آن است. گاهى اوقات متوترکسات (۲۰-۵/۷ mg هفتهاى يکبار خوراکي) يا آزاتيوپرين (۳-۲ mg/kg/d خوراکي) تجويز مىشود که تأثير آن کم است. در بعضى مراکز براى جوانان مبتلا به اشکال شديد MS از
پالستراپى با سيکلوفسفاميد استفاده مىشود. در بيمارانى با MS پيشرونده اوليه فقط درمان علامتى توصيه مىشود.
درمان علامتى
درمان علامتى اسپاستيستى به باکلوفن (۸۰-۱۵ mg/d در دوزهاى منقسم)، ديازپام (۲mg روزى ۳-۲ بار) يا تيزانيدين (۸-۲ mg روزى ۳ بار) پاسخ مىدهد. ديساستزى ممکن است با کاربامازپين (۱۲۰-۱۰۰ mg/d در دوزهاى منقسم)، فنىتوئين
(۳۰۰mg/d) يا آمىتريپتيلين (۲۲۰۰-۵۰ mg/d) بهبود يابد. درمان علائم مربوط به مثانه براساس پاتوفيزيولوژى زمينهاى است. هيپررفلکسى را با آنتىکولينرژيکهائى نظير اکسىبوتينين (۵mg روزى
۳-۲ بار)، هيپورفلکسى را با داروى کولينرژيک بتانکول ۳-۲ بار)، هيپورفلکسى را با داروى کولينرژيک بتانکول (۵۰-۱۰ mg روزى ۴-۳ بار) و ديسسينرژى را با آنتىکولينرژيکها و کاتتريزاسيون
متناوب درمان مىکنند.
سير بيمارى
۴ دسته کلى دارد:
- MS راجعه - بهبويابنده: با وقوع حملات راجعه اختلالات عملکرد نورولوژيک مشخص مىشود که مىتواند بايا بدون بهبودى باشد. در بين حملات پيشرفتى در اختلالات نورولوژيک مشاهده نمىگردد.
- MS پيشرونده ثانويه: در ابتدا با الگوى راجعه - بهبوديابنده عرضه مىگردد ولى بهتدريج پيشرونده مىشود.
- MS پيشرونده اوليه: با پيشرفت تدريجى ناتوانى از شروع بيمارى مشخص مىشود.
- MS پيشرونده - عودکننده: شکل نادرى از بيمارى که با سير پيشرونده اوليهاى شروع مىشود اما عودهائى از بيمارى روى آن سوار مىگردد.
MS بيمارى مزمنى است. ۱۵ سال پس از تشخيص ۲۰% بيماران هيچ محدوديت عملکردى ندارند، ۷۰% آنها در انجام فعاليتهاى اصلى روزمره محدوديت يا ناتوانى دارند و ۷۵% آنها بيکار هستند.