|
|
تاريخهاى ويژهٔ دورهٔ صفويان و نادرشاه
|
|
اینگونه کتابهای کوتاه در برابر تاریخهای مشروح عمومی بر روی هم ارزشی چندان ندارد و اغلب نوشتن تاریخ صفویان در آنها مورد توجه بود ، چندانکه تاریخنویسان عهد صفویان را بیشتر باید در نگارش تاریخ این سلسله از پادشان دانست که گویا بنابر عادت زمان به اشارهٔ خود ایشان بوده است تا به ابتکار مؤلفان آنها ، مانند تاریخ پادشاهی اسمعیل و شاه طهماسب که دنبالهٔ کار خواند میرست دربارهٔ نگارش تاریخ صفویان و بر دست پسرش امیرمحمود ، و جهانگشای خاقان یا عالمآرای شاهاسمعیل یا عالمآرای صفوی در سرگذشت بنیانگذار شاهنشاهی صفوی که نویسندهٔ این کتاب پرارزش نامعلوم است و حتی اسم کتاب هم در بعضی از نسخهها مذکور نیست ،
|
|
- تاریخ بسیار مهمی به قلم شاهطهماسب و بهنام تذکرهٔ شاه طهماسب که در آن سرگذشت شاهطهماسب به قلم خود به نگارش درآمده و مشتمل است بر رویدادههای دوران سلطنتش از سال ۹۳۰ تا ۹۶۸.
|
|
- احسنالتواريخ از اميرحسن روملو که متضمن حوادث مابين ۸۰۷ و ۹۸۵ است و اهميت آن بيشتر در شرح مفصل پادشاهى دوران شاهطهماسب و شاهاسمعيل دوم است، خلاصةالتواريخ از قاضى ميراحمد قمى ابراهيمى که مربوط است به پادشاهان صفوى از آغاز تا رويدادهاى سال ۱۰۰۱ هـ.
|
|
- نقاوةالآثار فى ذکرالاخيار تأليف محمودبن هدايةالله افوشهاى نظنزى شاعر و اديب سدهٔ دهم و يازدهم هجرى حاوى حوادث سالهاى ۹۹۸ تا ۱۰۰۷، افضلالتواريخ در تاريخ صفويان در سه جلد تأليف ميرزافضلى در بيان حال شاهعباس.
|
|
- تاريخ عباسى، تأليف مولانا جلالالدين محمدبن کمالالدين منجم شاه عباس، تاريخ عباسى، تأليف مولانا جلالالدين کتابى به نام زبدةالتواريخ دارد و آن تاريخ مختصرى است از خلقت تا سال ۱۰۶۳.
|
|
- تاريخ عالم آراى عباسى يکى ديگر از چند کتاب دربارهٔ پادشاهى شاه عباس اول و مهمترين آنها است که از آغاز عهد سلالهٔ صفوى تا مرگ شاهعباس به سال ۱۰۳۸ و جانشينى شاه صفى در آن نوشته است.
|
|
- دربارهٔ شاه عباس کتاب ديگرى به اسم فتوحات همايونى داريم از نظام سياقى که به سال ۱۰۰۷ بهنام آن پادشاه تأليف شده و تاريخ دوازده سال اول پادشاهى او است.
|
|
- و باز دربارهٔ آن پادشاه کتاب تجليات عباسيه از محمدامين يزدى.
|
|
- و خلاصهٔ عباسى از محمدپسر عبدالله را هم مىتوان ذکر کرد
|
|
- ديگر کتاب روضةالصفويه است از ميرزابيگ بن حسن حسين جنابدى که به نام شاهعباس يک به سال ۱۰۲۳ تأليف آن آغاز شد و چون مؤلف بعد از مرگ شاه عباس زنده بود کار تأليف خود را ادامه داد و به شرح سلطنتشاه صفى پرداخت.
|
|
- در تاريخ شاه صفى تأليف ميرمحمد حسين حسينى تفرشى شرح مختصرى از گزارش پادشاهى او (سال ۱۰۳۸) تا سال ۱۰۴۱ ذکر شده است.
|
|
- کتاب ديگر در شرح پادشاهى شاه صفى خلاصةالسير است از ميرزامحمد معصوم بن خواجگى اصفهانى.
|
|
- براى شاه عباس دوم بهترين تاريخ آن است که ميرزا محمدطاهر وحيد به نام عباسنامه فراهم آورد.
|
|
- کتاب رياضالتواريخ (از شاه اسمعيل يکم تا اواخر عهد شاه عباس دوم) و خلاصةالمقال هم در همين رديف هستند.
|
|
- تاريخ کامل پادشاهى شاهعباس ثانى کتاب قصصالخاقانى است از ولى قلى شاملو در يک مقدمه و سه باب و خاتمه.
|
|
- تحفةالعالم تأليف ميرزا ابوطالب پسر ميرزابيگ موسوى فندرسکى، در شرح پادشاهى شاهسطانحسين که به سال ۱۱۰۷هـ نگاشته شد.
|
|
- کتاب دستور شهرياران تأليف محمدابراهيمبن زينالعابدين، مجلسنويس شاهسلطانحسين در تاريخ سلطنت آن پادشاه.
|
|
- تاريخ طهماسبى از عبدالعلى وقايع نگار دربارهٔ رويدادههاى ميان تاجگذارى شاه سلطان حسين (۱۱۰۵هـ) و کشته شدن نادرشاه افشار (۱۱۶۰هـ).
|
|
- نامه عالم آراى نادرى تأليف محمد کاظم وزير در ذکر احوال نادر.
|
|
- اما وقايعنگار اصلى دوران نادرى منشى معروف او ميرزامحمد مهدىخان استرآبادى است و کتابهاى او جهانگشاى نادرى (تاريخ نادرى) و درّهٔ نادره نام دارد که حاوى سرگذشت نادر از آغاز تا کشته شدنش در ۱۱۶۰ هجرى است و گذشته از جنبهٔ تاريخى داراى ارزش ادبى است.
|
|
|
در ذيل عنوان 'تواريخ عمومى عالم' به اسم چند کتاب معتبر که بهدست ايرانيان در هند و بهنام پادشاهان هند فراهم آمده است اشاره شد. اگر بخواهيم به همهٔ کتابهاى فارسى تاريخ که در سرزمين هند بهدست مؤلفان ايرانى يا هندى نژاده فراهم آمده است اشاره کنيم کار بسيار به درازا خواهد کشيد. موضوع مهم قابل ذکر آن است که در اين عهد پادشاهان تيمورى نژاد هند و نيز پادشاهان محلى دکن علاوه بر توجه به شعر و ادب فارسى نظر خاصى به تدوين کتابهاى فارسى در بيان تاريخ هند و يا تاريخهاى دوران شاهى هر يک از پادشاهان سلسلهٔ خود داشتند و در اين راه از صرف مال و تشويق مؤلفان و دادن مأموريت خاص بدانان دريغ نمىکردند و به همين سبب شمارهٔ کتابهاى تاريخ و تذکرهٔ احوال عالمان و شاعران و اميران و مردان سياست، و نيز تواريخ محلى هند مثل گجرات و سند و دکن و جز آنها فراوان است به همين سبب در اين کتاب خلاصه تنها به ذکر نام برخى از آنها بسنده مىکنيم و طالبان توضيح بيشتر دربارهٔ آن را به بخش سوم از جلد پنجم کتاب تاريخ ادبيات صفا، و نيز به کتاب تاريخنويسى فارسى در هند و پاکستان از عهد بابر تا اورنگ زيب تأليف دکتر آفتاب اصغر چاپ لاهور ۱۳۶۴ ارجاع مىدهيم.
|
|
از ميان تاريخهاى عمومى هند کتاب طبقات اکبرشاهى از نظامالدين احمد هروى، منتخبالتواريخ تأليف عبدالقادر بداؤنى، تاريخ حقى از عبدالحق محدّث دهلوى، زبدةالتواريخ تأليف نورالحق دهلوى فرزند عبدالحق و گلشن ابراهيمى معروف به تاريخ فرشته از جملهٔ منابع مهم تحقيق در تاريخ عهد اسلامى آن سرزمين است. از کتابهاى ديگر دربارهٔ هند خلاصةالتواريخ از منشىسنجان راى، و منتخبالتواريخ، و منتخباللباب تأليف محمدهاشم پسرخواجه ميرخوافى درخورد ذکرست.
|
|
کتابهاى تاريخ فارسى دربارهٔ بعضى از شاهان هند و تاريخهاى محلى و نظاير آنها که در هند بهدست نويسندگان ايرانى نژاد يا نگارندگان هندى و گاه منشيان پارسىگوى هندوئى کيش در اين دوره تأليف شده باشد متعدد است و حق آن است که به ذکر مهمترين آنها در اينجا اکتفا شود. از آنجمله است:
|
|
تاريخ داودى، واقعات بابرى که ميرزاعبدالرحيم خانخان آن را به سال ۹۹۸ هـ از اصل ترکى به پارسى درآورد، احوال همايون پادشاه تأليف گلبدن بيگم دختر بابر، تاريخ همايون شاهى يا تذکرةالواقعات يا تاريخ همايون تأليف مهترجوهر آفتابهچى، اکبرنامه تأليف شيخابوالفضل علامى، توزوک جهانگيرى که يادداشتهاى جهانگير پادشاه به قلم خود اوست و بخشى از آن را متعمدخان تحرير کرده است، پادشاهنامه تأليف ميرزاامينا منشى و واقعهنويس دربار شاهجهان، پادشاهنامهٔ ديگر تأليف عبدالحميد لاهورى که شاهجهان نامه نيز ناميده مىشود، تواريخ شاهجهانى تأليف محمدصادق مخاطب به صادقخان، شاهجهان نامه يا 'عمل صالح' از محمد صالح کنبوى لاهورى و بسيارى ديگر از اين دست.
|
|
|
کتابهائى که در تاريخ بخشهاى هند مانند بنگال و گجرات و سند و تته و کشمير و سلسلههاى دکن به فارسى نوشته شده متعدد است و ذکر آنها در اينجا زائد بهنظر مىرسد. دربارهٔ تاريخهاى محلى ايران و افغانستان و فراورد (= ماوراءالنهر، که در سده ۱۰ و ميانه ۱۲در قلمرو ترکستان و يا خود بهنام ترکستان درآمده بود)، هم چند کتاب باقى مانده است، و مؤلفان پارسىنويس در اين راه تا چين شمالى (=ختاى) و روم نيز پيش رفتهاند.
|
|
- دربارهٔ روم (يعنى آسياى صغير) و سلاطين عثمانى کتابهاى هشت بهشت و سيلمنامه از مولانا حيکمالدين ادريس بدليسى قابل توجه است.
|
|
- دربارهٔ کردستان کتاب معتبر و مشهورى داريم بهنام شرفنامه که به طبع رسيده و نسخههاى خطى هم از آن در دست است.
|
|
- دربارهٔ پادشاهان اوزبک و جغتاى چند کتاب فارسى قابل ذکرست مانند: شرفنامهٔ شاهى تأليف حافظ تتش بن ميرمحمد بخارى که آن را عبداللهنامه هم نام دادهاند. ديگر 'تاريخ ترکستان' از محمدامين بن ميرزا زمان خارى بخارى که در سال ۱۰۵۴ تأليف کرد. ديگر تاريخ جهانگيرى از مطربى سمرقندى، بدايع الوقايع واصفى هروى که شامل وقايع خراسان و فراورد در نيمهٔ دوم سدهٔ نهم هـ است، و تاريخ راقم تأليف ميرسيد شريف راقم سمرقندى که به سال ۱۱۱۳ تأليف کرد.
|
|
- براى قبيلههاى افغان و باشيدنگاه و نسب و نژادشان کتابى بهنام تاريخ خانجهانى مخزن افغانى از خواجه نعمةالله هروى داريم.
|
|
- راجع به تاريخ سيستان کتاب احياءالملوک از ملک شاه حسين سيستانى در اين دوره قابل توجه است که کار تأليف آن در سال ۱۰۲۸هـ به انجام رسيد.
|
|
- دربارهٔ تاريخ يزد بايد از کتاب مشهور محمد مفيد مستوفى (م ۱۰۱۹هـ) بهنام جامع مفيدى ياد کرد.
|
|
- دربارهٔ شوشتر کتاب تذکرهٔ شوشتريه از سيدعبدالله بن سيد نورالدين شوشترى و دربارهٔ گيلان کتاب تاريخ گيلان از عبدالفتاح فومنى قابل ذکر است.
|
|
|
اين دسته از کتابها بينابين کتابهاى تاريخ و کتابهاى تراجم رجال (تذکرهها) و معمولاً در بيان حال و سيرت پيامبر اسلام (ص) و ياران او است، و اگر از مؤلفان شيعى مذهب باشد پس از بيان حال پيامبر به ذکر سرگذشت على (ع) و جانشينان او و رويدادهاى روزگارشان در آنها بسنده مىشود از جملهٔ اين کتابهاى است:
|
|
کتاب روضةالاحباب فى سيرةالنبى و الآل و الاصحاب تأليف خواجه ميرجمالالدين عطاءالله بن فضلالله حسينى دشتکى شيرازى، عجائب القصص تأليف عبدالواحد بن محمد مفتى (قرن دهم هجرى)، قصص انبياءکريم از عبداللطيف فرزند علىالواعظ البيرجندى، مجمعالهدى تأليف علىبن حسنالزوارى، افصحالاحوال که به انبياء ماقبل اسلام منحصر است، انيسالمؤمنين از فاضل ابهرى (سدهٔ دهم هجرى)، مجالس المؤنين قاضى نورالله شوشترى، مطالعالانوار از عفيفالدين بن نورالدين کاشانى که آن را 'سيرِ عفيفى' نيز مىنامند، دو کتاب حيوةالکتاب و جلاءالعيون تأليف ملامحمد باقر مجلسى (م ۱۱۱۰هـ)، اعجاز مصطفوى تأليف ميرمحمد صالح کشفى، کتاب درّالمجالس از سيفالظفر نوبهارى که آن را سلم الانبيا هم ناميدهاند، و مرآتالقدس از ژروم گزاويه که آن را از اثر لاتينى خود به فارسى ترجمه کرده است.
|