|
|
تنها عامل خطرساز شناخته شده پرتوهاى يونيزان است. اثرات جانبى تومورى مغزى اوليه توسط رشد موضعى ايجاد مىشود. براى تشخيص بافتى نمونهبردارى ضرورى است.
|
|
|
آستروسيتوما شايعترين نئوپلاسم داخل جمجمهاى اوليه است. درسن بالاى ۶۵ سال، وضعيت عملکرد پايه ضعيف و تومور با درجه بالا پيشآگهى را ضعيف مىکند. درمان آن مشکل است. ارتشاح
آن در مسيرهاى ماده سفيد از رزکسيون توتال ان جلوگيرى مىکند. تصويربردارى قادر به نشان دادن وسعت کامل تومور نيست. براى تشخيص پاتولوژيک و کنترل اثرات توده جراحى انجام مىشود.
ميزان بقاء بين ۹۳ ماه در تومورهاى با درجه پائين تا ۱۲ ماه در تومرهاى با درجه بالا است. پرتودرمانى (RT) ميزان بقاء را افزايش مىدهد و کيفيت زندگى را بهبود مىبخشد. شيمىدرمانى
سيستميک با نيتروزاوره فقط اندکى مؤثر است و اغلب بهعنوان درمان کمکى با RT در گليوماهاى با درجه بالا استفاده مىشود. نقش پرتوتابى استرئوتاکسيک به روش جراحى (Stereotaxic Radiosurgery) (دوز منفرد،
پرتوتابى با تمرکز بالا - چاقوى گاما) نامعلوم است. اين روش براى تومورهاى کوچکتر از ۳cm سودمندتر است. براکىتراپى اينترستيشيال (Interstitial Brachytherapy) (کاشتن استرئوتاکسيک مهرههاى راديواکتيو) را
براى عود تومور نگه مىدارند. اين روش با نکروز بافت طبيعى مغز همراه است. درمان مطلوب آستروسيتوم با درجه پائين نامشخص است.
|
|
|
اليگودندروگليوما تومور سوپراتنتوريال و مخلوطى از سلولهاى آستروسيتيک و اليگودندروگليال است. هرچه جزء اليگودندروگليال تومور بيشتر باشد به همان اندازه ميزان بقاء
طولانىمدت بيشتر مىشود. ميزان بقاء ۵ سال بيش از ۵۰ درصد است. غالباً امکان رزکسيون توتال وجود دارد. در صورتىکه حذف کروموزوم ۱p و ۱۹q مشاهده شود تومور پاسخ قابل ملاحظهاى
به شيمىدرمانى مىدهد.
|
|
|
اپانديموما از سلولهاى اپانديمال مشتق شده است، و بسيار پرسلول است. محل آن در بزرگسالان در کانال نخاعى است. اگر از نظر بافتشناسى تهاجمى باشد (آتيپى سلول، اعداد ميتوتيک
بالا) با عود واضحى همراه است. اگر اکسيزيون کامل انجام شود ميزان بقاء ۵ ساله بدون بيمارى بيش از ۸۰% است. اين تومور حساس به پرتوتابى است.
|
|
|
ژرمينوما تومورهاى ساختمانهاى خط وسط مغز هستند. شروع در دومين دهه زندگي، در تصويربردارى توده تشديديافته يکدستى مشاهده مىگردد. درمان شامل اکسيزيون کامل جراحى است.
ميزان بقاء ۵ ساله >۸۵% است. حساس به پرتوتابى و شيمىدرمانى است.
|
|
| تومورهاى نوروا کتودرمال ابتدائى (PNET)
|
|
تومورهاى نوروا کتودرمال ابتدائى (PNET) نيمى از موارد در حفره خلفى ديده مىشود. بسيار پرسلول و مشتق شده از سلولهاى پيشتاز عصبى است. درمان شامل جراحي، شيمىدرمانى و RT است.
|
|
|
لنفوم اوليه CNS بدخيمى سلول B است. اکثراً در بيماران مبتلا به نقص ايمنى (پيوند ارگان، ايدز) ديده مىشود. مىتواند بهصورت تودهاى منفرد (بيماران با ايمنى طبيعي)، تودههاى
متعدد يا بيمارى مننژيال (بيماران با نقص ايمني) تظاهر کند. بهطور کلى پيشآگهى آن ضعيف است. پاسخ گذراى قابل توجهى به گلوکوکروتيکوئيدها مىدهد. در ايمنى طبيعي، RT و
شيمىدرمانى ترکيبى مىتواند ميزان بقاء را به ≥ ۱۸ ماه افزايش دهد. در موارد مرتبط با ايدز ميزان بقاء ≤ ۳ ماه است.
|
|
|
مننژيوما توده خارج محورى متصل به دورا است. تشديد دنس و يکدست ماده کنتراست تشخيصى آن است. رزکسيون توتال مننژيوماى خوشخيم درمان قطعى اين بيمارى است. در صورت رزکسيون
سابتوتال،RT موضعى ميزان عود را به کمتر از ۱۰% کاهش مىدهد. مننژيوماى کوچک بدون علامت را مىتوان بهوسيله راديولوژى پيگيرى کرد. مننژيوماى تهاجمى نادر را با اکسيزيون و RT درمان
مىکنند.
|
|
|
شوانوماى وستيبولر بهصورت کاهش شنوائى يکطرفه پيشروندهاى که قابل توضيح نيست تظاهر مىکند. در MRI تومور دنس و با تشديد يکدستى در زاويه سربلوپونتين ديده مىشود. ممکن است
با اکسيزيون جراحى شنوائى بيمار حفظ گردد.
|
|
|
تومورهاى متاستاتيک مغز توسط انتشار خونى در مغز پخش مىشود. متاستازهاى جمجمه بهندرت به CNS تهاجم مىيابند. ممکن است بافت مغزى يا اعصاب کرانيال مجاور خود را تحت فشار قرار
دهد يا سينوسهاى وريدى داخل جمجمهاى را مسدود کند. متاستازهاى مغزى بهخوبى با MRI مشخص مىشوند و با گادولينيوم تشديد را نشان مىدهند. ماده حاجب با دوز سه برابر در تشخيص آن بقيه
حساستر است. تشديد حلقوى غير اختصاصى است. تشخيص افتراقى شامل آبسههاى مغزي، نکروز ناشى از پرتوتابي، توکسوپلاسموز، گرانولوم، ضايعات دميلينه، تومورهاى مغزى اوليه، لنفوم
CNS، سکته مغزي، خونريزى و تروما است. نيازى به سيتولوژى CSF نيست زيرا بهندرت متاستازهاى داخل پارانشيمى سلولهائى را به درون CSF پخش مىکند. در يک سوم موارد متاستازهاى مغزى منشاء
بيمارى اوليه نامعلوم است (متأسفانه کانسر سلول کوچک ريه و ملانوما شايعتر هستند). در ۳۰% موارد هرگز تومور اوليه يافت نمىشود. CXR بهترين تست غربالگرى کانسر مخفى است. اگر CXR طبيعى
بودن CT سينه انجام مىشود. اگر CT سينه هم منفى باشد CT شکم و لگن انجام مىشود. اگر روشهاى فوق منفى باشند تصويربردارىهاى بيشتر فايدهاى ندارند. نمونهبردارى از تومور اوليه يا
متاستازهاى مغزى قابل دستيابى براى طرح درمانى لازم است. درمان آن تسکينى است. گلوکوکورتيکوئيدها، ضدٌ تشنجها يا RT مىتوانند کيفيت زندگى را بهبود مىبخشد. RT کل مغز تجويز
مىشود که علت آن رسوب متعدد و ميکروسکوپيک تومور در مغز است. متاستاز منفرد را با جراحى برمىدارند و سپس RT کل مغز انجام مىشود. در موارد ايزوله امکان پاسخ قابل توجه به
شيمىدرمانى سيستميک وجود دارد.
|
|
|
متاستازهاى لپتومننژ بهصورت درگيرى مولتىفوکال عصب جمجمهاى يا پلىراديکولر در شرايط بدخيمى شناخته شدهاى تظاهر مىکند. تشخيص شامل سيتولوژى MRI , CSF (رسوب ندولر تومور مننژيال يا تشديد منتشر مننژ) يا نمونهبردارى مننژ است. همراه با هيدروسافالى است که دليل آن انسداد مسير CSF است. تشخيص توسط MRI کامل محور عصبى
(Compleete Neuroaxis MRI) داده مىشود. درمان تهاجمى (شيمىدرمانى اينتراتکال، RT موضعى اکسترنال) در ۲۰% موارد پاسخ مداومى مىدهد (حدود ۶ ماه).
|
|
| تحت فشار قرار گرفتن طناب نخاعى توسط متاستاز
|
|
تحت فشار قرار گرفتن طناب نخاعى توسط متاستاز، بزرگ شدن متاستازهاى تنه مهرهاى به طرف خلف (معمولاً از تومورهاى اوليه ريه، پستان، پروستات) و به درون فضاى اپىدورال طناب
نخاعى را تحت فشار قرار مىدهد. معمولاً قبل از بروز ضعف، سطح حسى همراه با بىاختيارى و درد پشت (۹۰% <) ايجاد مىشود. نوعى اورژانس پزشکى است. تشخيص زودرس فشار قريبالوقوع طناب
نخاعى براى اجتناب از سکل ناتوانکننده دائمى ضرورى است. تشخيص آن با MRI است. در زمانى که منتظر جراحى يا RT هستيم پيشرفت را مىتوان با تجويز گلوکوکورتيکوئيدها آهسته کرد.
|