|
|
واژه بومى موقعى گفته مىشود که بيمارى يا عامل بيمارىزا بهطور پايدار در يک منطقه جغرافيايى يا گروه جمعيتى وجود داشته باشد، بدون آن که از خارج به آنجا وارد شده باشد. اين واژه را مىتوان براى فراوانى پيشبينى شده يا عادي بيمارى در اينگونه مناطق يا جمعيتها هم اطلاق نمود. مثلاً سرماخوردگى يک بيمارى بومى است زيرا همواره عدهاى از مردم به آن دچارند.
|
|
واژه هيپرآندميک بيانکننده وضعيتى است که بيمارى بهطور پايدار ميزان بروز و يا شيوع زياد داشته باشد و همه گروههاى سنى را بهطور برابر مبتلا نمايد. واژه هولوآندميک عبارتست از وجود سطح بالايى از عفونت در سالهاى اول زندگى و دچارکردن اکثريت کودکان، و به يک وضعيت تعادل منجر مىشود بهطورى که بروز بيمارى در بزرگسالان بسيار کمتر از کودکان است (مانند مالاري).
|
|
يک بيمارى بومى درصورت مساعدشدن شرايط مىتواند طغيان کرده و به حالت همهگيرى درآيد (مانند هپاتيت A و حصبه). درصورت بکارگيرى تدابير پيشگيرى يا مبارزهاى تازه ممکن است حالت بيمارى بومى تغيير يابد.
|
|
|
واژه منفردبودن بهمعناى پراکندگى است؛ يعنى موارد بيمارى بهطور نامنظم، و پراکنده گاه و بيگاه و معمولاً بهصورت نادر بروز مىنمايد. موارد بيمارى بسيار کم و ازنظر زمانى و مکانى با فاصله زياد هستند و از اينرو کمتر بهنظر مىآيد که با يکديگر مرتبط باشند و نمىتوان يک منبع مشترک براى آنها يافت؛ مانند: بيمارى کزاز، فلج کودکان، منژيت مننگوکوکى و تبخال. اگر شرايط براى انتشار بيمارى مناسب باشد يک مورد انفرادى بيمارى مىتواند آغاز يک همهگيرى باشد. بسيارى از بيمارىهاى مشترک انسان و دام بصورت انفرادى به انسان منتقل مىشوند.
|
|
| عالمگير (پاندميک) (Pandemic)
|
|
بيماريى همهگير است که بهطور معمول نسبت بزرگى از جمعيت را دچار مىکند و در يک منطقه جغرافيايى گسترده مانند بخشى از يک کشور يا يک قاره جهان روى مىدهد. مانند پاندمىهاى انفلوانزا در سالهاى ۱۹۱۸ و ۱۹۵۷، پاندمى وبا در سال ۱۹۶۲ (که هنوز هم ادامه دارد).
|
|
| بيمارى بيگانه يا خارجى (Exotic)
|
|
هرگاه بيمارى درکشورى روى نمىداده ولى از خارج به آن وارد شود بيمارى بيگانه يا خارجى ناميده مىشود. مانند بروز بيمارى هارى در جزيره انگليس. نمونه تازها از بيمارىهاى خارجى همهگيرى پلىآرتريت در مسافرين فىجى (Fiji) است که بهعلت ويروس Ross River (که يک آلفا ويروس) است روى داده و بهنظر مىآيد بهعلت ورود پشه آلودهاى که بهوسيله هواپيما به آن محل برده شده، بروز کرده باشد.
|
|
| بيمارىهاى مشترک انسان و دام (Zoonoses)
|
|
عبارتست از يک عفونت يا بيمارى عفونى که در شرايط طبيعى مىتواند از جانوران مهرهدار به انسان انتقال يابد. اين بيمارىها ممکن است بهصورت همهگيرى يا بومى باشند مانند طاعون، هاري، سل گاوي، سياهزخم، تب مالت، سالمونلوز، تيفوس بومي، هيداتيدوز و... در سالهاى اخير چند بيمارى مشترک تازه پيدا شدهاند؛ مانند: آبلهٔ ميموني، تب لاسا و بيمارى جنگل (Kyasanur).
|
|
واژه بيمارى مشترک بعدها تشديدشده و بصورت عناوين زير درآمده است:
|
|
۱. بيمارىهاى مشترک انسان از مهرهداران مانند: هاري، طاعون، بيمارى هيداتيد، سياهزخم و تريشينوزيس که اين بيمارىها را Anthropozoonoses مىنامند.
|
|
۲. عفونتهايى که از انسان به جانوران منتقل مىشوند؛ مانند: ابتلاى گاو به سل انساني، اين بيمارىها را Zooanthroponoses نامند.
|
|
۳. بيمارىهاى عفونى که هم در انسان و هم در مهرهداران پست هستند و مىتوانند بصورت دوجانبه انتقال يابند؛ مانند: شيستوزوما ژاپونيکوم و تريپانوز ماکروزى (T. cruzi)، اين گروه را Amphixenoses مىنامند.
|
|
| همهگيرى بيمارى در جانوران (Epizootic)
|
|
عبارتست از بروز يک بيمارى بصورت همهگير در جانوران (که بيشتر اوقات مىتواند بر جماعات انسانى هم اثر بگذارد). بيمارىهاى مشترکى که بصورت همهگير درمىآيند چندان زياد نيستند و مىتوان سياهزخم، تبمالت، هاري، انفلوانزا، تب درهٔ ريفت (Rift)، تب Q، آنسفاليت ژاپنى و آنسفاليت اسبي؛ را از اين گروه نام برد. علم بررسى همهگيرى در بيمارىهاى مشترک در جانوران را Epizoology مىنامند.
|
|
|
|
|
| همهگيرى (يا طغيان) بيمارى در پرندگان
|
|
اين نوع همهگيرى را Epornithic مىنامند.
|
|
|
بيمارىهايى مانند سياهزخم، هاري، تب مالت، سل گاوي، تيفوس بومى و تيفوس کنهاى مىتوانند در جانوران بهصورت بومى (Enzootic) باشند.
|
|
| عفونتهاى بيمارستانى (Nosocomial Infection)
|
|
عفونت اکتسابى در بيمارستان عفونتى است که از بيمارستان يا ديگر مراکز مراقبتهاى بهداشتى سرچشمه مىگيرد، اين عارضه اختلال تازهاى را ايجاد مىنمايد (که ربطى به بيمارى اوليه بيمار ندارد) و با اقامت در بيمارستان (يا مرکز مراقبت بهداشتي) مربوط است. يعنى اين عفونت در زمان پذيرش بيمار در بيمارستان وجود نداشته و در دوره پنهانى هم نبوده است و بقاياى عفونت مربوط به پذيرش قبلى در بيمارستان هم نيست. عفونت بيمارستانى شامل عفونتهايى است که در بيمارستان حاصلشده ولى بعد از ترخيص بيمار آشکار مىشود، و نيز به عفونتهايى گفته مىشود که در بين کارکنان اين مراکز روى مىدهد. نمونههاى عفونت بيمارستانى عبارتند از: عفونتهاى مربوط به زخمهاى جراحي، هپاتيت B و عفونتهاى دستگاه ادراري.
|
|
| عفونت فرصتطلب (Opportunistic)
|
|
اين عفونت(ها) وسيلهٔ خرده زيستمند(هاي) فرصت طلب، هنگامى بهوجود مىآيند که نقص در دفاع ميزبان در برابر عفونت وجود داشته باشد و از اين رو ايجاد بيمارى مىنمايند. عوامل فرصتطلب عبارتند از: تبخال ساده، سايتومگالوويروس، توکسوپلاسما، باسيل سل انساني، مايکوباکتريوم آويوم اينتراسلولار، پنوموسيستيس و... (عفونتهاى فرصتطلب در ايدز به فراوانى ديده مىشوند).
|
|
| بيمارى ناشى از دخالت پزشک (Iatrogenic Disease)
|
|
هرگونه پىآمد ناخواسته يا نامطلوب ناشى از روشهاى پيشگيري، تشخيص يا درمانى که سبب نقص عضو، ازکار افتادگي، ناتوانى يا مرگ شود و بهعلت کار متخصصان حرفه پزشکى يا کارهاى متخصصان ديگر حرفههاى بهداشتى باشد، از اين گروه است. ممکن است بيمارى حاصله چندان وخيم باشد که مدت اقامت در بيمارستان را درازتر کند يا درمان ويژهاى لازم داشته باشد و يا در عمل زندگى بيمارى را به خطر اندازد. بسيارى از روشهاى تشخيصى مانند: مواد ايمنىزا، واکنش دربرابر پنىسيلين، کمخونى آپلاستيک پس از استفاده از کلرامفنيکل، لوسميِ دورانِ کودکى بهعلت تابش پرتو مجهول در دوران بارداري، هپاتيت B بهدنبال انتقال خون و... بسيارى از ناراحتىهاى مربوط به دارودرماني، از اين بيمارىها هستند. از همه اين بيمارىها مىتوان جلوگيرى نمود. خلاصه آن که بيمارىهاى ناشى از دخالت پزشک (ياتروژنيک) از خطرهاى مراقبت بهداشتى بهشمار مىروند.
|
|
| مراقبت از بيمارى (Surveillance)
|
|
مراقبت از بيمارى چنين تعريف شده است: رسيدگى مداوم از عوامل تعيينکننده بروز و پراکندگى بيمارى و ديگر حالات بدى بهداشت مراقبت از بيمارى براى کارساز بودن اقدامهاى پيشگيرى و درمانى ضرورى است و شامل گردآورى دادههاى مربوط به فعاليت و تجزيه و تحليل و تفسير و انتشار دادههاى مربوطه است.
|
|
همچنين مراقبت از بيمارى دال بر کار رسيدگى مدام به شاخصهاى بهداشتي، وضعيت تغذيهاي، خطرهاى زيستمحيطي، کارهاى بهداشتى و ديگر عواملى است که مىتوانند بر سلامتى اثر بگذارند. و با اين ترتيب مراقبت همهگيرى شناختي، مراقبت تغذيهاي، مراقبت جمعيت شناختى و مراقبت سرم شناختى و... خواهيم داشت.
|
|
مقصود اصليِ مراقبت از بيماري، تعيين دگرگونىهاى روند بيمارى يا توزيع آن است، تا بتوان تدابير بررسى يا مبارزه با بيمارى را بهکار گرفت.
|
|
| ريشهکنى بيمارى (Eradication)
|
|
قطع انتقال عفونت با پايان دادن به زندگى عامل بيمارىزا از طريق مراقبت و محصول کردن بيمارى را گويند. ريشهکنى يک فرآيند مطلق و يک پديده همه يا هيچ است و اين اصطلاح محدود به پايان يافتن عفونت در سراسر جهان است و بهمعناى آن است که دگر آن بيمارى در جهان روى نخواهد داد. تنها بيماريى که تاکنون ريشهکن شده بيمارى آبله مىباشد.
|
|
گاهى اصطلاح حذف بيمار براى بيان ريشهکني يک بيمارى (مثلاً سرخک) در يک منطقه جغرافيايى يا سياسى وسيع بهکار مىرود. با توجه به دانش کنوني، بيمارىهايى که احتمال ريشهکنى آنها مىرود عبارتند از: سرخک، ديفتري، فلج کودکان و کرم پيوک (Guinea Worl).
|