اين قبيل سازمانها در حقيقت تلفيقى از سازمانهاى ارگانيکى و مکانيکى هستند که بهويژه از نوع تکنولوژى پيشرفته شکل گرفتهاند (نظير صنايع اتمي).
توضيح: يادآورى مىنمايد که ترقى علوم و پيدايش علوم تلفيقى و تکنولوژىهاى فوقالعاده مدرن (مانند: بيوشيمي، فيزيک هستهاي، پوليمرها و آلياژهاى مدرن، الکترونيک کوانتومى که پديدهها را از طريق فرمولهاى رياضى بررسى مىکند) در چند دهه پايانى قرن بيستم ميلادى شرايط لازم براى بهوجود آمدن سازمانهاى نوينى رافراهم نمودهاند.
عوامل تشکيلدهنده سازمانها
۱. مهمترين عنصر هر سازمان که ضرورت وجودى و فعاليت کلى آن را توجيه مىنمايد، اهداف و وظايف سازمانها است.
۲. هر سازمان در قالب يک ساختار تشکيلاتى و نمودار سازمانى عمل مىکند. چگونگى سازماندهى نيروى انسانى و امکانات مادى و فنى سازمانها، تقسيم کار و نحوه ارتباطات و وابستگىهاى وظيفهاى ميان افراد و بخشهاى مختلف سازمان از اساسىترين وظايف مديريت بهحساب مىآيد و سطح کيفى آن چگونگى دستيابى به اهداف سازمان را منعکس مىنمايد.
۳. فرآيند داخلى در حيقيت مجموعه روشها، اسلوبها و فنونى است که در هر سازمان صورت مىپذيرد. نظير: برنامهريزي، ارتباطات، هماهنگي، کنترل و نظارت و ساير روشهاى نرمافزاري.
۴. بخش سختافزارى سازمان شامل کليه ابزار، وسايل، تجهيزات، ماشينآلات، مواد و انرژى مىباشد.
۵. عنصر اساسى و هسته مرکزى و بهاصطلاح روح هر سازمان 'منابع انساني' سازمان مىباشد. زيرسيستم اجتماعي-انسانى سازمان، کيفيتى ويژه و موقعيتى برجسته به سازمانها مىدهد که توجه به آن مهمترين وظيفه مديريت نوين قلمداد مىشود.
سازمانهاى سنتى
اين قبيل سازمانها که در کشورهاى در حال توسعه از کثرت قابل توجهى برخوردار هستند، خصوصياتى به شرح ذيل دارند:
- ساختار ساده تکنولوژيکى براساس ابزار دستي.
- تلفيق مالکيت و مديريت تحت سلطهٔ خانواده و روابط خويشاوندي.
- محدوديت دامنه فعاليت و توليد اندک.
- مديريت استاد-شاگردي.
- تغييرات کند، رشد اندک و بهرهورى پائين.
- و عدم تقسيم کار اجتماعي.
نمونه مشخص سازمانهاى سنتى در کشورمان ايران صنايع دستى و بهويژه صنعت فرش دستباف مىباشد.
در شرايط کنونى ايران، سازمانهاى سنتى (نظير صنايع دستي) از مزاياى نسبى قابل توجهى برخوردار هستند که در فرآيند توسعه ملى بذل توجه جدى به اين محاسن و انجام تغييرات مطلوب و منطبق بر ضرورتها الزامى مىباشند. اين مزايا را به قرار ذيل مىتوان برشمرد:
- قابل تطبيق بودن در سطوح خانوادگى و محلي.
- نيازمندى اندک به سرمايه.
- مرتفعکننده احتياجات خانوادگي، محلى يا ملي.
- قابليت صادرات و تأمينکننده بخشى از نيازهاى ارزى کشور.
- زمينهساز اشتغال گروههاى وسيعى از نيروى کار.
- قابليت انتقال مکاني، مديريت و کنترل محدود.
سازمانهاى مکانيکى
نمونه دقيق اينگونه سازمانها با بازار نسبتاً وسيع در مراحل اوليه رشد توليدات ماشينى در کشورهاى صنعتى غرب است که ماکس وبر جامعهشناس آلمانى يکى از اولين نظريهپردازان آن بهحساب مىآيد. ماکس وبر شکلگيرى و توسعه اين قبيل سازمانها در جوامع غرب را معلول رفتار عقلائى و منطقى اين کشورها دانسته که در کشورهاى در حال توسعه چنين عمل اجتماعى عقلائى (بهزعم وى شکل نگرفت).
برخى از خصوصيات سازمانهاى مکانيکى را به شرح ذيل يادآور مىشويم:
- گسترش تقسيم کار اجتماعى و مشاغل اداري-تخصصي.
- نفوذ ماشينيسم در عرصههاى توليدى و خدماتي.
- توسعه امور اقتصادى و گسترش روابط پولي-کالائي.
- توسعه روشهاى ادارى و حقوقى - تفکيک مالکيت از مديريت و ...
سازمانهاى ارگانيکى
ترقى علوم و پديد آمدن تکنولوژىهاى مدرن و پيچيده (که در عين حال بازار خاص و محدود دارند) نظير صنايع شيميائي، هواپيمائي، کامپيوتر و الکترونيکي، از جمله اين قبيل سازمانها بهحساب مىآيند.
معيارهاى طبقهبندى سازمانها
با قبول اين اصل اساسى که سازمانها در جوامع امروزى از جهات گوناگون از يکديگر متمايز مىشوند و نظريه يکسانى نمىتوان براى تبيين و تحليل همه انواع سازمانها به مثابه سيستمهاى اجتماعى ارائه داد و اين امر از نسبيت قانونمندىهاى اجتماعي، اقتصادي، سياسى و فرهنگى جوامع مختلف حاصل مىآيد، ليکن بهمنظور آشنائى با معيارهايى طبقهبندى سازمانها از ديدگاه جامعهشناسى به تقسيمبندىهاى ذيل اشاره مىگردد: