شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
فرقه اسمعیلی
رياست باطنيه ايران در آغاز قرن هفتم با يکى از جانشينان حسن صباح به نام جلالالدّين حسن معروف به نومسلمان بود که رياست او از دهم ربيعالاول سال ۶۰۷ آغاز شد و در نيمه رمضان سال ۶۱۸ پايان پذيرفت. با تبرّى اين جلالالدّين حسن از 'دعوت قيامت' ، که بهوسيله جد وى حسنبن محمدبن کيا بزرگ اميد آغاز يافته و در عهد پدر وى محمدبن حسن تأييد و تأکيد شده بود، و نوشت و خواند او با خليفهٔ بغداد، کشاکش سختى که ميان باطنيان و مسلمانان ديگر در عهد حسن صاحب دعوت قيامت و پسر وى محمد درگرفته بود تا حدى فرونشست و مردم با آنان انس گرفتند و خليفه و پادشاهان قوت مسلمانانرا از کشتن آنان بازداشتند و پندارهاى مسلمانان دربارهٔ بىدينى و الحاد اسمعيليان تا حدى نقصان و آرامش يافت. بعد از جلالالدّين نو مسلمان فرزند وى علاءالدّين محمّد که نه سال بيشتر نداشت بهجاى پدر نشست. در عهد او بهسبب صغر سن بىرسمىهاى شديد بهوسيله وزير و زنان حرم صورت گرفت و خود وى نيز بهسبب فصد نابههنگامى که خودسرانه کرده بود پنج شش سال بعد از آغاز رياست به ماليخوليا گرفتار گشت و بر ميزان کارهاى ناصواب او افزوده شد و در نتيجه نظام و قوانين مستحکمى که با طنيان الموت داشتند بهکلى از هم گسيخت و سرانجام او را شبى که مست در خانهاى خفته بود کشتند (هـ ۶۵۳). اين رفتار سفيهانه علاءالدّين محمد و اطرافيان وى سبب شد که مسلمانان قطع ريشهٔ آنان را لازم شمرند و در نتيجه جانشين او رکنالدّين خورشاه نتوانست به وضع آشفتهٔ اسمعيليان سر و صورتى بخشد و علىرغم کوششى که در اين راه کرد عاقبت کار او با مغولان فرجامى نپذيرفت. |
خورشاه يک سال، يعنى از پايان شوال ۶۵۳ تا پايان شوال ۶۵۴، رياست کرد و اين مدت هم مصادف بود مأموريت هلاگو بابه ايران براى برانداختن اسمعيليه و بنىعباس. عطاملک جوينى مىنويسد هولاگو در آغاز امر، ايلى خورشاه را پذيرفت و حاضر شد که اگر او قلاع اسمعيليه را خراب کند و به خدمت آيد با وى کارى نداشته باشد. خورشاه نيز چند قلعه را خراب کرد ليکن به اشارت اطرافبان و زنان از رفتن به خدمت هولاگو چندان خوددارى نمود که کمار آنها به جنگ کشيد و چون ديد از عهدهٔ سپاه مغول بر نمىآيد خود را تسليم خان مغول کرد. آنگاه هولاگو فرمان داد قلعهٔ گرد کوه و لَمَسّر و الموت هم اگر چه مقاومت کردند ليکن به زودى تسليم و تسيخير شدند و در ين تسخير کتابخانهٔ پر بهاء الموت که از عهد صبّاح به بعد گرد آمده بود در آتش سوخت و عطاملک جوينى که همراه هولاگو بود اجازه يافت تنها قسمتى از نسخههاى قرآن و کتابهاى نفيس و ابزارهاى رصد را از آتش رهائى بخشد. از جملهٔ آن کتابها يکى سرگذشت حسن صباح بود که از آن در تأليف جلد سوم جهانگشا استفاده شد. پس از آن مغولان خورشاه و کسان وى را هم در بازگشت از دربار منگوقاآن در نزديک جيحون لگدکوب کردند و به قتل رسانيدند و دوازده هزار اسمعيلى را به بهانه حشر از دم تيغ گذارندند. |
بعد از واقعه سال ۶۵۴، اسمعيليان در ايران هيچگاه نتوانستند قدرت قديم خود را تجديد کنند و اگر چه در حدود سال ۶۷۰ قيام کردند ليکن ديگر چنانکه بايد نامى از آنان نيست. علاوه بر اين اسمعيليان ايران اگر چه بعد از اين همواره در مذهب خود باقى مانده و هنوز هم در نواحى مختلفى باقى هستند، تظاهرات قديم را رها کردند و سختى رفتار خود را به نرمى و مدارا مبدل ساختند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست