ضربه به چشم مىتوان با پارگى رگهاى عنبيه باعث خونريزى در زلاليه شود که به آن هايفما مىگويند. گاهى حتى با چشم غير مسلح رسوب خون در اتاق قدامى را مىتوان مشاهده نمود. هايفما مىتواند زاويه اتاق قدامى يا مردمک را مسدود کند. ارزيابى اوليه آسيب سگمان خلفى ممکن است شامل سونوگرافى شود. از نظر درمان در هايفماى واضح که بيش از ۵% اتاق قدامى را پر کرده است، اقدامات زير ضرورى است:
۱. استراحت در بستر.
۲. مصرف قطره استروئيد براى ۵ روز.
۳. معاينه روزانه از جهت خونريزى ثانويه (در ۲۰-۱۶% موارد طى ۳-۲ روز اول)، گلوکوم يا رنگى شدن قرنيه توسط پيگمان آهن (اکثراً طى يکسال اين رنگگرفتگى رفع مىشود).
۴. استفاده از پايدارکنندگان لخته نظير اسيد آمينوکاپروئيک با دوز ۱۰۰mg/kg هر ۴ ساعت بهمدت ۵ روز [يا داروى ترانکساميک اسيد].
۵. در صورت رخداد گلوکوم درمان با تيمولول، استازولاميد، داروهاى هيپراسموتيک، دورزولاميد و آپراکلونيدين.
۶. هرگاه عليرغم درمان طبى فشار داخل چشم براى ۷ روز بيش از ۳۵mmHg يا براى ۵ روز بيش از ۵۰mmHg بماند، شستشوى اتاق قدامى و ايريدکتومى محيطى (عمل جراحي) جهت جلوگيرى از آسيب عصب اپتيک و رنگ گرفتن قرنيه لازم مىشود.
۷. ادامه پيگيرى براى ماهها تا سالها (تشخيص گلوکوم تأخيري).
لازم به ذکر است که کشيدن لخته از زاويه اتاق قدامى و بافت عنبيه ممنوع است. همچنين متسع کردن مردمک ممکن است خطر خونريزى مجدد را زياد کند لذا اغلب تا رفع هايفما از آن اجتناب مىشود.
سوختگىهاى شيميائى
اورژانس چشمپزشکى است و اقدامات زير را بدون فوت وقت مىطلبد:
۱. شستشوى فورى چشم با آب شير در محل حادثه و قبل از انتقال بيمار.
۲. استفاده از بىحسى موضعى و اسپکولوم پلک جهت غلبه بر اسپاسم پلک.
۳. شستشوى تمام نواحى چشم با سالين فراوان (چند ليتر در هر چشم) توسط ست انفوزيون وريدي.
۴. بيرون آوردن ذرات مواد خارجى از فورنيکسها به کمک سواب پنبهاى و فورسپس.
۵. ادامه شستشو تا ايجاد pH برابر با ۷/۷-۳/۷ در فورنيکس.
۶. تجويز داروى ضد درد.
۷. تجويز داروى سيکلوپلژيک.
۸. آنتىبيوتيک موضعي.
۹. پانسمان فشاري.
۱۰. ادامه سيکلوپلژيکها و مصرف استروئيدها و داروهاى ضد گلوکوم در دو هفته اول (مصرف استروئيدها بيش از ۲ هفته قرنيه را مستعد سوراخ شدن مىکند لذا بعد از ۲ هفته محتاطانه مصرف شوند).
۱۱. قطره ويتامين C و سيترات براى پيشگيرى از نرم شدن قرنيه (کماثر).
۱۲. مهارکنندگان کلاژناز نظير استيل سيستئين.
۱۳. درمان اسيب قرنيه با تارسورافي، لنزهاى تماسى و...
۱۴. پيگيرى درازمدت از نظر عوارض ديررس (گلوکوم زاويه بسته، اسکار قرنيه، سيمبلفارون، انتروپيون و کراتيت سيکا).
در سوختگىهاى شيميائي، مواد قليائى بهعلت نفوذ راحتتر به چشم و بقاء طولاني، قدرت آسيبرسانى بيشترى از مواد اسيدى دارند لذا نسبت به مواد اسيدى شستشوى طولانىترى را مىطلبند. در سوختگى قليائى علت افزايش فورى فشار داخل چشم، انقباض صلبيه و آسيب شبکه ترابکولار است و علت افزايش ديررس فشار داخل چشم (۴-۲ ساعت بعد)، آزادسازى پروستاگلاندينها (و تشديد يووئيت ناشى از آنها) مىباشد. در اين موارد تشخيص يووئيت، بهعلت کدورت قرنيه، مشکل است. سلامت عروق ملتحمه و صلبيه و اپىتليوم اصرف ليمبوس تعيينکننده پيشآگهى هستند.
سوختگى حرارتى
در سوختگى پلک اقدامات زير لازم است:
۱. پماد آنتىبيوتيک موضعى.
۲. پانسمان استريل.
۳. حفاظت قرنيه از مواجهه با خارج توسط تارسورافى (۳-۲ روز پس از سوختگى اکتروپيون و رتراکسيون پلک شروع مىشود).
[۴. کوتاه کردن مژهها در صورت برگشتن بر روى قرنيه].
۵. پس از اينکه جمعشدگى پوست به نهايت خود رسيد اقدام جهت پيوند پوستى با ضخامت کامل.
اشعه ماوراء بنفش ناشى از جوشکاري، مدار کوتاه خطوط پرفشار و بازتاب نور از برف (کورى برف؛ Snow Blindness)، باعث کراتيت سطحى دردناک مىشود که اغلب درد ۱۲-۶ ساعت پس از مواجهه شروع مىشود. فرد به کمک داروى بىحسى موضعى مىتواند معاينه را تحمل کند. درمان شامل آنتىبيوتيک موضعي، پانسمان فشارى و در صورت وجود التهاب عنبيه، ميدرياتيک مىباشد. اشعه مادون قرمز مىتواند باعث کاتاراکت (کاتراکت شيشه گران؛ Glassblower's C) و کورى ناشى از سوختگى ماکولا (سوختگى کسوف؛ Eclips burn) شود. پرتوهاى اشعه ايکس و هستهاى مىتوانند تا ماهها بعد از مواجهه باعث کاتاراکت شوند.
شکستگىهاى کاسه چشم
شکستگىهاى استخوان ماگزيلا براساس سيستم Lefort به نوع I (خط شکستگى زير کف کاسه چشم)، نوع II (درگيرى استخوانهاى ماگزيالري، لاکريمال و نازال) و نوع III (جداشدگى کامل صورت از جمجمه) تقسيمبندى مىشود. در شکستگى کانال اپتيک، کاهش پيشرونده بينائى پيشآگهى بهترى نسبت به کاهش ناگهانى بينائى دارد و ممکن است به کورتيکواستروئيد و حذف فشار با جراحى جواب دهد. در شکستگى رأس کاسه چشم، سمع کره چشم جهت کشف فيستول کاروتيد و سينوس کاورنو لازم است. شکستگى سه پايهٔ استخوان زيگوما فقط در حضور جابهجائى ممکن است نيازمند جراحى باشد. شکستگى استخوانهاى لاکريمال، اتموئيد و زائده فرونتال استخوان ماگزيلا مىتواند باعث فاصله گرفتن کانتوسهاى داخلى دو چشم از هم و انسداد سيستم اشکى شود. ضربه وارده به کره چشم مىتواند باعث شکستگى ديوارههاى داخلى يا تحتانى کاسه چشم که نازکتر هستند شود (شکستگى blow out) که مسائل زير را بهدنبال دارد:
۱. انوفتالمى بهعلت فتق کره چشم از محل شکستگى (گاه بهعلت تورم در ناحيه، انوفتالمى ديرتر ظاهر مىشود).
۲. دوبينى به عللى نظير گير کردن عضلات رکتوس تحتانى و مايل تحتانى در محل شکستگى (دوبينى در نگاه به بالا)، آسيب عصبى عضلانى يا تورم محتويات کاسه چشم.
۳. کاهش حس زير کاسه چشم بهعلت آسيب عصب اينفرااربيتال.
۴. محدود شدن forced duction بهعلت گير کردن عضلات در محل شکستگي.
۵. بعضاً مشاهده فتق کره چشم به داخل سينوس ماگزيلاري، نقص استخوانى يا سطح مايع هوا در سينوس ماگزيلارى در گرافى واترز. CT اسکن با نماى اگزيال و کورونال بهترين روش ارزيابى تروماى اربيت است. گرافى ساده در بررسى اوليه آسيب استخوانى ممکن است مفيد باشد.
در هر يک از موارد زير جراحى لازم است:
۱. ديپلوپى پايدار در محدودهٔ ۳۰ درجه از وضعيت اوليه نگاه بهعلت گير کردن عضلات.
۲. انوفتالمى به اندازهٔ ۲mm يا بيشتر.
۳. شکستگى وسيع (احتمالاً بيش از نيمى از کف اربيت) که احتمال ايجاد انوفتالمى تأخيرى دارد. زمان مناسب جراحى
۲-۱ هفته بعد از تروما مىباشد (زودتر بهعلت تورم، بررسى ديپلوپى مشکل است و ديرتر بهعلت اسکار احتمال موفقيت ترميم کمتر است).
ضعف عضلانى خارجى چشم ناشى از ضربه معمولاً گذرا است. اگزوفتالمى ضرباندار بهدنبال تروماى نافذ يا بلانت چشم، نشانه شانت شريانى وريدى است که اغلب نيازمند بستن شنت به کمک آمبوليزاسيون است.