سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

پارالیز یا ضعف


  توجهات کلى
از دست دادن نيرو يا کنترل عضلات ارادى معمولاً به‌وسيلهٔ بيمار 'ضعف' با يک اشکالى که مى‌توان به‌صورت از 'دست دادن مهارت‌ها' تفسير نمود. توصيف مى‌گردد. روش نزديک شدن به تشخيص به چنين مشکلى با تعيين اينکه کدام قسمت سيستم عصبى درگير شده است آغاز مى‌گردد. مهم اين است که ضعف حاصل از اختلالات نورون‌هاى حرکتى فوقانى را (مانند نرون‌هاى حرکتى کورتکس مغز و آکسون آنها که از ماده سفيد ساب‌کورتيکال، کپسول داخلي، ساقه مغز و طناب نخاعى به پائين نزول مى‌کنند) از اختلالات واحد حرکتى (مانند نورون‌هاى حرکتى تحتانى در شاخ ونترال طناب نخاعى و آکسون آنها در يشه‌هاى نخاعى و اعصاب محيطي، پيوستگاه نوروموسکولار و عضله اسکلتي) افتراق دهيم. به‌طور کلي:
- ديسفونکسيون نورون حرکتى فوقاني: افزايش تون عضلانى (اسپاستيسيته)، رفلکس‌هاى تاندونى عمقى تشديد يافته و علامت بابينسکي
- ديسفونکسيون نرون حرکتى تحتاني: کاهش تون عضلاني، کاهش رفلکس‌ها و آتروفى عضلاني.
   افتراق بالينى ضعف ناشى از نواحى مختلف سيستم عصبى
محل ضايعه الگوى ضعف علائم همراه
نرون حرکتى فوقاني
کورتکس مغز همى‌پارزى (صورت و بيشتر بازو، يا بيشتر پا) از دست رفتن حس نيمه بدن، تشنج، همى‌آنوپسى همونيموس يا گوادرانتانوپيا، آفازي، آپراکسي، ترجيح به خيره شدن
کپسول داخلى همى‌پارزى (صورت، بازو، پا مى‌توانند به تساوى مبتلا شوند) نقص حس نيمه بدن، همى‌آنوپسى همونيوس يا کوادرانتانوپيا
ساقه مغز همى‌پارزى (بازو و پا، صورت ابداً درگير نيست) ورتيگو، تهوع و استفراغ، آتاکسى و ديس‌آرترى اختلال در حرکت چشم، ديسفونکسيون اعصاب کرانيال، تغيير سطح هشياري، سندرم هورنر
طناب نخاعى کوادرى پارزى اگر در ميانه گردن يا بالاتر باشد، پاراپارزى اگر در قسمت پائين گردن يا توراسيک باشد، همى‌پارزى در زير سطح ضايعه (براون - سکارد) سطح حسي، ديسفونکسيون روده و مثانه درد کنترالترال، از دست دادن حس دما زير سطح ضايعه
واحد حرکتى
نرون حرکتى اسپانيال ضعف منتشر، ممکن است کنترل صحبت و بلع را درگير کند فاسيکولاسيون و آتروفى عضلاني، بدون از دست دادن حس
ريشه اسپانيال الگوى راديکولر ضعف از دست رفتن حس درماتوم، درد راديکولر شايع است همراه با ضايعات فشارنده
اعصاب محيطى
پلى‌نروپاتى ضعف ديستال، معمولاً پاها بيشتر از دست‌ها، معمولاً قرينه از دست رفتن حس ديستال، معمولاً پاها بيشتر از دست‌ها
منونوروپاتى ضعف در توزيع يک عصب از دست رفتن حس در توزيع يک عصب
پيوستگاه نوروموسکولار ضعف خستگى‌پذير، معمولاً با درگيرى چشمى که موجب ديپلوپى و پتوز مى‌شود بدون از دست رفتن حس، بدون تغيير در رفلکس‌ها
عضله ضعف پرگروزيمال بدون از دست رفتن حس، تنها اگر شديد باشد کاهش رفلکس‌ها وجود دارد، ممکن است تندرنس عضله وجود داشته باشد.
جدول (افتراق بالينى ضعف ناشى از نواحى مختلف سيستم عصبي) الگوهاى ضعف و علائم همراه با ضعف ناشى از ضايعات قسمت‌هاى مختلف سيستم عصبى را نشان مى‌دهد. جدول (علل شايع ضعف) علل شايع ضعف در اثر محل اوليه پاتولوژى را ليست مى‌کند.
   علل شايع ضعف
  نرون‌هاى حرکتى فوقانى
کورتکس: ايسکمى، خونريزى، ضايعه توده‌اى داخلى (کانسر اوليه يا متاستاتيک، آبسه)، ضايعه توده‌اى خارجى (هماتوم ساب‌‌دروال)، دژنراتيو (اسکلروز لترال آميوتروفيک
مادهٔ سفيد ساب‌کورتيکال / کپسول داخلي: ايسکمي، خونريزي، ضايعه توده‌اى داخلى (کانسر اوليه يا متاستاتيک، ابسه)، ايمونولوژيک (اسکلروز مولتيپل)، عفونى (لوکرانسفالوپاتى مولتى‌فوکال پيشرونده)
ساقه مغز: ايسکمي، ايمونولوژيک (اسکلروز مولتيپل)
طناب نخاعي: فشارندگى خارجى (اسپونديلوز گردني، کانسر متاستاتيک، آبسه اپيدورال)، ايمونولوژيک (اسکلروز مولتيپل، ميليت ترانسورس)، عفونى (ميلوپاتى همراه با AIDS، ميلوپاتى همراه با HILV-1، تابس دورساليس)، کمبود تغذيه‌اى (دژنراسيون ترکيبى تحت حاد)
واحد حرکتى
نرون حرکتى اسپانيال: دژنراتيو (اسکلروز لترال آميوتروفيک)، عفونى (پليوميليت)
ريشه اسپانيال: فشارنده (بيمارى ديسک دژنراتيو)، ايمونولوژيک (سندرم گيلن - باره) عفونى (پلى‌راديکولوپاتى همراه با AIDS، بيمارى لايم)
اعصاب محيطي: متابوليک (ديابت ملتيوس، اورمي، پورفيري)، توکسيک (اتانول، فلزات سنگين، بسيارى از داروها، ديفتري)، تغذيه‌اي: (کمبود B12)، التهابى (پلى‌آرتريت ندوزا)، ارثى (شارکو - مارى - توت)، ايمونولوژيک (پارانئوپلاستيک، پاراپروتئينمي)، عفونى (پلى‌نروپاتى‌ها و منونوريت مولتى‌پلکس همراه با AIDS)، فشارنده (گيرافتادن)
پيوستگاه نروموسکولار: ايمونولوژيک (مياستيناگراويس)، توکسيک (بوتوليسم، آمينوگليکوزيدها)
عضله: التهابى (پلى‌ميوزيت، ميوزيت انکلوزيون بادي)، دژنراتيو (ديس‌تروفى عضلاني)، توکسيک (گلوکوکورتيکوئيدها، اتانول، AZT)، عفونى (تريشينوز)، متابلويک (هيپوتيروئيد، پاراليزهاى پريوديک)، مادرزادى (بيمارى هسته مرکزى).
  ارزيابى
تاريخچه بايد بر زمان ايجاد ضعف، وجود سمپتوم‌هاى حسى و ساير سمپتوم‌هاى اورلوژيک، تاريخچه مصرف دارو، بيمارى‌هاى مستعدکننده و تاريخچه خانوادگى متمرکز شود. معاينه فيزيکى به لوکاليزاسيون ناهنجارى براساس کرايترياهائى مانند آنچه در بالا و در جدول (افتراق بالينى ضعف ناشى از نواحى مختلف سيستم عصبي) توصيف شد کمک مى‌کند. يک الگوريتم براى شروع تحقيقات در مورد بيمار مبتلا به ضعف در شکل (الگوريتمى براى آغاز تحقيقات در مورد بيمار مبتلا به ضعف) آمده است.
الگوريتمى براى آغاز تحقيقات در مورد بيمار مبتلا به ضعف. CT، توموگرافى کامپيوتري؛ EMG، الکتروميوگرافي؛ LMN، نرون حرکتى تحتاني؛ MRI، تصويربردارى رزونانس مغناطيسي؛ CNS، 01مطالعات هدايت عصبي؛ UMN، نرون حرکتى فوقانى
اگر هيچ ناهنجارى يافت نشد، MRI نخاع را در نظر داشته باشيد.
اگر هيچ ناهنجارى يافت نشد، ميلوگرام يا MRI مغز را در نظر داشته باشيد.


همچنین مشاهده کنید