|
|
تجمع چربى (سلوليت، cellulite)
|
|
طرح مسئلهٔ تجمع چربى در اينجا به اين علت نيست که اين عارضه يک مشکل پزشکى است بلکه بيشتر براى برطرف کردن اين تصور نادرست عاميانه است که اين عارضه را تجمع غيرطبيعى چربى مىداند که نياز به درمان خاص با کمک جراحي، لوسيونها، معجونها و قرصها دارد. سلوليت عبارتى است که توسط اسپائىهاى (اسپا يک شهر تفريحى در شرق بلژيک است - م) اروپائى براى متقاعد کردن زنان به اينکه نياز به کمکى دارند که تنها از طريق اسپاها فراهم مىشوند، ابداعشده است. اين عبارت نشانگر توزيع چربى زير جلدى بهطور نامنظم، برآمده و با ظاهر پوست پرتقالى در نواحى با سن، رانها و کفلهاى زنان است.
|
|
تجمع چربى در واقع چيزى جز چربى اضافى و طبيعى بدن نيست. وقتى چربى اضافى وجود داشته باشد، بايد در محلى ذخيره شود. اين محل در زنان بهطور خاص در سينه، باسن و رانها است. اين ناحيهٔ خاص در مردان شکم است.
|
|
علت اينکه اين چربى اضافى در زنان نماى برآمدهاى دارد ولى اين حالت در مردان بهندرت پيش مىآيد، در ماهيت زمينهاى ساختمان بافت همبندى رشتهاى زيرجلدى نهفته است. بافت همبند زيرجلدى زنان حفرههائى بزرگ و گرد از سلولهاى چربى ايجاد مىکند. از طرف ديگر در مردان اين حفرهها حالتى متمايل به شکل يک چند وجهى دارند که مشخصهٔ قبال توجهتر برآمدگى ناشى از تجمع چربى را ندارند. در ضمن بافت روپوست زنان نازکتر از مردان است و مقاومت کمترى نسبت به برآمدگىها و فرورفتگىهاى سطحى از خود نشان مىدهد.
|
|
راه سادهاى (توجه کنيد که نگفتم بىزحمت) براى برطرف کردن تجمع چربى وجود دارد و آن رعايت رژيم غذائى و ورزش است. اگر چربى اضافهاى وجود نداشته باشد، تجمع چربى نيز وجود ندارد. کاهش وزن اغلب براى هيچ يک از ما آسان نيست، ولى فريب تبليغات جنجالى (و دروغين) که روشهاى انقلابى (و گرانقيمت!) رهائى از اين برجستگىهاى چربى را در بوق و کرنا کردهاند، نخوريد. اين روشها اغلب شامل اقدامات عجيبى مثل شوکهاى الکتريکى است که انقباض عضلات ناحيه را تحريک مىکند و بهعنوان روشى که فعاليت بدنى را بىزحمت مىسازد و چربى موضعى را برطرف مىکند، مورد تبليغ قرار گرفته است. اين روشها بهندرت مؤثر هستند و مشتريان خود را از آثار مفيدى که در صورت پرداختن به ورزش در هواى آزاد ايجاد مىشود، محروم مىسازند.
|
|
|
بوى نامطبوع بدن معمولاً بهعنوان موضوعى مربوط به بهداشت شخصى در نظر گرفته
مىشود تا يک مشکل پزشکي. با وجود اين هيچ کس تا به حال از بوى بد بيمار نشده است
(اگرچه اين مسئله در شخصى که در مسير باد است ممکن است بروز کند). بخش عمدهٔ بوى
بدن از غدد عرقى که روى صورت، اندامهاى انتهائى و تنه وجود دارند، ناشى نمىشود،
بلکه از گروه خاصى از غدد آپوکرين که در زير بغل، نوک پستانها، ناف و نواحى تناسلى
يافت مىشوند، سرچشمه مىگيرد. اين غدد در واقع اعضاء به ارث رسيدهاى هستند که در
جامعهٔ کنونى کاربرد ناچيزى دارند. اين پديده براى انسان بدوى بىترديد براى
شناسائى افراد آشناى قبيله، هشدار در مقابل افراد غريبه، و احتمالاً بهعنوان يک
معادل فرومون٭ انسانى در جاذبهٔ جنسى مفيد بوده است. ترديدى نيست که تارزان فوراً
بوى جين و چيتا را مىشناخته است.
|
|
٭ مادهاى که به خارج بدن ترشح مىشود و بهوسيلهٔ حس بويائى توسط ساير افراد همنوع درک مىشود و باعث بروز رفتار خاصى در طرف مقابل مىشود - م.
|
|
باکترىها ترشحات غدد آپوکرين را تجزيه مىکنند و بوى بدن انسان را که بسته به جمعيت خاص باکترىها متفاوت است، پديد مىآورند. اگرچه بسيارى از مردم از بوى طبيعى غدد آپوکرين متنفر نيستند (در واقع عدهٔ زيادى توسط آن برانگيخته مىشوند)، ولى اکثر آنها اگر کاملاً از جزء باکتريائى آن منزجر نباشند، آن را زياد هم مطلوب نمىدانند.
|
|
بهداشت مناسب که از طريق پاکيزگى و تعويض لباسها تأمين مىشود، معمولاً براى مهار بوى بدن کافى است. براى کسانى که تنها با اقدامات اضافى احساس امنيت مىکنند مواد ضد بو (دئودورانت) و ضد تعريق فراوان است.
|
|
مواد ضد بو معمولاً حاوى ترکيبات ضد باکترى (بنزالکونيوم، متيل بنزنتونيم و غيره) و مواد خوشبوکنندهاى هستند که کليهٔ بوها غيز از بوهاى خيلى شديد را مىپوشانند. با وجود اين مواد ضدبو تعريق را کاهش نمىدهند.
|
|
مواد ضد تعريق حاوى مادهاى هستند که وارد غدد عرق مىشود و تعريق را کاهش مىدهد (کلروهيدرات آلومينيم، کلر هيدرات آلومينيم، زيرکونيم و غيره). اين فرآوردهها حاوى مواد خوشبوکننده و احتمالاً يک مادهٔ ضد باکترى نيز هستند.
|
|
شايعترين عارضهٔ مواد ضد تعريق و ضد بو واکنش حساسيتى و تحريک پوستى است. با امتحان کردن فرآوردههاى ديگر بعد از برطرف شدن واکنش اوليه، معمولاً مىتوان بر اين مشکل فائق آمد. استفاده از دوش حمام يک يا دو بار در روز در افرادى که واقعاً قادر به تحمل نيستند، کافى است. اکثر مردم دنيا عملاً بدون مواد ضد بو و ضد تعريق بهخوبى زندگى مىکنند.
|
|
|
برخى از بيمارىهاى عمومى با بوهاى خاصى همراه هستند که حتى ممکن است بهعنوان نشانهاى از يک بيمارى زمينهاى کمککننده باشند. يکى از شايعترين اين موارد بوى 'موشي' (بوى کبدي' است که نشانگر نارسائى کبد است. اين نام بهدليل بوئى شبيه قفسهٔ موشهاى آزمايشگاهى انتخاب شده است.
|
|
برخى از عفونتهاى ريوى مثل سل و آبسهٔ ريوي، و التهاب لثه باعث ايجاد تنفس متعفن مىشوند. بيماران مبتلا به بيمارى قند مهار نشده (کتواسيدوز) نوعى بوى ناخوشايند ناشى از شيرينى يا شبيه ميوهٔ مانده منتشر مىکنند. نارسائى شديد کليه (اورمي) با بوئى شبيه آمونياک همراه است. برخى از اختلالات سوخت و سازى در کودکان با بوهائى شبيه بوى ماهي، ادرار گربه، و شربت افرا همراه هستند. هرگونه بوى ديرپاى بدن که با استحمام و شستشوى لباسها از بين نرود، مستلزم مراجعهٔ فورى به پزشک است.
|