|
|
هنگامیکه یک نغمه یا ملودی را میخوانیم، برخی ضربهها قویتر یا مؤکدتر ادا میشوند در موسیقی الگوئی تکرارشونده را مییابیم که از یک ضرب قوی و سپس یک یا چند ضرب ضعیفتر تشکیل شده است. سازمان ضربها را در قالب گروههائی منظم وزن (meter) مینامند. چنین گروهی که تعداد ثابتی از ضربها را در خود جا داده است، میزان (measure) نامیده میشود. بسته به تعداد ضربهای هر میزان، چندین نوع وزن وجود دارد.
|
|
وقتی یک میزان دارای ۲ ضرب باشد، وزن آن وزندوتائی یا (دو ضربی) است این وزن بهصورت ۲-۱، ۲ - ۱،... شمرده شده و در آن ضربهای اول مؤکدتر هستند:
|
|
|
,lamb |
lit - tle |
|
,lamb |
lit - tle |
|
,lamb |
lit - tle |
|
had a |
Ma - ry |
| |
2 |
1 |
| |
2 |
1 |
| |
2 |
1 |
| |
2 |
1 |
|
|
|
خطهای عمودی نشانگر آغاز با پایان هر میزان هستند. نخستین ضرب یا ضرب مؤکد میزان بهعنوان ضرب پایین (با ضرب قوی) شناخته میشود. الگوئی که دارای سه ضرب در هر میزان است، بهعنوان وزن سهتائی (با وزن سهضربی) شناخته شده و به این ترتیب شمرده میشود: 3 - 2 - 1، ۳ - ۲ - ۱، ... تمام والسها وزن سهتائی دارند.
|
|
یک الگوی مهم دیگر، وزن چهارتائی (یا چهار ضربی) است که هر میزان آن چهار ضرب را در خود جا میدهد. در این وزن نیز ضرب پایین قویترین ضرب است اما ضرب مؤکد دیگری نیز وجود دارد که ضرب سوم است؛ ضرب سوم از ضربهای دوم و چهارم قویتر و از ضرب اول ضعیفتر است: ۴ - ۳ - ۲ - ۱، ۴ - ۳ - ۲ - ۱. در وزن چهار تائی زیر، اولین واژه (Mine) بر ضربی ضعیف پیش از ضرب قوی قرار گرفته که ضرب بالا (Meter) نامیده میشود:
|
|
he is |
lord |
of the |
com - ing |
of the |
glo - ry |
seen the |
Mine eyes have |
4 |
3 |
2 |
1| |
4 |
3 |
2 |
1| |
|
|
|
قطعههای جاز، راک و مارشها اغلب وزن چهارتائی دارند. وزنهای دوتائی و چهارتائی هر دو بازتابی از الگوی تکرارشوندهٔ، 'چپ - راست' در گام برداشتن و مارش هستند.
|
|
وزن ششتائی شامل شش ضربهٔ به نسبت کوتاه و سریع در هر میزان است. ضرب اول (ضرب پایین) قویترین ضرب و ضرب چهارم نیز در میان دیگر ضربها موکدتر است: ۶ - ۵ - ۴ - ۳ - ۲ - ۱:
|
|
|
where the |
|
roam |
fa- lo |
|
buf |
where the |
|
home |
a |
me |
Oh, give |
| |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1| |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1| |
|
|
|
دقت کنید که میزان به دو قسمت سهضربی تقسیم شده است: ۳ - ۲ - ۱ و ۶ - ۵ - ۴، به این ترتیب، وزن ششتائی آمیزهای از وزنهای دوتائی و سهتائی است. ملودیهائی که وزن ششتائی دارند اغلب احساس جریائی آرام و هموار را پدید میآورند.
|
|
وزن پنجتائی با ۵ ضرب در هر میزان و وزن هفتتائی با ۷ ضرب در هر میزان، به وفور در موسیقی سدهٔ بیستم دیده شده و گاه در آثار قدیمیتر نیز یافت میشود. هر کدام از این وزنها، آمیزهای از وزنهای دوتائی و سهتائی هستند. برای نمونه در وزن پنجتائی، میزان به دو گروه ۲ و ۳ ضربی تقسیم میشود: ۵ - ۴ - ۳ / ۲ - ۱ یا ۵ - ۴ / ۳ - ۲ - ۱. (۱)
|
|
(۱) . در گروهبندی سنتی و وزنهای موسیقی (که در یاران نیز معمول است)، وزنهای دوتائی، سهتائی و چهارتائی در گروه وزنهای ساده، وزن ششتائی در گروه وزنهای ترکیبی و وزنهای پنجتائی و هفتتائی در گروه وزنهای مختلط قرار میگیرند - م.
|
|
|
دیدیم که ضربها ممکن است تند یا کُند باشند. سرعت اجراء ضربها که ضرباهنگ اساسی موسیقی را شکل میدهد، تِمپو نامیده میشود. یک تمپوی تند، حسی از نیرو و پویائی و هیجان همراه دارد. تمپوی کُند اغلب در ایجاد حالتی باوقار، تغزلی و آرام مؤثر است. چنین همخوانیهائی ریشه در شیوهٔ احساس و عملکرد ما دارند. در هنگام هیجان، قلبمان تندتر از هنگام آرامش میتپد و به گفتار و حرکتهائی تندتر گرایش داریم.
|
|
نشانهٔ تمپو (tempo indication) بهطور معمول در آغاز قطعه میآید. تمپو نیز مانند دینامیک با اصطلاحهائی ایتالیائی (که با حروف سیاه ایرانیک نشان داده شدهاند) نمایانده میشود:
|
|
لارگو (بسیار کُند، فراخ) |
largo |
گراوه (بسیار کُند، باوقار) |
grave |
آداجو (کُند) |
adagio |
اندانته (کُند معتدل، با ضرباهنگ گام زدن) |
andante |
مُدراتو (معتدل) |
moderato |
اَلگرتو (تند معتدل) |
allegretto |
الگرو (تند) |
allegro |
ویواچه (سرزنده و چالاک) |
vivace |
پرستو (بسیار تند) |
presto |
پرِستیسیمو (هر چه تندتر) |
Prestissimo |
|
|
|
گاه واژههائی توصیفی که نشانگر کیفیت اجراء هستند نیز بر این اصطلاحها افزوده میشوند تا اشارهای مشخصتر به حالت و تمپوی موسیقی داشته باشند. از این میان، دو واژه که رواج بیشتری دارند عبارتند از molto (مولتو؛ خیلی زیاد) و non troppo (تُن تروپو؛ نه خیلی زیاد). به این ترتیب میتوان ترکیبهائی مانند allegro molto (الگرو مولتو، خیلی تند) یا allegro ma non troppo (الگرو ما نُن تروپو، تند اما نه خیلی زیاد) نیز ساخت.
|
|
تمام این نشانهها نیز مانند نشانههای دینامیک تقریبی و نسبی هستند. برای نمونه، ممکن است نوازندهای یک قطعه با نشانهٔ تمپوی آندانته را تندتر از نوازندهای دیگر اجراء کند. هر اجراکننده با در نظر گرفتن این نشانهها، بهعنوان راهنمای اجراء، تمپوی مناسب را اختیار میکند. تمپوی 'صحیح' تمپوئی یکتا نیست. اجراهای مختلف یک قطعه با تمپوهائی اندک متفاوت میتوانند به یک اندازه رضایتبخش باشند.
|
|
تمپو در سراسر قطعه همیشه یکسان و ثابت نیست. تند کردن تدریجی تمپو با اصطلاح accelerando (اَچِلهراندو؛ بهمعنی تند شدن) و کند کردن تدریجی آن با اصطلاح ritardando (ریتارداندو؛ کند شدن) نمایانده میشود. اَچلهراندو بهویژه هنگامیکه با اوجگیری بهسوی صداهای زیر و افزایش دینامیک همراه باشد، بر هیجان موسیقی میافزاید و ریتارداندو با کاهش تنش و فرار رسیدن پایان همخوانی دارد.
|
|
از حدود ۱۸۱۶ آهنگسازان توانستهاند نشانههای تمپو را بهطور دقیق به کمک مترونوم (metronome) مشخص کنند، مترونوم وسیلهای ساده است که صداهائی تیک - تاک مانند یا پالسهائی نوری را بهطور منظم و با سرعتی قابل تنظیم ایجاد میکند. اعداد نشانهٔ مترونوم، اشاره به تعداد دقیق ضربهها در دقیقه دارند. برای نمونه میتوان تمپوی آندانته را با نشانهٔ مترونومی ۶۰ و تمپوی آلگرو را با نشانهٔ مترونومی ۱۱۶ مشخص کرد.
|