|
|
تکنیکهای نو برای سازمان دادن به صداها، با روشهائی تازه در سامان بخشیدن به ریتم همراه بود. واژگان ریتمیک با تأکید بیشتر بر بیقاعدگی و روندهای پیشبینیناپذیر گسترش یافت. ریتم یکی از برجستهترین عناصر موسیقی سدهٔ بیستم است؛ عنصری نیروبخش که بهعنوان عاملی پیشران و هیجانآفرین بهکار گرفته شده است.
|
|
در سدهٔ بیستم، روندهای ریتمیک نو برگرفته از منابع متعددی هستند که موسیقی محلی نقاط گوناگون جهان، جاز و هنر موسیقی اروپا از قرون وسطا تا سدهٔ نوزدهم از آن جمله هستند. بلا بارتوک 'ساختارهای آزاد و متنوع' موسیقی روستائی اروپایشرقی را در آثارش بهکار گرفت و سنکوپ و آمیزههای پیچیدهٔ ریتمیک در جاز برانگیزندهٔ تخیل استراوینسکی و کوپلند بود. ساختار بیقاعدهٔ عبارتها در آثار برامس نیز الهامبخش نوآوریهای ریتمیک شونبرگ شد.
|
|
آثار باروک، کلاسیک و رمانتیک در سراسر یک موومان با یک بخش، وزن ثابتی را حفظ میکنند، اما دگرگونیهای سریع وزن از ویژگیهای موسیقی سدهٔ بیستم است. بیش از سدهٔ بیستم ضربها در گروههائی منظم و تکرارشونده سامان داده میشدند و ضربهای قوی بیستم ضربها در گروههائی منظم و تکرارشونده سامان داده میشدند و ضربهای قوی در فاصلههای زمانی ثابت و معین شنیده میشدند. تنوعهای ریتمیک، مانند سنکوپ و یا آکسان ضربهای ضعیف، در برابر وزن حاکم بر کل قطعه جلوهای برجسته داشتند اما در بسیاری از آثار سدهٔ بیستم، ضربها در گروههائی مختلط قرار گرفته و ضربهای قوی با فاصلههای زمانی نامنظم شنیده میشوند. در برخی آثار مدرن، وزن با هر میزان تغییر میکند. گروهبندی ضربها میتواند چنین باشد: ۳ - ۲ - ۱، ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۳ - ۲ - ۱،
۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۶ - ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۲ - ۱، ۶ - ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱:
|
|
|
|
|
استراوینسکی، آیین بهار: مناسک جدائی
|
|
یک بار دیگر این الگو را سریع بخوانید و گوشهای از هیجان ریتمیک موسیقی سدهٔ بیستم را که اغلب ضربی چالاک و جاندار با آکسانهائی تکاندهنده و نامنتظر دارد، تجربه کنید.
|
|
دستمایههای ریتمیک موسیقی سدهٔ بیستم به سبب استفاده از وزنهای نامتعارف نیز گسترش یافته است. آهنگسازان مدرن همگام با استفاده از وزنهائی سنتی مانند وزنهای دو ضربی و سه ضربی، وزنهائی با پنج یا هفت ضرب در هر میزان را نیز بهکار گرفتهاند. تعداد ضربهای میزان هر چه باشد میتوانند در قالب زیر گروههائی مختلف و نامتقارن گروهبندی شوند. برای نمونه، هشت ضرب چالاک یک میزان میتوانند در قالب دو زیر گروه سه ضربی و یک زیر گروه دو ضربی سازمان داده شوند: ۲+۳+۳ یا ۸ - ۶ - ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱، این وزن در موسیقی محلی اروپایشرقی متداول است، و بارتوک آن را در یکی از قطعههای مجموعهٔ شش رقص با ریتم بلغار بهکار گرفته است:
|
|
|
|
|
موسیقی سدهٔ بیستم اغلب دو یا چند ریتم متضاد و مستقل را همزمان بهکار میگیرد و این روند پُلیریتم (polyrhythm) نامیده میشود. در پُلیریتم، هر لایهٔ بافت موسیقائی سبک و سیاق ریتمیکی ویژهٔ خود دارد که اغلب به پیدایش آکسانهائی ناهمزمان با دیگر لایهها میانجامد. وزنهای متفاوت همزمان با یکدیگر میآمیزد. برای نمونه، هنگامیکه سازی با وزن دو تائی (۲-۱، ۲ - ۱) مینوازد ساز دیگر با وزن سهتائی (۳ - ۲، ۳ - ۲ - ۱) به اجراء خط خود میپردازد. گرچه پُلی ریتم گاه در موسیقی کلاسیک و رمانتیک نیز دیده شده بود، اما از نخستین دههٔ سدهٔ بیستم رواج و پیچیدگی بیشتر یافت. پُلی ریتمهای جاز در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بر آهنگسازان تأثیر فراوان داشت.
|
|
تکرار ریتمیک گروه معینی از صداها، در موسیقی سدهٔ بیستم تکنیکی وحدتبخش و بسیار پُرکاربرد بوده است. بسیاری از آثار مدرن دارای موتیف یا عبارتی هستند که دائم و یکنواخت (با زیر و بم ثابت) در سراسر یک بخش تکرار شده و اُستیناتو (Ostinato) نامیده میشود. اُستیناتو میتواند در ملودی یا همراهی آن پدیدار شود (نمونهای که از شش رقص با ریتم بلغار ساختهٔ بارتوک دیدیم، بخش همراهیکنندهٔ ملودی یک اُستیناتوی هشت نتی است: ۸ - ۷ - ۶ - ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱)، اُستیناتو را میتوان در موسیقی دورهها و فرهنگهای گوناگون دید. در موسیقی سدهٔ بیستم، اُستیناتو اغلب برای تثبیت گروه خاصی از صداهای زیر و بم بهکار گرفته شده است.
|
|
|
تکنیکهای نو در سازمان دادن به زیر و بم و ریتم که به بررسی آنها پرداختیم، تأثیر فراوان بر ملودی آثار سدهٔ بیستم بر جا گذاشتند. دیگر الزامی نیست که ملودی پایبند آکوردهای سنتی یا تونالیتههای ماژور و مینور باشد و میتواند بر مبنای گامهائی متنوع ساخته شود یا دوازده صدای کروماتیک، بدون مرکزیت تونال، در آن بهکار آید. ملودی امروزی پرشهائی بزرگ دارد که سرایش آن را دشوار میکند. ریتمهای مختلط، تنوعهای ریتمیک و وزن پیاپی دگرگونشوندهٔ ملودیهای سدهٔ بیستم، سِیر آنها را پیشبینیناپذیر میسازد. این ملودیها اغلب زنجیرهای از عبارتها با طولهای نامنظم دارند. بهطور عام، موسیقی سدهٔ بیستم کمتر از موسیقی کلاسیک و رمانتیک بر ملودی به یادماندنی و قابل سرایش متکی است. ملودی در دوران ما همان غنا و تنوع موسیقی سدهٔ بیستم را دارد؛ هیچ یک از این دو را نمیتوان بهآسانی ردهبندی کرد.
|