از مسائل ديگر که در زمينه ازدواج در جامعه روستائى مطرح مىتوان کرد، چند زنى است. در گذشته چند زنى در ميان روستانشينان رواج و عموميت زيادى داشته است، ولى امروز ميزان آن تا حد زيادى کاهش يافته است. سرشمارى عمومى سال ۱۳۴۵ نسبت چند زنى را در جامعه روستائى برابر ۵/۱۰۲۲ نشان مىدهد. يعنى در برابر هر ۱۰۰۰ مرد همسردار ۱۰۲۲/۵ نفر زن همسردار وجود داشته است (۱). لکن از آنجا که تعدادى از مردان همسردار از روستا به شهر مهاجرت مىکنند، عدهٔ زنان همسردار بيش از مردان است و رقم مذکور نمىتواند ميزان واقعى چند زنى را نشان دهد. در سال ۱۳۳۵ در جامعه روستائى ايران در برابر هر ۱۰۰۰ مرد همسردار ۸/۱۰۲۰ زن همسردار وجود داشته است. بهعبارت ديگر ميزان چند زنى برابر ۸/۱۰۲۰ بوده است.
(۱) . پيمان، حبيبالله. تحول وضع زناشوئى در ايران. بخش جمعيتشناسى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۹، صفحهٔ ۵۸، جدول ۲۳.
اگر اين رقم را با ميزان چند زنى جامعه روستائى ايران در سال ۱۳۴۵ (که نسبت آن برابر ۵/۱۰۲۲ بوده است) مقايسه کنيم با اندکى مسامحه مىتوان گفت که ميزان چند زنى طى دو دوره سرشمارى حدود ۲ در هزار بالا رفته است. بررسى ارقام مربوط به سرشماىهاى ۱۳۵۵، ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ تغييراتى را در اين زمينه در جامعه روستائى ايران نشان مىدهد. جدول تعداد زنان همسردار را در برابر ۱۰۰۰ مرد همسردار در کل کشور و جامعههاى شهرى و روستائى طى سه دوره سرشمارى سالهاى ۱۳۵۵، ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ را نشان مىدهد.
جدول تعداد زنان همسردار را در برابر ۱۰۰۰ مرد همسردار در سه دوره سرشمارى سالهاى ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵ (۱)
سال
کل کشورى
جامعه شهرى
جامعه روستائى
۱۳۵۵
۱۰۱۳
۹۹۶
۱۰۲۹
۱۳۶۵
۱۰۲۰
۱۰۱۸
۱۰۲۴
۱۳۷۵
۱۰۰۷
۱۰۰۱
۱۰۱۷
(۱) . رجوع کنيد به: مرکز آمار ايران، نتايج تفصيلى سرشمارىهاى ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵
مقايسه ارقام مندرج در جدول تعداد زنان همسردار در برابر هر ۱۰۰۰ مرد همسردار در کل کشور و جامعههاى شهرى و روستائى طى سه دوره سرشمارى سالهاى ۱۳۳۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵ حاکى از آن است که طى سه دوره سرشمارى ميزان چند زنى در جامعه ايران داراى نوساناتى بوده است. از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ ميزان چند زنى در کل ايران ۷ در هزار و در جامعه شهرى ۲۲ در هزار افزايش داشته است. در جامعه روستائى در برابر هر ۱۰۰۰ مرد همسردار در سال ۱۳۳۵ تعداد ۱۰۲۹ زن همسردار وجود داشته است که در سال ۱۳۶۵ به ۱۰۲۴ نفر کاهش يافته است. ميزان کاهش طى اين دو دوره ۵ در هزار بوده است. اما اگر مهاجرت مردان همسردار از روستا به شهر را از نظر دور نداريم، رقم مذکور در فوق نمىتواند ميزان چند زنى واقعى را در جامعه روستائى نشان دهد. در سال ۱۳۷۵ ميزان چند زنى در جامعه شهرى و روستائى کاهش يافته است. ميزان کاهش بدون در نظر گرفتن مهاجرت در جامعه شهرى ۱۷ در هزار و در جامعه روستائى ۷ در هزار بوده است. نکته قابل توجه اين است که چند زنى در جامعه روستائى صرفاً معمول کاميابى جنسى نيست، بلکه عوامل متعددى در پيدايش و رواج آن تأثير دارد.
عامل اقتصادى
در جامعه روستائى ايران بين عامل اقتصادى و چند زنى ارتباط مستقيم وجود دارد. از آنجا که خانواده در روستا يک واحد توليد اقتصادى است، در مواردى که فعاليت اقتصادى خانواده تنوع بيشترى دارد، مردان (سران خانوادهها) بهعلت نياز به نيروى کار انسانى و بهخاطر اينکه کارهاى توليدى خانواده در بخشهاى مختلف کشاورزى ـ زراعت، باغدارى، دامدارى و صنايع دستى ـ بهنحو مطلوب اداره شود، با زنان متعددى ازدواج مىکنند. مطالعات نشان مىدهد در پارهاى از اجتماعات روستائى که زندگى مردم مبتنى بر دامدارى است، اهميت نقش زن در توليد دامى يکى از عوامل مهم پديدهٔ چند زنى بوده است. مثلاً در ميان عشاير که دامدارى اساس توليد بوده، چند زنى رواج زيادى داشته است، اين امر با دامدارى بهويژه با تعداد دام ارتباط مستقيم دارد؛ زيرا زنان در اقتصاد دامى سهم مهمى دارند. تقسيم کار و اينکه هر زنى تنها مىتواند تعداد معدودى گوسفند را بدوشد، ايجاب مىکند که تعداد زنان خانواده زياد شود و چون قدرت اقتصادى را مرد در دست دارد و کار کردن زن در خانه ديگران نيز با فرهنگ جامعههاى عشايرى و روستائى مناسبت ندارد، بهترين راه استفاده از نيروى کار زن ازدواج بوده است (۱). همچنين منطقه قوچان که اقتصاد حاکم بر حيات روستائى دامدارى است، بهعلت نياز به نيروى کار، چند زنى رواج داشته است. زيرا زن در توليد سهم قابل ملاحظهاى دارد و از جهت اينکه کار کردن زن بهصورت کارگر در خانههاى ديگران معمول نبوده، سادهترين راه رفع اين مشکل براى مرد تعدد زوجات بوده است؛ زيرا مرد با ازدواج مجدد علاوه بر داشتن زن تازه که معمولاً جوانتر است، کارگر تازهاى هم در اختيار مىگرفت.
(۱) . خسروى، خسرو. جامعهشناسى روستاى ايران. دانشکده علوم اجتماعى و تعاون، ۱۳۵۱، صفحهٔ ۱۱۶.
به هنگام تحقيق در روستاهاى بجنورد، ضمن مصاحبه با خانوادهها يکى از سران خانوادههاى روستائى که چهار زن داشت، در پاسخ علل تعدد زوجات دلايلى را اظهار کرد که خلاصه آن چنين است: 'درآمد من از محل فعاليت در رشتههاى زراعت، باغدارى و دامدارى حاصل مىشود و بايد در هر کدام از اين رشتهها يک نفر سرپرستى امور را بهعهده بگيرد و اين شخص اگر غير از زن من باشد آن علاقه و دلسوزى لازم را ندارد، از اين جهت سه نفر از زنان من هر کدام، سرپرستى يک رشته از فعاليتهاى زراعت، دامدارى و باغدارى را بهعهده دارند و يک نفر هم به امور منزل رسيدگى مىکند' (بررسى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى بجنورد صفحهٔ ۷۴). تراکم زياد کار و تنوع فعاليتهاى اقتصادى خانواده علاوه بر اينکه امکان داشتن زن تازهاى را پيش مىآورد، الزام داشتن زنان متعدد را بهمنظور تأمين نيروى کار مورد نياز خانواده ضرورى مىسازد. به همين جهت چند زنى نيز در ميان خانوادههائى که سران آن فعاليتهاى متنوعى دارند بيشتر متداول است.
سنگينى کار زن در پارهاى موارد به حدى زياد بود که او را که مسلماً از داشتن 'هوو' بيزار است وادار مىکرد که زن جديد شوهر خود را بپذيرد (۲). البته 'هوو' براى هيچ زنى خوشآيند نيست و در بيشتر موارد موجب بروز اختلافات و ناسازگارىها در خانواده مىگردد، لکن وقتى زن از شدت کار خسته مىشد، فشار زياد کار مسائل احساسى و عاطفى او را تحتالشعاع قرار مىداد؛ بهطورى که از شوهر خود مىخواست براى کمک او زن تازهاى بگيرد و در مواردى خود پيش قدم مىشد و به خواستگارى مىرفت و براى او زن مىگرفت (۳). مشاهدات نشان مىدهد که زن اول اغلب سعى دارد زن جديد را از ميان خويشاوندان خود انتخاب کند که از لحاظ سازگارى در خانواده با دشوارى مواجه نشود و زن جديد تحت فرمان و اطاعت او باشد.
(۲) . داشتن 'هوو' از گذشته براى زن پديدهاى غمانگيز و دردناک بوده است و بازتاب آن در لالائىهائى که مادران براى خواباندن کودکان خود زمزمه مىکنند احساس مىشود: مثلاً در اين لالائى از روستاها خراسان:
لالا لالا گل زيره
چرا خوابت نمىگيره؟
بابت رفته زنى گيره
نهنِت از غصه مىميره
?Cerā xābet namigira
Lā Lā Lā Lā gole zire
.Nanat az qossa mimira
bābāt rafta zanigira
(۳) . در لالائى ديگرى از مردم روستاهاى منطقه خراسان، رضايت مادر از ازدواج مجدد شوهر خود را مىتوان يافت:
لالا لالا، گل خشخاش
بابات رفته خدا همراش
بابات رفته زنى گيره
کنيز صد تمَن گيره
به نظر مىرسد که در اين لالائى مادر رضايت مىدهد که شوهر خود براى کمک به او در کارهاى توليدى و خانهدارى که براى او خسته کننده و ستوهآور است، با شيربهاى کمترى (صد تومان) زن ديگرى بگيرد که پائينتر از او باشد و از او اطاعت و فرمانبردارى نمايد و در کار خانه او را يارى کند. زنان گاه بر اثر شدت کار و فرسودگى براى شوهر خود به خواستگارى مىروند و زن ديگرى از خويشاوندان خود را به عقد ازدواج او در مىآورند تا در کارها به او کمک کند.