|
|
توجه و یادگیری: همخوانی خلقی
|
|
وقتی در حالت هیجانی هستیم به حوادثی بیشتر توجه داریم که با خلق ما همخوان هستند تا حوادثی که چنین نیستند. در نتیجه، دربارهٔ رویدادهای همخوان با خلق خود مطالب بیشتری میآموزیم.
|
|
یکی از بررسیها که شواهدی در این زمینه بهدست داد شامل سه مرحله بود. در مرحلهٔ اول، آزمودنیها را در حالت خواب مصنوعی قرار دادند و یکی از دو احساس شادی یا اندوه به آنان القا شد (در این بررسی فقط افراد مستعد خواب مصنوعی شرکت داشتند). در مرحلهٔ دوم در حالیکه آزمودنیها در خواب هیپنوتیسم بودند، داستانی دربارهٔ دیدار دو مرد ـ یکی با روحیهی شاد و دیگری با روحیهی غمگین ـ برای آنها خوانده شد. داستان، تصویر روشنی از زندگی و واکنشهای این دو مرد بهدست میداد. پس از پایان داستان، از آزمودنیها سؤال شد که فکر میکنند کدامیک از این دو مرد شخصیت اصلی داستان بود و با کدام یک از آنان احساس همانندی میکنند. کسانی که قبلاً شادی به آنان القا شده بود بیشتر با شخصیت شاد همانندسازی داشتند و فکر میکردند مطالب داستان بیشتر در مورد همین شخصیت بود. برعکس، افرادی که غمگینی به آنان القا شده بود همانندسازی بیشتری با شخصیت غمگین داشتند و فکر میکردند قسمت عمدهٔ داستان مربوط به اوست. این یافتهها بیانگر آن است که آدمی بهخصوصیات و وقایع همخوان با خلق خود بیشتر توجه دارد تا به خصوصیات و وقایع ناهمخوان با خلق خود.
|
|
شواهد حاکی از اینکه افراد مطالب همخوان با خلق خود را بیشتر از مطالب ناهمخوان با خلق خود یاد میگیرند، در بخش سوم همان بررسی بهدست آمد. یک روز پس از خواندن داستان، همان افراد که حالا خلق خنثی داشتند به آزمایشگاه بازگشتند و از آنان خواسته شد که داستان را به یاد بیاورند. این افراد بیشتر دربارهٔ شخصیتی که با آن همانندسازی داشتند مطالبی به یادشان آمد: حدود ۵۵ درصد افراد شاد، واقعیاتی را بهیاد آوردند که در مورد شخصیت شاد بود. و ۸۰ درصد خاطرات افراد غمگین دربارهٔ شخصیت غمگین بود (باور، Bower ،۱۹۸۱).
|
|
همخوانی بین خلق و خواندن مطالب تازه چگونه در یادگیری آن مطالب اثر میگذارد؟ میدانیم مطالب تازه را زمانی بهتر میآموزیم که بتوانیم آنها را با اندوختههای حافظهی خویش پیوند دهیم. خلق شخص در هنگام یادگیری میتواند یادآوری خاطراتی را که همخوان با آن خلق است، افزایش دهد، و چنین خاطراتی سهلتر با مطالب تازهٔ همخوان با آن خلق پیوند مییابند. فرض کنید داستانی دربارهٔ دانشآموزی میشنوید که از مدرسه اخراج شده است. اگر موقع شنیدن این داستان روحیهٔ بدی داشته باشید، برخی خاطرات تجارب ناموفقتان (خصوصاً شکستهای تحصیلی) به سهولت به ذهن میآید، و شباهت این خاطرات با موضوع اخراج شدن فردی از مدرسه به سهولت نوعی ارتباط بین این دو برقرار میکند. برعکس، اگر موقع شنیدن داستان روحیهٔ خوبی داشته باشید، خاطراتی را به یاد میآورید که ممکن است با موضوع شکست تحصیلی ناهمخوان باشد و در این شرایط پیوندی بین خاطرات پیشین و اطلاعات تازه بهوجود نیاید. به این ترتیب، حالت خلقی ما تعیین میکند که به چه خاطراتی بیشتر دسترسی داریم، و آن خاطرات نیز تعیین میکنند که یادگیری چه چیزی در آن هنگام آسانتر است (باور، ۱۹۸۱؛ آیسن، Isen ،۱۹۸۵).
|
|
|
ارزیابی و برآورد: آثار حالت خلقی
|
|
حالت هیجانی میتواند بر ارزیابی ما از دیگران اثر بگذارد. تجارب روزانه نمونههای بسیاری از این قبیل بهدست میدهد. برای مثال، وقتی روحیهٔ خوبی دارید، عادت دوستتان را که خودش را بارها و بارها در آینه وارسی میکند ممکن است امری شخصی به حساب آورید، اما وقتی سرحال نیستید ممکن است همان دوست، آدم خودخواهی بهنظر برسد. خلق یا روحیهٔ ما بر ارزیابی اشیاء بیجان نیز اثر میگذارد. در آزمایشی از افراد خواسته شد دارائی خود را ارزیابی کنند. کسانی که با دریافت هدیه از حالت خلقی خوبی برخوردار شده بودند، بیش از گروه گواه که در حالت خلقی عادی بود تلویزیون و اتومبیل خود را با دید مثبت ارزیابی کردند (آیسن و همکاران، ۱۹۷۸).
|
|
حالت خلقی بر قضاوت دربارهٔ مخاطرات دنیای کنونی نیز اثر میگذارد. خلق بد خطرات را در نظر محتملتر، و خلق خوش آنها را نامحتملتر نشان میدهد. در آزمایشی در زمینهٔ ارزیابی خطرات احتمالی، آزمودنیهای گروه آزمایش خبر مرگ فجیعی را در روزنامه خواندند و با این کار خلق منفی در آنها ایجاد شد. گروه گواه داستان کسلکنندهای در روزنامه خواندند که آنان را در حالت خنثی از لحاظ عاطفی قرار داد. آنگاه از افراد هر دو گروه خواسته شد بسامد مصائب مختلف از قبیل مرگ بهعلت بیماری سرطان خون و بیماری قلبی، یا رویدادهائی مثل آتشسوزی و سیل را برآورد کنند. احتمال وقوع این حوادث نامطلوب در نظر گروهی که خلق منفی در آنان ایجاد شده بود، دو برابر گروهی بود که حالت خلقی خنثی داشتند.
|
|
علاوه بر این، عامل عمده در ارزیابی بسامد رویدادها بیشتر خلق آنان بود تا محتوای داستانی که خلق منفی ایجاد کرده بود. برخی افراد گروه آزمایش، داستان مرگ تأثرانگیز کسی را خوانده بودند که بهعلت سرطان خون درگذشته بود، و بقیهی آنان داستان مردی را که در آتشسوزی مرده بود. هر دو گروه در تخمین فراوانی مرگ بر اثر آتشسوزی یا سرطان خون به یک اندازه اغراق کردند. بهعبارت دیگر، شباهت میان داستان و خطربار بودن بیماری اثری در برآورد بسامد بیماری نداشت. طوری که گوئی حالت عاطفی از محتوای داستان جدا بود و فقط حالت عاطفی در ارزیابی تأثیر داشت. در گروهی هم که حالت خلقی مثبت داشتند نتایج مشابهی بهدست آمد. این افراد در پی خواندن داستانی دربارهٔ آدمی خوشبخت، بسامد مصائب مختلف را کمتر برآورد کردند و میزان این برآوردها ربطی به شباهت میان داستان و نوع بیماری مورد ارزیابی نداشت (جانسون و تورسکی، Tversky ،۱۹۸۳).
|
|
حالت خلقی معینی میتواند اثری خاص خود بر قضاوت ما از جهان و مردمان داشته باشد. در پژوهشی، آزمودنیها با تجسم تجربه یا حادثهٔ افسرده کننده یا عصبانی کنندهای، در حالت خلقی افسرده یا عصبی قرار گرفتند، و سپس از آنان خواسته شد علل آن واقعهٔ فرضی، از قبیل از دست رفتن سفر هوائی مهم یا پولی هنگفت را ارزیابی کنند. کسانی که در خلق عصبی و خشمناک قرار داشتند علت واقعه را بیشتر ناشی از اشتباه دیگران دانستند، اما کسانی که در حالت خلقی افسرده بودند، واقعه را بیشتر به موقعیت (مثلاً راهبندان در مورد سفر) نسبت دادند. بنابراین، مردمان عصبی آمادگی بیشتری داشتند که دیگران را مسبب پیشامدهای نامطلوب بدانند، اما افراد غمگین تمایل بیشتری داشتند که بدشانسی را علت آن پیشامد بدانند (کلتنر، Keletner، السورت و ادواردز، Edwards ،۱۹۹۳).
|
|
میبینیم که داشتن خلق منفی ممکن است جهان را خطربارتر جلوهگر سازد، و چنین ادراکی از وقایع ممکن است خلق منفی را تقویت کند. علاوه بر این حالت خلق منفی سبب میشود توجه و آگاهی ما بهطور انتخابی بیشتر معطوف واقعیات منفی شود. البته این نیز به نوبهٔ خود خلق منفی را افزونتر میکند. چنین تحلیلی در مورد حالت خلقی مثبت نیز صادق است. در این حالت، جهان کمخطرتر بهنظر میآید، و توجه و آگاهی ما بیشتر معطوف مطالب مثبت میشود. میتوان گفت حالت خلقی تحتتأثیر پیامدهائی که دارد، استمرار مییابد.
|