شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم


من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم    تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای    که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست    که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود    با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
من غلام توام از روی حقیقت لیکن    با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دایما عادت من گوشه نشستن بودی    تا تو برخاسته‌ای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست    تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل    نروم باز گر این بار که رفتم جستم


همچنین مشاهده کنید