پرداخت توليدى صحنه و خصوصيات دوربين تلويزيونى محدوديتهائى در طراحى صحنه پديد مىآورد. بعضى اوقات و فقط بعضى اوقات مىتوان از اين محدوديتها چشم پوشيد.
|
|
|
|
لازم است بهخاطر داشته باشيد بيننده صرفاً چيزى را مىبيند که دوربين به او نشان مىدهد. بسيار اتفاق افتاده است که صحنههاى اسکلتى جالب در نماهائى که کارگردان سعى کرده است ديدگاههاى بستهترى را به نمايش بگذارد کيفيتى بىمعنا پيدا کردهاند. يا صحنههائى که در نماهاى دور ظاهرى کامل داشته، در نماهاى نزديکتر يا از زاويهٔ ديگر تأثير خود را از دست دادهاند.
|
|
توازن رنگ و رنگمايه در تصوير بهطور قابلملاحظهاى با نوع نماهاى منتخب تغيير مىکند. اين امکان وجود دارد که فقط ناحيهٔ کوچکى از صحنه به رنگ قرمز روشن باشد، اما در نماى نزديک بهصورت مجموعهاى مسلط و مغشوشکننده ظاهر شود. رنگهاى متنوع در تلويزيون رنگى کاملاً مجزا از يکديگر ديده مىشوند، اما در تلويزيون سياه و سفيد تا حدود زيادى در يکديگر محو مىشوند؛ اين حالت در عناصر گرافيکى (عناوين، نقشهها و دياگرامها) بسيار ناخوشايند خواهد بود.
|
|
|
تضادمندىهاى رنگمايهاى مشخص بيشتر از سايههاى يکدست به نماهاى دور تأکيد مىبخشند. در حالىکه در نماهاى نزديک، به هنگام چرخش افقى دوربين بر روى رنگمايههاى متضاد پسزمينه يا برش متقاطع آنها، کيفيت تصوير و تداوم بصرى دستخوش اختلال مىشود. از طرف ديگر، اگر رنگمايههاى موضوع و پسزمينهٔ آنها مشابه باشد، جلوهٔ کلى بهطرز ناخوشايندى تخت و مبهم خواهد شد. بنابراين، براى دستيابى به نتايج خوب تصويرى بايد رنگمايههاى صحنه، نورپردازي، لباس و گريم هماهنگى کامل داشته باشند.
|
|
براى تضمين بازسازى صحيح رنگمايههاى صحنه، در اکثر موارد، بهترين روش توجه به دامنهٔ محدود تضادمندى صحنهاى است - دامنهٔ تضادمندى رايج در صحنههاى تلويزيونى از ۱۰ به ۱ تا ۱۵ به ۱ متغير است.
|
|
|
سطوح تخت و فاقد جزئيات جاذبهٔ تصويرى محدود دارند، اما به کمک نورپردازى (سايه - روشن يا نورهاى رنگي) مىتوان تا حدودى اين عيبها را برطرف کرد. جزئيات برآمده و خشن مانند طرحهاى قوى و شکلهاى مشخص تا وقتى جذابيت خود را حفظ مىکنند که توجه بيننده را از رويداد صحنه منحرف نکنند. به احتمال قوى زمانى چنين خواهند بود که در پسزمينههاى ساده قرار گيرند يا در نماهاى منفرد ظاهر شوند.
|
|
در نماهاى دور، جزئيات کوچک به سادگى گم شده و در نماهائى که عمق ميدان محدود دارند از وضوح خارج مىشوند. بدين ترتيب، طرح جذابى که در نماهاى نزديک بسيار واضح ديده مىشود ممکن است از فاصلهٔ دور در پسزمينهٔ نما محو شود. نتيجتاً، آنجا که رويداد صحنه به اينگونه پسزمينهها نزديک يا از آنها دور مىشود در مىيابيم که برجستگى و حضور طرحها به تغييرات وضوح در نما بستگى دارد. بهتر است از کاربرد نوارهاى موازى و خطوط عمودى نزديک بههم اجتناب شود - طرحهاى دور يا نزديک در نما - چنين طرحهايى باعث ايجاد تپش خط در تصوير خواهد شد.
|
|
|
سطوح درخشان صحنه امکان بازسازى دامنهٔ کامل رنگمايهاى را از دوربين تلويزيونى سلب مىکنند. حتى اگر هيچ عيب فنى در تصوير پديد نيايد، جلوهٔ آنها توجه را جلب مىکند. بنابراين، بهعنوان يک اصل کلى توصيه مىشود از سطوح درخشان و بيش از حد روشن جز در موارد خاص اجتناب کنيد.
|
|
نقاط بيش از حد روشن در سيستم سياه و سفيد تلويزيونى بهصورت نواحى سفيد بازسازى مىشوند، در تلويزيون رنگى اين نواحى بهصورت لکههاى سفيد بر سطوح رنگي، ظاهر و بدين سبب مشخصتر ديده مىشوند.
|
|
مواد شديداً بازتابى چون آلومينيومهاى تزئينى يا پلاستيکهاى شفاف منجر به اشکالات فاحشى چون سوختگى تصوير، نورهاى ناخواسته و دنبالهدار شدن تصوير مىشوند. البته ممکن است عدهاى اين اشکالات را بهخاطر جذابيت و زيبائى آنها در تصوير ناديده بگيرند اما بايد در نظر داشت که مرز بين جلوههاى جذاب تصويرى و اشکالات ناخوشايند بسيار اندک است.
|
|
|
مقدار نوردهى معمولاً چنان تنظيم مىشود که رنگمايههاى چهره در واقعگرايانهترين شکل خود بازسازى مىشوند. اگر در نما، سطوح بيش از حد روشن وجود داشته باشند به نواحى سفيد بدون جزئيات تبديل مىشوند. ممکن است نتيجهٔ تصويرى ناخوشايند نباشد. اما اگر چنين جلوهاى غيرقابل قبول است، تنها راهحلهاى ممکن اصلاح نورپردازي، جابجائى موضوع مزاحم يا پرداختهاى فورى خواهد بود.
|
|
اگر چه بعضى اوقات نور بيش از حد موقعيت خاصى را تشديد مىکند (بهطور مثال، نور پشت قوى شانههاى لباس روشن را مىسوزاند)، اما اين مشکلات غالباً بهخاطر بافت بازتابى يا نرم سطح نور خورده است.
|
|
روش بديهى در اصلاح هر سطح درخشان، کاهش يا قطع نورى خواهد بود که به آن مىتابد. اما ممکن است اين کار عملى نباشد، بهويژه اگر به نور نواحى اطراف لطمه بزند. نورهاى ناخواسته و بازتابهاى قوى از سطوح درخشان را معمولاً با تغيير زاويه يا جابهجائى نور درمان مىکنند. همچنين مىتوان موقعيت دوربين را کمى تغيير داد يا حتى نور را با موضوع ديگرى پوشاند.
|
|
براى کاهش چنين بازتابهائى روشهاى متنوعى بهکار مىرود (بازتاب بدنهٔ اتومبيلها، رنگهاى براق و پلاستيکها) از جمله اسپرىهاى ماتکننده، اسپرىهاى ضد بازتاب، آبرنگ، اسپرى لاستيک خام و بتونههاى مختلف.
|
|
بعضى اوقات تنها راهحل کاهش درخشش رنگمايههاى سطوح، پاشيدن رنگ قابل شستشوى سياه روى آن است. البته اگر دقت نشود ممکن است نتيجهٔ حاصله بىجان و فاقد الگوى لازم باشد.
|
|
سطوح بيش از حد تيره با اين پرداختها قابل اصلاح هستند. بهطور مثال، با برجستهسازى جزئيات يا با افزايش نور موضعى در ناحيهٔ تيره. بايد در صحنهآرائى با اشياء سفيد يا متمايل به سفيد دقت زيادى شود؛ پوششها، پردهها، روميزىها و غيره. مىتوانيد از مواد ديگرى با رنگهاى کرم يا خاکسترى روشن استفاده کنيد يا براى کاهش سفيدى آنها را اسپرى کنيد. اگر اين عمل بهدرستى انجام شود نتيجهٔ تصويرى سطوح برجسته با رنگمايهٔ روشن خواهند بود که بهصورت سفيد بازسازى مىشوند. در غير اين صورت ممکن است شخصى را داشته باشيد که با پيراهن چرک مشغول خواندن روزنامهاى خاکسترى رنگ است.
|