سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
پروازی سریع به کهکشان مارکنی
در سال ۱۹۲۰م نخستين فرستندهٔ راديوئى جهان در لندن به کار افتاد.٭ انگليسىها چمدانهاى خود را بستند تا براى سفر به کهکشان مارکنى حرکت کنند. در آن سال حدود سيصد سال بود که آنان در کهکشان گوتنبرگ زندگى مىکردند. مرد انگليسى کتاب و روزنامهٔ چاپى مىخواند، پدر او نيز مىخواند، پدر بزرگ او هم، قبلى و قبلى هم. حالا با چنين ميراثى از اقامت در کهکشان گوتنبرگ براى سفر به کهکشان مارکنى حرکت مىکرد. |
٭ راديو در سال ۱۸۹۵ اختراع شد. اما آغاز ورود به کهکشان مارکنى را افتتاح نخستين فرستندهٔ راديوئى جهان در نظر گرفتم. |
سال ۱۹۴۰م، اولين فرستندهٔ راديوئى ايران به کار افتاد. يعنى فقط ۲۰ سال پس از افتتاح نخستين فرستندهٔ راديوئى جهان در حالىکه ۳۸۱ سال پس از اولين چاپخانه در اروپا، اولين چاپخانه با حروف فارسى بهکار افتاد و ۲۱۵ سال بعد از اولين روزنامه در جهان، اولين روزنامه در ايران انتشار يافت. |
آن مرد انگليسى شتابان براى اين سفر آماده نشد. اما آن مرد ايرانى که سفر خود را با آن روزنامهٔ گرانقيمت و پر از القاب شاه شروع کرد و در ادامه نيز با آن هفت دورهٔ مطبوعاتى که فقط ۴/۱۳ درصد آن آزادى مطبوعات آن هم از نوع فحاش يا خنثى بود مواجه شد، بنابراين شتابان بهسوى کهکشان مارکنى پرواز کرد. يا بهعبارتى پروازش دادند. |
اگر شما نيز روزنامههاى سالهاى ۱۳۱۶ را ورق بزنيد، مىتوانيد آثار اين پرواز دادن را ببينيد. مىتوانيد آگهىهائى در آن ببينيد که مثلاً راديوى تشريفاتى پايار ساخت سوئيس را به شما معرفى مىکند. اين صفت 'تشريفاتي' براى راديو، نمايندهٔ چه بود؟ چرا بايد راديو بخشى از وسايل شيک و مبلمان خانهٔ قومى بشود؟ |
براى پدران او خريدن اولين روزنامهها هيچگونه افتخارى نداشت. ناصرالدينشاه وقتى ديد مردم روزنامه را خريدارى نمىکنند دستور داد از مواجب کارمندان رده بالاى دولت هرماه مبلغى کم کنند و يک نسخه روزنامه به آنها بدهند. به همين دليل نيز مردم آن روزگار به رزونامه 'زورنامه' مىگفتند. اما راديو با موسيقى وارد ايران شد. نه القائى از شاه داشت و نه بىخبر بود. مطلبى در روزنامهٔ اطلاعات هفتم آذر ۱۳۱۷ (يعنى دو سال قبل از افتتاح فرستندهٔ راديو تهران) چاپ شده است که فرازهائى از آن را براى شما مىآورم. به کلماتى که سياه چاپ شدهاند توجه کنيد: |
بر اثر اهميتى که راديو در زندگانى کنونى پيدا کرده است، در شهرهاى بزرگ، مراکزى براى گرفتن و فرستادن امواج برپا ساختهاند و مردم خود را ناگزير از تهيهٔ يک دستگاه آن مىبينند زيرا بهوسيلهٔ آن نه تنها چند ساعتى را به شنيدن آوازهاى دلنشين و موسيقى کشورهاى مختلف مىگذارنند بلکه مرتباً از مهمترين خبرهاى جهان نيز آگاه مىگردند. |
اينک که در ايران نيز راديو معمول شده و روزبهروز بر رواج آن افزوده مىگردد، ما در نظر گرفتيم براى استفادهٔ کامل همميهنان گرامى برنامهٔ مراکز بزرگ فرستنده را همهروزه بهنظر خوانندگان برسانيم. از اين شماره برنامهٔ راديوى شهر لندن و... و در آيندهٔ نزديکى ... راديوهاى برلين، پاريس، رم، قاهره، آنکارا را نيز بدان بيافزائيم... اما چون بيشتر راديوهائى که در کشور ايران معمول مىباشد با امواج کوتاه است لذا ما نيز فقط برنامه راديوهاى موج کوتاه را منتشر مىسازيم... برنامهٔ بريتيش (در مأخذ موردنظر نيز عيناً به همين ترتيب آمده است). برادکاستينگ کورپوريشن (با تشکر از مساعدت اميرمسعود مظاهرى دريافتن منبع مذکور)... فانتزى موزيکال ... صفحهٔ گرامافون (والس)... ارکستر جک ويلسون... پيانو.... روزنامه گويا .... ويلون و... (اطلاعات، ۷/۹/۱۳۱۷). |
بنابراين دو سال قبل از تأسيس راديو در تهران، صحبت از آن است که در ايران راديو معمول شده است و روزبهروز نيز بر رواج آن افزوده مىشود و مردم ناگزير به خريد آن هستند. پس اين راديوها صرفاً به اين دليل وارد کشور شده و خريده شده بود که بتوان فرستندههاى راديوهاى فارسى را شنيد (ما در آن سال و سال بعد فرستندهٔ راديوئى نداشتيم). |
۴ ارديبهشت ۱۳۱۹ نخستين فرستندهٔ راديو در ايران افتتاح شد. سه روز قبل از آن، روزنامهٔ اطلاعات به تفصيل برنامهٔ گشايش دستگاه پخش صداى تهران را چاپ کرد. |
به اين ترتيب ايرانىها با يک اقامت عبورى در کهکشان گوتنبرگ وارد کهکشان مارکنى شدند. روز ورود به اين کهکشان به آنان گفته شد که اين کهکشان يکى از شگفتترين و مهمترين کشفيات اخير است. بقيهٔ جملهها را عيناً بخوانيد: '... و بدون ترديد، يکى از سودمندترين و گرانبهاترين نعمتها و مواهب ترقى و تمدن مىباشد... در آن لحظه که 'ميليونها' مردم اين ديار در کنار ايستگاههاى پخش صدا قرار مىگيرند، همانطور که خبرهاى ترقى و پيشرفت ميهن و سخنرانىهاى سودمند و نغمهٔ جان پرور موسيقى را مىشنوند.... و هنگامى که گوش آنها نغمه يا 'سخن يکتائي' را مىشنود 'مغز آنها نيز انديشهٔ واحدي' مىپروراند و قلوب آنان را يک حس تنها به جوش مىآورد...' (اطلاعات، ۴/۲/۱۳۱۹). |
در آن سالها هنوز اکثر جامعه را بىسوادان تشکيل مىدادند، پس راديو توانست بدون هيچگونه مقاومتى مردم را به کهکشان مارکنى ببرد. بهزودي، تمامى کهکشان مارکنى را تسخير کرديم. جالب اينجا است که تقريباً به همان فاصله تأسيس نخستين فرستندهٔ راديوئى در جهان و اولين فرستندهٔ راديوئى در ايران، صاحب فرستندهٔ تلويزيونى شديم. در حالى که اولين فرستندهٔ تلويزيون در جهان در سال ۱۹۳۶م در انگلستان بهکار افتاد، اولين فرستندهٔ تلويزيونى ما در سال ۱۹۵۸م تأسيس شد. |
هزينهٔ اين سفر سريع و گران به کهکشان مارکنى را پول نفت تأمين کرد و به همت همين پول نفت بود که نسبت وسايل ارتباط جمعى در ايران به نفع کفهٔ هزينهها، بيشتر از ژاپن شد چرا که: |
- ۱۲۴ سال پس از انتشار نخستين روزنامه در ايران |
- ۲۲ سال پس از افتتاح نخستين فرستندهٔ راديو در ايران |
- ۴ سال پس از گشايش نخستين فرستندهٔ تلويزيونى در ايران |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست