پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
معنی در ارتباطات انسان با انسان
در طول تحصيل، کتابچههائى براى لغت و معنى وجود دارد حتماً برخى از آنها کتابچههاى يکسان چاپي، حاوى شمارهٔ رديف، لغت و معنى بوده است. |
از اين کتابچهها، برخى اوقات براى لغت معنى يک زبان خارجى و گاهى نيز براى لغت معنى فارسى استفاده مىشود. اگر متنى از سعدي، حافظ و غيره موضوع درس باشد. به سرعت بر حجم لغت معنى افزوده مىشد و لغاتى را با معانى آن، به ترتيب در اين دفتر وارد مىشود. |
صحبت ما آن معنى نيست. بايد به اين مسئله در ارتباطات از زاويهاى ديگر نگاه کرد. قبل از همه مثالى مطرح مىکنيم. |
فرض کنيد پسرى در خانوادهاى مسلمان با اعتقادات مذهبى بسيار استوار متولد شود. آنها در نقطهاى در يک شهر پرجمعيت زندگى مىکنند و ساکن آپارتمانى کوچک هستند. |
هزاران رويداد کوچک و بزرگ، زندگى پسرک را تشکيل مىدهد. مثلاً وقتى خيلى کوچک بود، يک روز بارانى با مادر خود از خيابان عبور مىکردند. پسرک در يک لحظه که مادر مشغول صحبت با همسايه بود خود را به سگ کوچکى رساند. سگ به او نزديک و بدن سگ کمى به لباس پسرک ماليده شد. |
آن روز تمام لباسهاى او شسته و تطهير شد. به او توضيح داده شد که سگ حيوانى کثيف و نجس است. بعدها پسرک شاهد لوليدن سگهاى ولگرد توى کوچهها و آشغالهاى شهر بود. وقتى حدوداً دوازده ساله بود. يک روز سگى برادر کوچک او را گاز گرفت. او به شدت گريه مىکرد و گفته شد که بايد به او آمپول هارى تزريق کنند. |
بعدها که بزرگتر شد، رابطهٔ بين چند بيمارى و بزاق سگ را در چند جا مطالعه کرد؛ ضمن آنکه رسالههاى مذهبى نيز اطالاعاتى در اين مورد به او مىداد. |
حال فرد ديگرى را در نظر مىگيريم. دخترک در خانوادهاى کشاورز به دنيا آمد. شغل اصلى پدر او گلهدارى بود. هميشه حداقل دوسگ، نگهبان گلهٔ آنها بودند. وظايف افراد خانواده مراقبت از شرايط مساعد براى زيست گله و ضمناً سگهاى نگهبان گله بود. |
برخى روزها که پدر با اسب از خانه بيرون مىرفت اگر دير مىکرد سگ وفادار خانواده، پشت در انتظار مرد خانه را مىکشيد و وقتى صداى آشناى اسب او را مىشنيد با هياهو ديگران را مطلع مىکرد و پدر وقتى وارد مىشد دستى به سر و روى سگ مىکشيد. |
به ياد او مىآيد که يک روز برادر کوچکش توى باطلاقى افتاد و در حالى که او از ترس جيغ مىکشيد، سگ خانواده خود را داخل آب انداخت و کودک را نجات داد. |
اين دو کودک را که خاطرههائى از دوران کودکى آنها خوانديد براى چند سال رها مىکنيم. کارى نداريم که چگونه با يکديگر آشنا شدند و ازدواج کردند. حالا از آن ازدواج چند سال گذشته است. به مکالمهٔ آن دو توجه کنيد. (به عمد سخنان هريک را با شمارهٔ رديف مشخص کردهايم). |
۱. زن: به نظر من بايد فکرى کرد. اگر اين بار هم دزد بيايد معلوم نيست چکار مىخواهيم بکنيم. |
۲. مرد: اون يکدفعه هم، دزد اشتباهى خونه ما را انتخاب کرده بود. ما که چيز پرارزشى نداريم. |
۳. زن: به هر حال همين که داريم نتيجهٔ سالها زحمت ماست. اگر نباشد، اگر يک تکه از آن کم شود، هزار مشکل بهوجود مىآيد. |
۴. مرد: ميدم چفت و بست بيشترى براى در درست کنند. |
۵. زن: اگر از روى ديوار آمد چي؟ |
۶. مرد: مىتوانم روى ديوار هم بدهم نرده بکشند. |
۷. زن: چطوره يک سگ بياريم. |
۸. مرد: سگ بياوريم! کجا نگهش داريم؟ |
۹. زن: خوب معلومه توى خونه! |
۱۰. مرد: سگ کثيفه |
۱۱. زن: خوب مىشوييمش |
۱۲. مرد: احمق، مگر سگ را مىشويند؟ |
۱۳. زن: خوب بله مىشويند. چرا فحش مىدي؟ |
۱۴. مرد: ..... . |
۱۵. زن: ...... . |
ادامهٔ صحبت اين دو براى ما جاذبهاى ندارد. اما تا همين جاى صحبت را زير ميکروسکوپ مىگذاريم. |
گفت و گو از يک همدلى دربارهٔ يک مشکل مشترک آغاز شد و بعد به دوگانگى و حتى اختلاف رسيد. چرا؟ |
بيائيد تکتک واژههاى به کار برده شده را در آن سه مرحله جست و جو کنيم. در جملههاى ۱ تا ۶، محور صحبت دزد و يافتن راه حل جلوگيرى از آن است. در جملهٔ ششم مرد، نظريات همسر خود را کاملاً پذيرفت و علىرغم آنکه چندان اعتقادى به تکرار سرقت از منزل خود را نداشت حاضر به افزودن چفت و بست و حتى کشيدن نرده روى ديوار شد. |
اما از جملهٔ دوازدهم به بعد نشانههاى اختلاف و کشمکش پديدار شد. |
موضوع صحبت اين دو دربارهٔ دزد و سگ بود. تا زمانى که صحبت دزد بود اشکالى پيش نيامد. از لحظهٔ بيان کلمهٔ سگ قضيه تغيير کرد. |
خوب به اين نکته توجه کنيد. هر دو از کلمهٔ سگ استفاده کردند. يکى نگفت سگ و ديگرى مثلاً dog (سگ به زبان انگليسي) يا chien (سگ به زبان فرانسوي) هر دو يک کلمهٔ کاملاً متشابه را به کار بردند. |
اگر به فرهنگ لغت مراجعه کنيم. مثلاً فرهنگ فارسى معين، در مقابل سگ نوشته است: 'سگ: پستاندارى از راستهٔ گوشتخواران که سردستهٔ تيرهٔ خاصى به نام تيرهٔ سگ سانان است. اين جانور اهلى و داراى دندانهاى آسياى قوى است و...' |
مىتوانيم همين نوشتهها را در مقابل کلمهٔ سگ در آن دفتر لغت - معنى مشهور بنويسيم. اما قضيه حل نمىشود. معنى سگ براى اين زن و شوهر متفاوت است. درست است که هر دو از کلمهٔ مشابه سگ استفاده مىکنند؛ درست است که هر دو ايرانى هستند و به زبان فارسى صحبت مىکنند؛ اما معنى سگ در ذهن آنها با يکديگر يکسان نيست. پس ظاهراً معنى سگ در کلمهٔ سگ نيست زيرا که هر دو کلمهاى کاملاً مشابه را بهکار بردند. |
اين 'معني' که آثار آن را ديديم، چيست؟ تعريف معني، مسئله را چندان حل نمىکند. جميزواتسون در سال ۱۹۸۴، معنى را چنين تعريف مىکند: |
در ارتباط يک کنش متقابل پويا بين خواننده /بيننده/شنونده و غيره با پيام وجود دارد. خوانندهاى که خود مرکب است از تجربيات فرهنگي-اجتماعى او. بنابراين او کانالى است مابين پيام و کنش فرهنگي. اين است معنى (Watson,1984). |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست