دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
تاریخنویسی در عرب
تاريخ قديم مخلوط با افسانه بوده است اما بايد دانست که از عهد بسيار قديم، پادشاهان بزرگ وقايع عمدهٔ زمان خود را به وسايلى گوناگونى نگهدارى مىکردهاند که از ميان نرود و براى بازماندگان مايهٔ تجربت و براى آيندگان موجب عبرت و اعجاب گردد، و خبر داريم که در عهد هخامنش اين کار معمول بوده است و مطالب روزمره در روزنامهها ثبت شده و در خزانهٔ خاص اين آثار که شايد (گنج نپشت) يا (دژنپشت) نام داشته است به وديعه نهاده مىشده است ـ و يا آجرهاى گلى يا روى سنگهاتى کوه و الواح سنگى و فلزيِ يادگار کارهاى خود را باقى مىگذاشتهاند. |
در عصر اسلامى هنوز قرن اول به نيمه نرسيده بود که تاريخنگارى آغاز شد و نخستين پادشاهى که به اين کار دست زد معويةبنابىسفيان بود که عبيدبنشريةالجُرهُمى را بار داد و از او از اخبار عرب بپرسيد و او جوابهائى داد و معاويه دستور داد که آن روايات را گردآوردند و دو کتاب از اين مرد ماند يکى کتابالامثال قريب پنجاه ورق و ديگر کتابالملوک و اخبار الماضيين که چند جزوى است و اخبار تُبّعان و ذَوُن را ضبط کرده و اشعارى نيز نقل مىکند که شايد بيشتر آنها هم مانند آن اخبار ساختگى باشد! |
در همان اوقات ضبط وقايع روزمرهٔ سياسى نيز آغاز شد و ظاهراً همچشمى و منافستى که ميانهٔ احزاب اسلامى هر روز روى به شدت مىنهاد موجب اصلى اين اقدام و باعث بر آن شد که وقايع عمده را اشخاصى از هر دو طرف ضبط کنند و عادت بر اين جارى بوده است. و همين گردآورىها بنياد و اساس تاريخ اسلامى را نهاده است ـ ما از روات حديث مفسّرين و نسابهها و راويههاى شعر سخن نمىگوئيم زيرا حديث ما دراز خواهد شد و تنها از روات وقايع سياسى سخن مىگوئيم: |
از قُدماى روات اخبار و تاريخ عوانةبنالحکم الکلبى است که اخبار معاويه و بنىاميه را نوشته و کتابى هم در تاريخ داشته است (الفهرست: ص ۱۳۴). ديگر محمدبناسحقبنيسار است که روايت وى را ضعيف مىپندارند، ديگر ابومِفنف الاُزْدى است که فتوح شام و عراق و حروب جمل و صفّين و نهروان و کتاب الغارات و مقتل على (ع) و مقتل حجربنعدى و محمدبن ابىبکر و مالکالاشتر.... و کتاب شورى و متقل عثمان و مقتل حسين (ع) و کتاب معويه و يزيد و پسر زبير و مختاربن ابن عُبَيْد و وقايع زياد ديگر تا هِشام و خلافت وليد را نوشته و روايات آن نزد شيعه و سنى موثوقعنه است ـ و گويند ابومِخنف در روايات و اخبار عراق استاد است و علىبنمحمد مداينى در اخبار خراسان و هند و فارس استاد است و واقدى به اخبار حجاز استاد است و همهٔ اين سه تن در اخبار شام شريک و برابر هستند. |
تا عهد بنىالعباس تواريخ منحصر بود به کتبى که روات مزبور و نظاير آنان از اخبار عجم و عرب و ملوک يمن و اخبار اسلام و سيرهٔ پيامبر و خلفاء راشدين و بنىاميه گردآورده بودند، ليکن در آن زمان فن تاريخ ترقى کرد و مورّخان عمده بهوجود آمدند که ما مشاهير آنان را نام مىبريم. |
- هِشام کلبى: |
متوفى (۲۰۶ـ هجري)، اين شخص جامع روايات پيشينيان است، ليکن از تاريخ عرب و اسلام و شمهاى از انبياء بنىاسرائيل تجاوز نکرده است. |
- محمدبنعمرالواقدى (۱۳۰ ـ ۲۰۷): |
گويند شيعه بوده و تقيه مىنموده است، او نيز داراى کتب زيادى بوده است و تاريخى در مغازى داشته و کتابى بهنام تاريخ کبير نيز تأليف کرده است ليکن روايات آن محصور در قضاياى مذکورهٔ اسلامى و عرب است و محمدبنسعدکاتب واقدى نيز تاريخ مختصرى داشته است. |
- هيثمبنعدى (۲۰۷): |
از روات و موّرخان است و تاريخ عجم هم نوشته است کتابى بهنام اخبارالفرس هم به او نسبت مىدهند. |
- ابوالحسن علىبنمحمد المداينى (۱۳۵ ـ ۲۱۵): |
از موالى بوده و قبل از طبرى مهمترين تاريخنويسان اسلامى محسوب مىشود و روايات عمدهٔ طبرى در فتوح و مغازى از او است، کتابى در مفاخر عرب و عجم داشته است. و احمدبنالحارث دوست او نيز از اخبارنويسان است و کتابى بهنام المسالک و الممالک تأليف کرده بود. |
- علان الشعوبى: |
از پيوستگان برمکيان بوده است و در مذمت و مثالب بيشتر قبايل عرب کتاب نوشته است و از شعوبيه بوده است. |
- بلاذُري، احمدبنيحيىبنجابر ابوجعفر (۲۷۹): |
از نويسندگان قرن سوم هجرى و از گزارندگان کتب فارسى به عربى است، و وصاياى اردشير را به نظم آورده است و فارسى مىدانسته است و کتاب فتوحالبدان او معروف است و اطلاعات زيادى عادات عهد قديم ايران داشته است. |
- محمدبنجرير طبرى: |
در اين زمان يعنى در قرن سوم هجرى موِرّخ بزرگ اسلامي. ابوجعفر محمدبنجريز الطبرى الآملى (۲۲۴ ـ ۳۱۰) ظهور کرد و در همان قرن چند تن ديگر از تاريخنگاران بهوجود آمدند و اين چند تن به دقت و از روى مطالعه و تحقيق و با مراجعه به کتب اوستا و مراجع پهلوى اسناد خود را در تاريخ ايران انتظام دادند. |
- احمدبنابىيعقوب اليعقوبى معروف به 'ابنواضح' متوفى در سنهٔ (۲۷۸هـ) : |
صاحب تاريخى است در دو مجلد که تا خلافت المعتمد علىالله عباسى را به رشتهٔ تحرير کشيده است و تأليفى ديگر در جغرافيا موسوم به کتاب 'اَلبُلدان' دارد و در هر دو کتاب از اسناد تاريخى و ادبى ايران ساسانى استفاده کرده است. |
- ابوحنيفه احمدبنداود الدينَوري، متوفى (۲۸۲هـ) : |
صاحب تاريخى پرمغز ولى مختصر بهنام 'الاخبارالطوال' که تا سنهٔ ۲۲۸ يعنى سال موت المعتصمبالله را نوشته است، در اين تاريخ اسناد قيمتى از تاريخ و معلومات ساسانى وجود دارد. |
اين دسته را مىتوان سرحلقگان فن تاريخ در اسلام دانست؛ چه اين جماعت تاريخ از حصار محدود روايات و قصص عربى که غالباً بيرون از حيز اعتماد و وثوق بود بيرون آوردند و آن را نظم و ترتيبى دادند، و چون خود ايرانى و همه از موالى بودند، فارسى مىدانستند و بلکه شايد به زبان پهلوى هم آشنا بودند و اسناد گرانبهائى از تواريخ ساسانى و اشکانى و قديمتر و از منابع ايرانى يا سريانى و از کتب بندهشن و دينکَرت و سيرالملوک گرد آورده تاريخ خود را بدانها رونق علمى دادند و راه را براى آيندگان چون ابوالحسن علىبنالحسين معروف به 'مسعودي' متوفى و در (۳۴۶هـ) صاحب 'مُروج الذهب و معادن الجوهر' و 'التّبيه و الاشراف' که هر دو در تاريخ است و کتب ديگر ـ و چون ابوعبدالله حمزةبنالحسن الاصفهانى متوفى در (۳۵۰ يا ۳۶۰) صاحب تاريخ پرمغز 'سنىملوکالارض' باز کردند(۱). |
(۱) . سواى اين جماعت مورخان بزرگ معروف مانند 'محمدبنموسى الخوارزمي' معاصر مأمون و 'علىبنمحمد سليمان النوفري' و مورخان ديگر که در مقدمهّٔ 'مروج الذهب' و در 'الفهرست' نام آنها آمده است بودهاند اما از آثار آنان چيزى مهم به ما نرسيده است. |
تاريخ الانبياء و الملوک تأليف ابوجعفر محمدبنحرير طبرى از بهترين مدارک و مأخذهائى است که تاريخ ساسانيان را مىتوان از روى آن گرد آورد و نيز مسعودى در دو کتاب مشهور خود اسناد گرانبهائى بهدست مىدهد ـ و حمزةبنالحسن نيز در تاريخ 'سنىملوکالارض' که مجموعهٔ کوچک و پرمعنائى است، اخبار پراکندهٔ تاريخ ايران را گردآورده و بهترين مجموعهاى در اطلاعات گرانبهاء فراهم کرده است و مورّخان ديگر که بعد آمدهاند همه خوشهچينان خرمن فضائل اين گروه هستند. |
در واقع زحمات و اجتهادات اين دو دسته يعنى مورخان قرن سوم تا نيمهٔ چهارم، پايه و بنيان تواريخى شد که بعدها ديگران مانند ابنمسکوئه صاحب 'تجاربالاُمم' و ابنالاثير مؤلف 'کامل التواريخ' نوشتند و کاملترين آنها تاريخ طبرى بود. |
در قرن سوم اسلامى نويسندگان ديگرى هم بودهاند که در روايات عرب و ظرايف و نکات فرهنگى بحث مىکردهاند، از آنجمله است ابوعمر و جاحظ صاحب کتابالبيان و التبيين و کتابالتاج و کتابالحيوان و کتب ديگر و ابنقُتَيبه است که کتاب عيونالاخبار او نمونهاى است از آئيننامک و مطالب بسيارى نيز از اين کتاب نقل کرده است. محمدبنعمران المرزبانى خراسانى است که از بزرگان علم و ادب بوده و 'کتابالاوايل فىاخبار الفُرس القُدَماء و اَهلُ العَدل و التوحيد و شيء من مجالسهم' قرب هزار ورقه تأليف کردهٔ همو است که بدبختانه از ميان رفته است و نيز کتاب الفرخ و اخبار ابىمسلم هر يک را در صد ورق تأليف کرده ولى اثرى از آنها نيست، مگر ابومسلمنامهٔ فارسى مستند به کتاب اخير بدانيم و نيز فضلائى چون ابنخرداذبه و بعدها اصطخرى و سپس ابنعبرى و ابوالريحان البيرونى در تاريخ و ابنرُسته (ابوعلى احمدبنعمربن رُسته مؤلف 'الاعلاق النفيسه' است) و ابنفقيه همدانى (مؤلف کتاب البلدان) و ياقوت حموى (مؤلف معجمالبلدان و معجم الادبا و مراصدالاطلاع و غيره) و مقدسى صاحب 'احسن التقاسيم' در جغرافيا و اخبار بلاد و تعيين عرض و طول آن اطلاعات مفيدى آوردهاند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست