|
|
|
|
|
|
|
پزشکى چين به حق نخستين قسمت سازمان يافتهٔ پزشکى است که سابقهٔ آن به ۲۷۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح مىرسد. پزشکى چين بر پايهٔ دو اصل است يانگ (Yang) و يين (Yin). عقيده بر آن بود که يانگ بهعنوان اصل فعال و مردانه و يين بهعنوان اصل منفى و زنانه مىباشد و تعادل بين اين دو نيروى مخالف بهمعناى سلامتى خوب است. رعايت بهداشت، رژيم غذائى آبدرمانى - ماساژ بدن و داروها، توسط پزشکان چين بهکار گرفته مىشدند.
|
|
چينىها نخستين پيشگامان ايمنسازى بودهاند که براى پيشگيرى از آبلهٔ انساني، آبلهکوبى (Variolisation) انجام دادهاند. از نظر يک چينى بهترين پزشک کسى است که نه تنها اشخاص بيمار را درمان کند بلکه افرادى را که هنوز بيمار نشدهاند درمان کند. چينىها به پزشکى سنتى خود - که بهطور کامل با پزشکى نوين تلفيق شده است، وفادارى بسيار نشان مىدهند. نظام پزشکان پابرهنهٔ چينى و طب سوزنى در سالهاى اخير توجه جهانيان را بهخود جلب کرده است.
|
|
|
مصر يکى از قديمىترين تمدنها را از ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح داشته است، و چون مصريان نوشتههاى تصويرى را ابداع کرده و کارهاى خود را بر روى اوراق پاپيروس ثبت مىکردهاند مطالب بسيارى دربارهٔ مصر باستان دانسته شده است. در مصر باستان هنر پزشکى با مذهب آميخته بود و پزشکان معادل کاهنان بودهاند که در آموزشگاههائى در معابد آموزش مىديدهاند. پزشکان مصرى بيشتر اوقات به کاهنان در کارهاى مربوط به مراقبت از بيمارانى که براى درمان به معبد آورده مىشدند، کمک مىکردند، در آن زمان کارهاى عملى تشريح وجود نداشت زيرا مذهب مصرى در نگاهدارى جسد انسان سفارش اکيد کرده است. اوج پزشکى در مصر در روزگار امحوتپ (۲۸۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح) وزير شاه زوسر يک فرمانرواى نامدار، معمار و سازندهٔ هرمِ پلهدار سقاره (Saqqrarah) و پزشک بوده است. مصريان ايزدهاى بسيارى را مىپرستيدند و امحوتپ هم پزشک و هم يک ايزد پزشکى بوده است. در مصر باستان تخصص پزشکى متداول بود، چشمپزشک، سر (Head) پزشک و دندانپزشک وجود دارد و همهٔ اين پزشکان از دولت حقوق رسمى مىگرفتهاند - هومر ضمن شرح پزشکان دنياى قديم، پزشکان مصرى را از همه بهتر بهشمار مىآورد.
|
|
پزشکى معاصر باستان از حالت بدوى به دور بود. مصريان بر اين بارو بودند که بيمارى بهعلت جذب مواد خطرناک از روده است که سبب افزايش گنديدگى خون و تشکيل چرک مىشود. پزشکان مصر باستانى معتقد بودند که ضربان نبض گويِش قلب است. در آن دوران بيمارىها بهوسايلى مانند تنقيه، مسهل، خون گرفتنو طيف گستردهاى از داروها، درمان مىشود. معروفترين دستنوشتههائى که دربارهٔ پزشکى مصر باستان وجود دارد پاپيروس ادوين اسميت (مربوط به سالهاى ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح) و ابرز (Ebers) (مربوط به ۱۱۵۰ سال پيش ازميلاد) است در پاپيروس اودين اسميت که کهنترين رساله دربارهٔ جراحى است فلجهاى نسبى حاصله از ضايعات مغزى و شکستگىهاى جمجمه با دقت شرح داده شده و پاپيروس ابرز که در يک لاشهٔ موميائى شده در کنارهٔ رود نيل يافت شده شامل مجموعهاى منحصر به فرد از ۸۰۰ نسخه بر اساس ۷۰۰ دارو است. داروهائى مانند روغن کرچک، اسيد تانيک، ترياک، تربانتين، ژانسيان. سِنا و داروهاى معدنى و ريشهٔ گياهان همگى بهوسيلهٔ پزشک مصر باستانى بهکار مىرفتهاند. تعداد زيادى از بيمارىها مانند بيمارىهاى کرمي، بيمارىهاى جشمي، بيمارى قند، رُماتيسم، فلج اطفال و شيستوزومياز در پاپيروس شرح داده شدهاند. متأسفانه در مصر نوين هنوز هم اين گرفتارىها وجود دارند.
|
|
در حوزهٔ بهداشت عمومى هم مصريان برترى داشتهاند. آنها شهرهاى برنامهريزى شده، گرمابههاى همگانى و مجارى گنداب زيرزمينى ساختهاند که حقّاً در دوران کنونى هم مىتواند موجب رَشگ باشند. مصريان دربارهٔ تلقيح مايهٔ آبله هم اطلاعاتى داشته و دربارهٔ اهميت پشهبند (در جلوگيرى از بيمارىهاى منتقله بهوسيلهٔ پشهها) و رابطهٔ طاعون با موش اطلاعاتى داشتهاند. خداى سلامتى در مصر باستان Horus بود.
|
|
پزشکى مصر باستان تا ۲۵۰۰ سال نقش غالب در پزشکى قديم داشته و پس از آن پزشکى يونانى جايگزين آن شد.
|
|
|
دورهٔ کلاسيک پزشکى يونان بين سالهاى ۴۶۰ تا ۱۳۶ پيش از ميلاد، بوده است. يونانيان از خوشنامترين شهروندان دنياى باستان هستند زيرا مردم را به انديشيدن دربارهٔ چرا؟ و چقدر؟ آموزش مىدادند. يکى از نخستين پيشگامان پزشکى يونان اسکولاپ (در ۱۲۰۰ سال پيش از ميلاد) بود. نامبرده دو دختر داشت يکى هيژيا (Hygiea) و ديگرى پاناسهآ (Panacea). دوگلاس گاترى (D.Gathrie) مورخ علم پزشکى يادآور مىشود که هيژيا بهعنوان ايزد بانوى سلامتى و پاناسهآ بهعنوان ايزد بانوى پزشکى بودهاند. اين دو بهصورت سردو دمان درمانگران (پزشکى درماني) و بهداشتکاران (پزشکى پيشگيري) و با فلسفههاى متفاوت، در آمدند. با اين ترتيب دوگانگى بين پزشکى پيشگيرى و پزشکى درمانى از روزگار قديم آغاز شده و اکنون هم ما آن را واقعى مىدانيم. اينک رويّهٔ هيژيا (يعنى پيشگيري) در بين افراد معنوى متداول است و پاناسهآ (درمان) همچنان به پول در آوردن مىپردازد. در چرخهٔ پزشکى کنونى هنوز هم اسکولاپ مورد لطف است و همکاران او با مارى در آغوش - همچنان بهعنوان نشانهٔ پزشکى هستند.
|
|
معروفترين پزشک يونان باستان بقراط (هيپوکرات ۴۶۰ تا ۳۷۰ پيش از ميلاد) بوده است که بيشتر اوقات او را پدر پزشکي مىنامند. او در يکى از جزاير کوچک درياى بهنام کوس (Cos) زاده شد و بيمارىها را بر اساس مشاهده منطق آموخت و گروهبندى کرد. او سنّت جادوگرى در پزشکى را تغيير اساسى داد و روش کاملاً تازهاى در پزشکى ابداع کرد که کاربرد روشهاى بالينى در پزشکى بود. بعدها مقالهها و نوشتههاى بقراط توسط پيروان مکتب اسکندرى طبقهبندى و بهنام Corpus Hyppocraticum يا مجموعهٔ بقراطى در برگيرندهٔ همهٔ شاخههاى پزشکى - درآمد. اين کتاب هفتاد و دو جلدى نخستين شرح حالهاى بيمارىها را بهصورت علمى در بردارد. بعضى گفتههاى بقراط بعدها جزو سخنان برگزيدهٔ پزشکان شد، مانند: زندگى کوتاه است و عمر هنر (پزشکي) دراز، فرصتها چون باد در گذرند - تجربهها خيانتکار و قضاوت دشوار است و هر جا عشق به انسان هست عشق به درمان هم هست و از همه نام بردارتر سوگندنامهٔ او است. سوگندنامهٔ بقراط زيربناى اصلى اخلاق پزشکى شده است. که مجموعهاى از استانداردهاى عاطفى طراز اول را براى حرفهٔ پزشکى تنظيم و امانت کامل پزشکان را مىطلبد. بقراط همواره بهعنوان يکى از بزرگان هنر پزشکى منظور خواهد بود.
|
|
بقراط يک اپيدميولوژيست (همهگيرى شناس) هم بود. و در واقع با تمييز دادن بيمارىهاى همهگير (Epidemic) از بيمارىهاى بومى (Endemic)، نخستين اپيدميولوژيست واقعى بود. بقراط بهطور مداوم در جستوجوى علل بيمارىهاى بود و چيزهائى مانند وضعيت اقليمي، آب، پوشاک، رژيم غذائي، عادات غذا خوردن و نوشيدن و اثر آنها بر توليد بيمارى را بررسى مىکرد. کتاب او با نام هواها، آبها و مکانها رسالهاى در باب پزشکى اجتماعى و بهداشت محسوب مىشود. نظريهٔ بقراط دربارهٔ سلامتى و بيمارى بر رابطهٔ بين انسان و محيط زيست او تأکيد مىکند.
|
|
خلاصه آن که يونانىها جهت تازهاى به انديشههاى پزشکى دادند، آنها فرضيهٔ ماوراءالطبيعه بودن بيمارىها را رد کرده و بيمارى را بهعنوان يک فرآيند طبيعى - و نه فرستادهاى از سوى ايزدى که قربانى مىطلبد - مىنگريستند. يونانىها بر اين باور بودند که اشياء از چهار عنصر، خاک، باد، آب و آتش درست شدهاند. اين عناصر کيفيت مربوط به خود يعني؛ سردي، خشکي، گرمى و رطوبت مزاج را تأمين کرده و در بدن بهصورت چهار خلط Humor؛ چرک، صفراى زرد، صفراى سياه و خون - مشابه فرضيه سه خلط Tridosha در آيوروداى - هند - تظاهر مىکنند. بنا به فرضيهٔ يونانىها هنگامى سلامت برقرار است که اخلاط چهارگانه در حال تعادل باشند، و هر گاه تعادل آنها بر هم بخورد نتيجه آن بروز بيمارى است. تصور بر آن بود که در بدن انسان براى حفظ تعادل اخلاط چهارگانه نيروهائى وجود دارد و نخستين نقش پزشک کمک به فرآيند بهبود است. با آن که فرضيهٔ خلطي بقراط پايهٔ درستى نداشت ولى مفهوم توان فطرى بدن که موجب اختلالهاى تعادل تشکيلدهندهٔ سلامت است، با پزشکى نوين بهشدت متناسب است.
|
|
از برجستهترين مراکز پزشکى که پس از بقراط بهوجود آمد مؤسسهٔ عظيم اسکندر بود که نخستين دانشگاه جهان و داراى کتابخانهاى با بيش از ۷۰،۰۰۰ جلد کتاب بود و برجستهترين مردان از اين دانشگاه بيرون آمدند، در بين سالهاى ۳۰۰ تا ۳۰ پيش از ميلاد هزاران جوان در آن پذيرفته شدند و در نتيجه آتن بهعنون مرکز آموزشى جهانى قرار گرفت. بهطور خلاصه مکتب بقراطى بهنوبهٔ خود مکتب اسکندري و پزشکى ايرانى - عربى را بهوجود آورد. مکتب بقراطى با جدا کردن جادوگرى از پزشکي، سرنوشت آن را دگرگون کرد و سبب ارتقاء وضعيت علم شد. يونانىها با آن که آگاهى علمى نداشتند ولى روش علمى داشتند. تمدن درخشان يونانى بعدها به فساد گرائيد و بهدنبال آن تمدن رومى پديدار گشت.
|