|
| پیدایش و تکامل پُلیفونی: اُرگانوم
|
|
موسیقی غرب سدههای پیاپی در اساس مونوفونیک بود و فقط یک خط ملودیک داشت. اما در فاصلهٔ سالهای ۷۰۰ تا ۹۰۰، نخستین گامهای حرکتی انقلابی که سرانجام موسیقی غرب را دستخوش دگرگونی ساخت، برداشته شد. راهبان در دستهٔ همسرایان صومعهها آغاز به افزودن خط ملودیک دیگری به سرود گرگوریائی کردند. در آغاز، این بخش بیآنکه نوشته شود بداههسرائی میشد و ملودی گرگوریائی را با زیر و بمی متفاوت مضاعف میکرد. حرکت این دو خط موازی با یکدیگر، نت در برابر نت و به فاصلهٔ چهارم یا پنجم از یکدیگر بود. (فاصلهٔ 'دو' تا 'فا' فاصلهٔ چهارم و فاصلهٔ 'دو' تا 'سل' فاصلهٔ پنجم است).
|
|
|
|
|
گونهای از موسیقی قرون وسطا که از سرود گرگوریائی همراه با یک یا چند خط ملودیک اضافی تشکیل میشود، اُرگانوم (Organom) نامیده میشود. در فاصلهٔ سالهای ۹۰۰ تا ۱۲۰۰، اُرگانوم بهواقع خصلت پُلیفونیک یافت و ملودی افزوده شده به سرود گرگوریائی مستقلتر شد. بخش افزوده شده، بهجای حرکتی سراسر موازی با سرود گرگوریائی، ساختار ملودیک ویژهٔ خود را یافت. این خط، گاه حرکتی در جهت مخالف ملودی سرود داشت و هنگام حرکت بالا روندهٔ آن به پایین حرکت میکرد. در حدود سال ۱۱۰۰، خط ملودیک دوم دیگر محدود به قالب نت در برابر نت نبود، و مستقلتر نیز شد. در این زمان، دو خط ملودی هم از نظر ملودیک و هم از نظر ریتمیک متمایز بودند. هنگامیکه سرود گرگوریائی با صداهائی بمتر و با نتهای بسیار کشیده و ممتد خوانده میشد، ملودی افزوده شده، بالاتر از آن و با نتهای کوتاهتر حرکت میکرد. شنوندگان قرون وسطائی باید از شنیدن این موسیقی مذهبی که در آن ملودی افزودهشده جذابتر از سرود اصلی بود شگفتزده بوده باشند. گاه نتهای سرود چنان کُند و یکنواخت بود که تشخیص ملودی اصلی دشوار میشد. با این همه، سرود گرگوریائی قدرت و اعتبار کلیسا را مینمایاند. حرمت کلیسا چنان بود که تا سدههای متمادی آثار پُلیفونیک اغلب با افزودن ملودیهای تازه به سرودهای آشنای گرگوریائی خلق میشد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| مکتب نوتردام: ریتم میزانبندی شده
|
|
پس از سال ۱۱۵۰، پاریس - پایتخت فکری و هنری اروپا - به مرکز موسیقی پُلیفونیک بدل شد. دانشگاه پاریس پژوهشگران برجسته را به خود جذب میکرد و کلیسای جامع نو تردام - که بنای آن در ۱۱۶۳ آغاز شد - عالیترین بنای تاریخی سبک گوتیک بود. لئونَن (Leonin) و پروتَن (Perotin) که هر دو به نوبهٔ خود سرپرست گروه همسرایان کلیسای نو تردام بودند، نخستین آهنگسازان مهمی هستند که نامی از آنها برجا مانده است. از آنان و پیروانشان بهعنوان موسیقیدانان مکتب نوتدردام (scholl of Notre Dame) یاد میشود.
|
|
از حدود ۱۱۷۰ تا ۱۲۰۰، آهنگسازان مکتب نوتردام، نوآوری در زمینهٔ ریتم را توسعه دادند. احتمال میرود که پیش از آن، موسیقی پُلیفونیک با ریتم آزاد و بدون میزانبندی سرود گرگوریائی اجراء میشده است. اما موسیقی لئونَن و پروتَن ریتم میزانبندی شده را، با نتهائی دارای کشش مشخص و وزن واضح و معین، بهکار گرفت. برای نخستینبار در تاریخ موسیقی، نتنگاری نه فقط زیر و بم که ریتم دقیق را نیز نشان میداد. نتنگاری جدید، در آغاز فقط محدود به الگوهای ریتمیک ویژهای بود و در آن ضربها به گروههائی سهنتی، که نماد تثلیث بهشمار میآمد، تقسیم میشدند. بهرغم چنین محدودیتهائی، در پایان سدهٔ دوازدهم و در سدهٔ سیزدهم، آثار زیبای پُلیفونیک به فراوانی ساخته شدند.
|
|
پُلیفونی قرون وسطائی گاه به گوش شنوندهٔ امروزی بیمایه و توخالی میآید، زیرا تریادها در آن به نسبت موسیقی دورههای بعد - که این تریادها به آکوردهای مهم کُنسونانس بدل میشوند - انگشتشمار هستند. تریاد دربردارندهٔ دو فاصلهٔ سوم است؛ فاصلهای که نظریهپردازان موسیقی قرون وسطا آن را دیسونانس میدانستند. (فاصلهٔ میان 'دو' تا 'می' ، و 'می' تا 'سل' یک فاصلهٔ سوم است). اما در گذر قرون وسطا، تریادها و سومها بیش از پیش بهکار گرفته شدند و کمکم موسیقی پُلیفونیک، بنا به معیارهای امروزی ما، غنیتر و پُرمایهتر شد. بهعنوان نمونهای از پُلیفونی مکتب نوتردام، قطعهٔ آلهلویا: نانیویتاس (Alleluia:Nativitas)، ساختهٔ پروتن را بررسی خواهیم کرد.
|
|
| آلهلویا: ناتیویتاس (میلاد مسیح؛ ۱۲۰۰ میلادی؟)، اثر پروتَن
|
|
پروتن (که در دهههای پایانی سدهٔ دوازدهم و آغاز سدهٔ سیزدهم میزیسته است). نخستین آهنگساز شناختهشدهای است که اثری برای بیش از دو خط آوازی به نگارش درآورده است. آلهلویا: نانیویتاس، اُرگانومی است سه صدائی، مبتنی بر ملودی آلهلویای گرگوریائی - برای تولد مسیح از مریم عذرا - که پروتن آن را در بمترین خط آوازی قرار داده است. در ضبط ما از این اثر، بمترین خط (سرود گرگوریائی) با ساز نواخته شده، و در خط بالائی بهوسیلهٔ تکخوانها که صدایشان با همراهی سازها تقویت میشود، اجراء میشود.
|
|
|
|
|
سرودی که مبنای پُلیفونی قرار میگیرد، کانتوس فیرموس (cantus firmus) (ملودی تثبیتشده) نامیده میشود. در بالای کانتوس فیرموس، یا ملودی از پیش موجود، پروتن دو خط ملدویک اضافی نگاشته است که ریتمی چابکتر دارند. شصت و شش نت ملودی خطهای بالائی در برابر یک صدای ممتد و طولانی سرود (کانتوس فیرموس) خوانده میشوند. اما فقط سه صدا از صداهای سازندهٔ ملودی سرود گرگوریائی - اولین، دومین و آخرین صدا - چنین کُند و ممتد هستند. در میانهٔ قطعه، نتهای سرود کوتاهتر و چالاکتر میشوند، بهگونهای که فقط سه نت از ملودی خطهای بالا بر هر نِت آن خوانده میشود. (این تندی گرفتن یک ضرروت عملی است، زیرا سرودی که بخواهد سراسر با نتهای کشیده خوانده شود، بیپایان بهنظر میآید، و مراسم کلیسائی خود به قدر کافی طولانی بوده است!)
|
|
خطهای بالائی قطعهٔ آلهلویا: ناتیویتاس وزنی واضح و مشخص دارند که اکنون میتوانیم آنها را به شکل یک ۸^۶ (۶ - ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱) تند و سریع به نگارش درآوریم. این خطها، بهگونهای مداوم و نه چندان خوشایند به تکرار الگوهای ریتمیک میپردازند: کشیده - کوتاه - کشیده، کشیده - کوتاه - کشیده، تضاد ریتمیک میان خط پایین و خطهای بالا، از ویژگیهای پُلیفونی قرون وسطائی است. محدودهٔ صوتی کوچکی که این سه خط در آن قرار دارند نیز ویژگی دیگر این پُلیفونی است؛ این خطها، هیچگاه بیش از یک اکتاو با یکدیگر فاصله نمیگیرند. هرگاه صداهای سه خط آوازی همزمان اجراء شوند، آکوردهائی پدید میآیند که طنینی توخالی دارند. هنگامیکه آوای خطهای آوازی آلهلویا: ناتیویتاس در زیر سقفهای گنبدی کلیسای نوتردام طنینانداز میشد، نمودش میباید همچون بنای شکوهمند کلیسائی از اصوات بوده باشد.
|