|
|
اسکندر بيگ ترکمان مشهور به 'منشى' به سال ۹۶۸ هـ ولادت يافت. از ابتداى احوالش اطلاع ندارم و چنانکه خود در ديباچهٔ عالمآرا نوشته و در دوران جوانى به آموختن علم سياق پرداخت و بعد از آنکه در اين فن رتبهٔ کمال يافت به علم و انشاء توجه کرد، و يقيناً ديگر دانشهاى عهد خود خاصه علوم ادبى و شرعى را نيز فرا گرفت.
|
|
اسکندربيگ از سال ۱۰۰۱هـ منشى دربار شاهعباس صفوى شد و نوشتهاند که علاوه بر مهارت در انشاء، خط نستعليق را خوش مىنوشت.
|
|
از اسکندر بيگ مجموعهاى از منشآت و کتاب معروف تاريخ عالمآراى عباسى باقى مانده است. نسخهٔ منشآت اسکندربيگ با عنوان 'کتاب ترسل من منشآت خواجه اسکندربيگ منشى' در ليدن موجود است.
|
|
تأليف عالمآراى عباسى که اثر اساسى اسکندر بيگ است از سال ۱۰۲۵هـ آغاز شد و چون خود به سبب منصبى که داشت شاهد و ناظر بيشتر رويدادههاى دورهٔ بسيار مهم سلطنت سلسلهٔ صفوى بوده است، کتاب او بىترديد يکى از مأخذهاى درجهٔ اول براى تحقيق دربارهٔ آن دوران است.
|
|
اسکندربيگ عالمآرا در مقدمه و دو 'صحيفه' و بر روى هم در سه جلد تنظيم کرد و براى تأليف آن گذشته از اطلاعات مستقيم خود از مأخذهاى متعددى که به بيشتر آنها اشاره کرده است استفاده نمود.وى در نگارش اين کتاب تا مىتوانست جانب سادگى را نگاه داشت. با اين حال در بعضى موارد آثار شيوهٔ مترسلان در کتاب آشکار مىشود ولى نه چندانکه به يکدستى و هموارى انشاء آسيبى رساند.
|
|
يکى از وجوه اهميت عالمآرا اشتمال آن است بر احوال شاعران و عالمان و سادات و هنرمندان و ارکان دولت از وزيران و اميران و خوانين با ذکر وفيات آنان که بسيار قابل استفاده محققان مىتواند بود.
|
|
|
ملاابوالبرکات بن ملاعبدالمجيد ملتانى لاهورى از مشاهير منشيان و شاعران هند است که گويند فارسى را از بسيارى فارسىگويان بهتر مىدانست. وى شاعر و منشى و نويسندهاى پرکار بود، منظومههاى متعدد و ديوان کليات و قطعات منثور و مجموعههاى منشآت از او باقى مانده است. شعرش به فصاحت و باريکى مضمونها شناخته شده و نثرش سرمشق نويسندگان و مترسلان بوده. بيشتر از دوران نويسندگيش در دستگاه ميرزا صفى مخاطب به سيف خان صوبهدار بنگال سپرى شد. مجموعهٔ نامههائى که منيرلاهورى از جانب او به دربار و به صاحب منصبان و اميران دولت گورکانيان هند نوشته بخشى از 'نگارستان منير' يا 'انشاء منير' را تشکيل مىدهد. وفاتش در جوانى به سال ۱۰۵۴هـ اتفاق افتاد. مثنوىهاى رمز و ايما، نور و صفا، آب و رنگ، ساز و برگ، درد و الم و رسالهٔ کارنامه و شرح قصايد عرفى را از جملهٔ آثارش برشمردهاند.
|
|
از منشآت منير دو مجموعه در دست است بهنام نگارستان و نوباوه. مجموعهٔ نگارستان که به انشاءِ منير نيز شهرت دارد تشکيل شده است از: ۱. چهل و پنج نامه و چهارده رقعه که منير از طرف سيفخان نوشت، ۲. سى و هشت رقعه از منير، ۳. سه مناظره به نثر از منير بهنام مناظرهٔ اربع عناصر، مناظرهٔ تيغ و قلم، مناظرهٔ روز و شب. اين کتاب چندبار به طبع رسيده و نسخههاى خطى آن بسيار است.
|
|
مجموعهٔ نوباوه را منير به سال ۱۰۵۱، بعد از نگارستان از رقعات خود فراهم آورد و از آن نيز نسخههاى بسيار در دست است و به طبع نيز رسيده است.
|
|
بحث دربارهٔ اثرهاى منير فرصت بيشتر مىخواهد و آن بر عهدهٔ هموطنان او است و در اينجا تنها منظور ذکر خيرى از آن استاد بود. اين رباعى را منير چه خوش سروده است:
|
|
روزى که سموم حشر افزون گردد
|
|
وز آتش مهر چهره گلگون گردد
|
با دوزخيان چنان به ذوقى سوزيم
|
|
کز رشک دل بهشتيان خون گردد |
|
|
|
ميرزا محمد صادق پسر ميرزا محمد صالح اصفهانى آزادانى متخلص به صادقى و مشهور به ميرزا صادق مينا از مؤلفان مشهور سدهٔ يازدهم هجرى است.
|
|
ميرزا صادق خود شرح حالش را در مطلع دوازدهم از مجلد سوم از کتاب صبح صادق آورده و از آن چنين برمىآيد که در سال۱۰۱۸ در بندر سورات هندوستان ولادت يافته و پدرش محمدصالح در خدمت ميرزاعبدالرحيم خانخانان مىزيسته و صادق در ۱۰۳۶ بهخدمت شاهزاده خرم (= شاهجهان) راه يافت و به مرتبهٔ واقعهنويسى درگاه او برگزيده شد و از آن پس يا در لباس لشکرى يا در لباس کشورى روزگار گذراند تا سرانجام به سال ۱۰۶۱ درگذشت.
|
|
ميرزا محمد صادق غير از رزمنامهاى که در شرح جنگهاى خود ساخته و بهجز مثنوى ديگرى که از او برجاى ماند و شايد گذشته از مجموعهٔ اشعار، دو اثر بسيار سودمند و جامع دارد که بهعلت اشتمال بر مطلبهاى مختلف مىتوان آنها را در جزء مقولههاى گوناگون تاريخ، تذکره، علم اخلاق، حکايات و امثال، موضوعات علوم جزء آنها آورد، بدين شرح:
|
|
۱. شاهد صادق که کتابى است عظيم در مقدمه پنج باب و خاتمه. بابهاى پنجگانه و خاتمهٔ اين کتاب بر روى هم پانصد و چهل و دو فصل دارد که در آنها جستارهاى گوناگون دينى و علمى و ادبى و تاريخى و اخلاقى و تراجم احوال و سنتها و هنجارها و روشهاى کار در هر دانش و هر کار همراه با نوادر حکايات و امثال آمده است و ميرزا محمدصادق آن را در حدود سى و هفت سالگى خود به سال ۱۰۵۴هـ تأليف کرده و اين گردآورى از مأخذهاى متعدد بهره برداشته است.
|
|
شاهد صادق در بعض موارد به دانشنامههائى شباهت پيدا مىکند و حاوى اطلاعات خوبى مىشود حتى در موضوعات علوم و شرح و توضيح کافى دربارهٔ هر يک از آنها.
|
|
۲. اثر ديگر ميرزا محمدصادق مينا کتاب صبح صادق است که خود از آن در فصل هفتاد و نهم باب سوم شاهد صادق ياد کرده و مدعى شده است که مطالب آن جوينده را از کتابهاى بسيار بىنياز خواهد ساخت. اين کتاب هم در تاريخ و جغرافيا است که در چهار مجلد بهنام شاهزاده شجاعبن شاهجهان تأليف شده و مجلد سوم آن حاوى تراجم احوال مرادان بزرگ سياست و علم وادب تا سال ۱۰۴۸ يعنى سال تأليف کتاب است و بعضى از اطلاعات آن که نتيجه رابطهٔ مستقيم ميرزا محمدصادق با رجال عهد خود و يا ملاقات با آنان است قابل توجه بسيار است.
|
|
|
عنايتالله کنبوى لاهورى از پارسىنويسان معروف هند در سدهٔ يازدهم هجرى است. وى برادر بزرگتر محمد صالح کنبو مؤلف کتاب عمل صالح يا شاهجهان نامه است. عنايتالله به سال ۱۰۱۷هـ در لاهور بهدنيا آمد و هم در آن شهر به کسب دانشهاى زمان پرداخت و در تربيت برادر کوچکش محمد صالح نيز کوشيد و اين هر دو برادر از عهد شباب به خدمات ديوانى اشتغال جستند، ولى بعد از چندى عنايتالله به دهلى انتقال يافت و در آنجا خانقاهى نزديک مرقد قطبالدين بختيار کاکى بنا کرد و در آن به عبادت و رياضت پرداخت تا در جمادىالاول سال ۱۰۸۲ درگذشت.
|
|
وى مورخ و نويسنده و شاعر بود. از تأليفاتش نخست تکلمهٔ اکبرنامهٔ شيخابوالفضل علامى است که حاوى اطلاعات سودمندى دربارهٔ عصيان و خروج جهانگير بر پدرش اکبر، قتل خائنانهٔ ابوالفضل علامى به تحريک جهانگير، تعقيب و مجازات قاتلان ابوالفضل به فرمان اکبر، جنگهاى دکن، بيمارى و مرگ اکبر است. عنايتالله در نگارش اين ذيل يا تکمله سعى داشت تا روش ابوالفضل علامى را دنبال کند.
|
|
اثر ديگر عنايتالله لاهورى کتاب تاريخدلگشاست در ذکر پادشاهى شاهجهان و بعضى از رويدادهاى اوايل عهد اورنگ زيب (۱۰۶۸-۱۱۱۸ هـ).
|
|
مهمترين اثر عنايتالله کنبو کتاب بهاردانش او است که به سال ۱۰۶۰ بهنام شاهجهان تأليف کرده و يک کتابى ادبى است و موضوع آن عشق جهاندار سلطان و بهرهور بانو است که با عدهاى حکايات و قصص همراه است و بىشباهت به کتاب هزار و يک شب نيست.
|