|
|
سؤال کودک شما را موظف مىکند که براى آن جوابى لازم و درخور فهم کودک تهيه کنيد. اين خطاست که والدين پرسشهاى کودک را سرکوب کرده و يا آن را بىجواب بگذارند. عباراتى چون: حرف نزن، ساکت باش، فعلاً حال و حوصله ندارم، حرفت را بخور و ... براى کودکى که با دنيائى از اميد و آرزو از شما چيزى را خواسته است مناسب نيست.
|
|
البته کودکان سؤالات بسيارى را مطرح مىکنند، برخى از آنها جواب دارند که والدين بايد در همان لحظه به او جواب گويند، برخى جواب دارند ولى شما نمىدانيد. بهتر است به او بگوئيد که پاسخ آن را نمىدانيد و بعداً به او خواهيد گفت. و بالاخره برخى جواب دارند و فعلاً مصلحت در پاسخ گفتن نيست. در اينگونه موارد که تقريباً بندرت پيش مىآيد به صراحت به او مىگوئيد که پاسخ آن را بعداً و بهنگامى که بزرگتر شدى مىفهمي.
|
|
|
کودکان به سؤالات خود حساسيت دارند و عدمجواب يا بىاعتنائى را نمىپذيرند. اگر سؤالى در ذهن آنان جا افتاده باشد مادام که براى آن پاسخى دريافت نکنند آرام نخواهند شد. شما به او جواب نمىدهيد، او سؤال خود را از ديگران مىپرسد، از کودکان ديگر، از معلم، از فردى غريبه، از افراد بزرگتر از خود و... در آن صورت معلوم نيست آنها با همان آگاهى و صداقتى که شما داريد به او جواب بگويند. اى چهبسا که خود اين امر زمينهساز بسيارى از روابط آلوده و غلط شده است.
|
|
برخى از والدين بعللى و از جمله اين علت که نبايد روى کودک به ايشان بازشود به پرسشهاى او پاسخ نمىدهند در نتيجه طفل يا راه خود را کورکورانه، همراه با وسوسه و نگرانى طى خواهد کرد يا پاسخ سؤال خود را از ديگران خواهد گرفت.
|
|
|
در پاسخدادن به سؤالات کودک و مخصوصاً در امر منظور داشتن حدود پاسخها بايد نکاتى را مراعات کرد. از جمله اينکه:
|
|
- سؤالات را بهمان اندازه جواب دهيد که از شما پرسيده است. بويژه در آنجا که پاى لغزش و انحراف و احتمال وقوع آن مطرح باشد.
|
|
- جوابها بايد مختصر، ساده، بدور از ابهام و هرگونه بدآموزى باشد. اطاله کلام گاهى مشکلآفرين است.
|
|
- در آنجا که پاى علم و فرهنگ و تربيت و اخلاق مطرح باشد بىمناسبت نيست که پاسخها را بازتر کنيد.
|
|
- کودکان ۴ تا ۸ ساله احتياج به توضيحات ساده و خلاصه دارند. پاسخهاى پيچيده، جوابهاى طولاني، باعث بيحوصلگى و اشتباه خواهد شد. بخصوص که در مواردى توضيح بيش از اندازه درک و کنجکاوى آنان را مىکشد و اشتياق آنها را به دانستن از بين مىبرد.
|
|
- در مواردى که پاى عفت و اخلاق در ميان است مىتوانيد برخى از سؤالات را تنها با يک کلمه آرى يا نه جواب دهيد.
|
|
- در پاسخ دادن به سؤالات لازم نيست وارد مباحث فلسفى شويد. کودک دانشجو نيست.
|
|
- گاهى احساس مىکنيد که کودک به پاسخ شما قانع نشده است، در آنصورت بشرط درخواست، پاسخ آن را کاملتر کنيد.
|
|
|
سؤالاتى که از سوى کودکان مطرح مىشوند هدفهاى متعدد و متنوّعى را تعقيب مىکنند گو اينکه هدف عمده بسيارى از آنها کسب آگاهى و اطلاع است.
|
|
|
|
|
در اين زمينه اهداف و مقاصدى مطرحند که اهمّ آنها بشرح زيرند:
|
|
- شناخت جهان و ابعاد آن و کيفيت اشياء و پديدهها و مسائل و مشکلات موجود.
|
|
- شناخت آفرينش خود و جهان و مبدأ آنها و مسأله کارگردانى آن و توجيه و تفسير آنها.
|
|
- شناخت وجه تشابه و اختلاف پديدهها و چرائى آنها و علت آن اختلاف و تفاوت.
|
|
- شناخت روابط امور واشياء و پديدهها و مخصوصاً روابط علت و معلولى و اسرار آنها. آب شيراز کجا مىآيد؟ چرا وقتى کليد را فشار مىدهيم لامپ روشن مىشود؟
|
|
- شناخت خويشان و بستگان، معنى عمو، عمه، دائي، مادر، پدر، جدٌ، (حسنآقا کيه؟ عموى تست؟ دائى تست؟ پدرتست؟ پدر يعنى چه؟ عمو يعنى چه؟)
|
|
- شناخت وظيفه و تکليف خود براى گامبردارى در مسير اطاعت و شناخت فايده آن.
|
|
- شناخت چيستى و ماهيت خود و راز تفاوت او با برادر و خواهر خود و مسألهاى که او را بخود مشغول داشته است.
|
|
- شناخت تولد کودک در خانه و نقش پدر و مادر در اين امر و از کجا پديدآمدن او.
|
|
|
گاهى هدف سؤال سردرگمى است، نه کسب اطلاعات. او تنها است و احساس خستگى و ناراحتى مىکند. کارى ندارد که بدان مشغول شود. مادر را هم سرگرم کار و تلاش و ساکت مىبيند. براى نجات از اين حالت و رهائى از اين شروع به پرسش مىکند. سؤالات او بىسر و در است، تابع يک فکر و منطق انديشيده نيست. سؤال بخاطر نفس سؤال است. او پرحرفى و ورّاجى دارد. سؤالى را پاسخ نگرفته بدنبال سؤال ديگر است.
|
|
|
گاهى سؤالات حکايت از وضع درون دارند. او با آن پرسشها مىخواهد خود را از وسوسه و اضطرابى نجات دهد. مثلاً مىخواهد درباره امنيت خود بينديشد، براى جدائى خود فکر کند، مىخواهد مشکل خود را حل و رفع کند. مثلاً مىپرسد اگر بچهاى پدرش بميرد چه بايد بکند؟ اگر مادرش جدا شود چه بايد بکند؟ از تعداد کودکان آواره و زندگى آنها سؤال مىکند.
|
|
|
گاهى سؤالات براى نجات از ترديد است. مىخواهد از اين وسوسهها رهائى يابد، براى دانستههاى خود تأکيدى بيابد. توضيحات بيشترى براى زندگى پيدا کند و يا پاسخهاى گذشته شما قانع کننده نبوده و فعلاً مىخواهد قانع شود.
|
|
او مىخواهد چيزى را ياد بگيرد و براى ديگران بازگو کند. مىخواهد از نظر شما راجع به مسألهاى سر درآورد. اطلاعات را تحصيل کند، از ميزان محبت شما نسبت به خود آگاه شود، از وضع وسوسهآميز و مبهمى که در آن است بيرون آيد، از چيزى به استناد حرفهاى شما دفاع کند که مامانم گفته، بابايم گفته.
|
|
|
سؤالات کودکان ممکن است اهداف ديگرى را تعقيب کند از جمله:
|
|
- افشاگرى بدينمعنى که مىخواهد رازى را برملا کند تا آبروى شما را ببرد. شما با او درگيرى سختى داشتهايد او براى انتقامگيرى از شماه و شرمنده کردنتان سؤالى را مطرح مىکند که جاى آن نيست.
|
|
- مقدمات بهانهجوئى براى کودک بدينصورت که مىخواهد لج کند ولى رويش نمىشود، سؤالات بىسروته مطرح مىکند که شما را عصبانى کند مثلاً مىگويد کجا بودي؟ چرا رفتي؟ چرا نيامدي؟ چرا اين کار را کردهاي؟... تا بالاخره شما خسته و عصبانى شويد و او را کتک بزنيد و او آن را بهانه قرار داده و لج کند.
|
|
- گاهى هدف عقدهتکانى و سؤالات حاکى از آزاررسانى است. از مادر خود سؤالات نامربوطى مىکند تا شرارت خود را خالى کند و يا مادر در شرايطى باشد که نتواند جواب دهد.
|
|
- نشان دادن حسادت خود هم ممکن است هدفى باشد. مىداند اين نقاشى از برادر اوست مىپرسد اين عکس بد را چه کسى کشيده؟ چرا اينقدر زشت است.
|
|
- جلبتوجه و نظر: او سؤال مىکند تا نظر و عنايت والدين را بخود جلب کند، متوجه او شوند، به او محبت نمايند و مورد مرحمتش قرار دهندو ...
|
|
|
سؤالات کودکان از ويژگىها و خصايصى برخوردارند که اهم آنها بدينقرارند:
|
|
- ساده و بدور از هرگونه غل وغش است و در آن پيرايهاى و يا قصدسوئى نيست.
|
|
- ممکن است بصورت رمزى و يا غير مستقيم باشد ولى در آن قصد اسامى کسب اطلاع و آگاهى است مگر بندرت.
|
|
- محدود است و با دامنه فکرى اندک، بدينمعنى که کودک از ما سؤالى مىکند نه دانشجوئي.
|
|
- مبتنى بر ديدهها و شنيدهها و لمس شدههاست و البته گاهى هم براساس انديشه و کنجکاوىهاست.
|
|
- پرسش آنها گاهى ممکن است انتقادى باشد و اين امر در کودکان باهوش زيادتر است.
|
|
- در آن خواستارى پاسخ فورى است و به آينده حواله دادن آن برايشان نگران کننده است.
|
|
- سؤال آنان اغلب صريح است و بدور از مسأله حيا و خجالت زيرا هنوز از قبح بسيارى از امور سردر نمىآورند.
|
|
- در مواردى آنان در پرسشها بيشتر سماجت مىکنند و آن بهنگامى است که والدين را در اداى پاسخ مواجه با منع و پرهيز بيابند.
|
|
- گاهى ناشى از تقليد و زمانى ناشى از حسادت است و اين حاکى از روحيّه و حالت خاص کودک است. ممکن است او سؤالى را از کسى شنيده و آن را تکرار نمايد و يا براى کسب ايمنى درباره محسود خود پرسشهائى را داشته باشد.
|
|
- در مواردى پرسش کودک خام و بىريشه است. در چنان صورتى بايد به او کمک کرد تاسؤال خود را بصورت کاملترى عرضه کند و براى آن پاسخى بيابد.
|