پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
روشهای قانونمندانه (Nomothetische Methode)
روش قانونمندانه (که به آن روش نظرى يا روش تحليلى ـ تجربى يا روش نقّادى خردمندانه نيز مىگويند.) مبتنى بر اين فرض است که اظهارنظرهاى علمى را در شکل مستقل از زمان و مکان مىتوانه بهصورت قوانينى بيان کرد که از لحاظ درون ذهنى (Intersubjeltiv ـ اين لغت را آقاى فولادوند بين الاذهان ترجمه مىکند -م -.) قابل محکزدن باشند. از اين لحاظ و براساس اين برداشت، تفاوتى اصولى بين روش علومطبيعى و علوماجتماعى وجود ندارد، مگر در مورد اين واقعيت که در قلمرو علوماجتماعي، به دشوارى مىتوان احکام جبرى يافت و در تمام موارد، مىتوان اظهارنظرهاى احتمالى يا به ديگر سخن قوانين مبتنى بر احتمالات را بيان کرد. اين اختلاف هم نمىتواند اصولى باشد؛ زيرا در قلمرو علوم طبيعي، اخيراً و به دفعات قوانين جبرى جاى خود را به قوانين احتمالى سپرده است، بهويژه در ميکروفيزيک. |
روش قانونمندانه، آنچنان که در خردگرائى انتقادى (Kritischen Rationalismus) پوپرى مشخص است، بيشتر بهعنوان روشى پوزيتيويستى (Positivistisch) معرفى مىشود (مثلاً در چارچوب مناقشه پوزيتيويستي). اين امر براى جهتگيرىهاى مخالف احتمالى از اين لحاظ سودمند است که مىتوان براى حملات و دلايل گروه مخالف، نوعى مترسک (popanz) برپا کرد؛ يعنى خردگرائى انتقادي، بهطورى که مىتوان گمان کرد که اين مطلب همينگونه است. اين شيوه تحقيق ساختگى ايراداتى دارد؛ از جمله اينکه پوزيتيوستي، فنسالارانه، محافظهکارانه و از لحاظ سياسى خنثى و غيرنقادانه است. 'در اين شيوه عملي، دانشجويان مبتدى هم به سهولت به مسير کاملاً نامطلوب و نا به سامان تحقيق تجربى با عنوان پوزيتيويستى سوق داده مىشوند که تقريباً بدون استثناء، به منابع پوزيتيويستى به حساب مىآورد تا بدين ترتيب بتواند خود را نقادانه نشان دهد' (پريم ـ primـ و تيلمان ـ tilmann ـ ۱۹۸۹، ص ۱۱). |
اعتقاد به اثبات اين مطلب که در برابر خردگرائى انتقادي، راه حل عاقلانه ديگرى وجود ندارد، البته تا جائى که انسان مفهوم علمى ديگرى را مجاز نداند؛ مثلاً علمى کردنى که از آزمونپذيرى درون ذهنى صرفنظر مىکند. در چنين صورتي، الزاماً بايد پذيرفت که علم بهصورت يک مسأله کاملاً اعتقادى درمىآيد که در آن گرايشهاى ايدئولوژيک و جزمى غيرقابل اجتناب خواهند بود. |
جانبدارى ما از خردگرائى انتقادى بدين جهت صورت مىگيرد که شيوه خردگرائى انتقادي، معيارهاى محکم و دقيقى براى نظريهها و روشها قائل مىشود. اين محکپذيرى اصولى احکام بدين معنا است که همه فرضيهها (Hypothesen - شادروان دکتر آريانپور در برابر فرضيه، گمانه را بهکار مىبرد ـ م ـ ) و نظريهها بايد آنچنان بيان شوند که حوادث و قضايائى را که احتمالاً اين اظهارنظرها باطل مىشمارند کاملاً روشن سازند. بنابراين طبق اصل ابطالپذيرى (Falsrurkationsprinzip): هر نظريه بايد آنچنان عرضه شود که اجازه دهد مقدار مطرح شده معينى از عوامل باطل کننده را در آن تعريف کنند. به اين ترتيب، اين نظريه، همه کوششهائى را که آن را از عيب مصون بدارند يا جزمگرايانه موانع ابطال پذيرى را پنهان سازند، ممنوع خواهد کرد. |
حقيقتى که بدين نحو آشکار مىشود، حقيقتى بسيار گذرا خواهد بود؛ زيرا بايد پيوسته چنين تلقى کرد که هر نظريه ممکن است با شکست مواجه شود يا به نظريه بهتر يا اصلاح شدهترى تبديل گردد. اين پاداشى است که به صراحت و بداهت (Preisgabe an Gewtssheit) داده مىشود و امرى است بالاتر از ارزيابى برخى علماى علوم اجتماعى که به حقايق ابدى باور دارند. |
اشتياق به صراحت و بداهت سرمنشأ استدلال قانعکنندهاى است با اين رويکرد به آينده که همه نظريهها به نوعى به نقطه اتکاء ارشميدسى (۱) برمىگردند که مىتواند زير بناى مطمئنى براى اشتقاق ساير دانشها باشد. |
(۱) . نقطه اتکاء ارشميدسى مربوط به گفته ارشميدس رياضيدان قرن سوم قبل از ميلاد يونان است که مىگفت يک نقطه اتکاء به من دهيد تا کرهزمين را (با کمک اهرم) به حرکت درآورم. |
با وجود اين، کاربرد جدى چنين استدلالى سبب ايجاد وضعى با سه بديل برابر غيرقابل قبول مىشود و هانس آلبرت (۱۹۷۵، ص ۱۳ به بعد؛ ۱۹۷۷، ص ۳۴ به بعد) آنها بديلهاى 'سه گانه مونشهاوزن ـ Műnchausen-Trilemma ' ناميده است که از اين قرار هستند: |
۱. رجعت نامحدود که در آن امور تثبيت شده پيوسته به علل نهفته ارجاع داده مىشود و به همين جهت قابل اجراء نيست. |
۲. تسلسل منطقى که در عين حال نمىتواند به هيج استدلال درست و حقيقى بينجامد. |
۳. قطع جريان در يک نقطه معين و اختيارى يا به طريق جزمى و يا از طريق يک راهبرد مرسوم. آنچه قابل اجراء است تنها مورد اخير از سه راه حل بالا است. همانطور که مىتوان بينهايت تعريف براى مفاهيم ارائه داد ـ آن هم بدين ترتيب که يک مفهوم ويژه دائم بهوسيله مفاهيم ديگر تعريف مىشود ـ همانطور هم مىتوان فرايند تعريف کردن را در جائى ختم کرد. البته اين قطع وقتى در آگاهى ما اتفاق مىافتد که ـ بر حسب هدف تحقيق ـ رجوع به تعريف جديد، لازم شود. عيناً همين مسأله در احکام نظرى اتفاق مىافتد: قطع رجعت به دلايل عملى تحقيق انجام مىشود و نه به اين دليل که از يک موقعيت خاص به شيوهاى جزمى و در برابر ايرادها دفاع شود. اما در عين حال، در اين حالت موقت بودن، اجتناب و صرفنظر کردن از بداهت نيز وجود دارد. تنها در صورتى مىتوانيم چنين روندى را توجيه کنيم که از صراحت صرفنظر کنيم و هر نظريه را به منزله امرى موقت (و در اصل نيازمند به اصلاح و بهبود و تکميل يا تغيير) در نظر بگيريم. بدين ترتيب، عمل قطع براساس علل عملى اتفاق مىافتد و نه براساس علل تعصبآميز و جزمي. وقتى رجعت مىتواند ـ تا جائى که امکانات تحقيق اجازه مىدهد ـ از نو بهکار گرفته شود که هر گفته يا نظريهاى با زير سؤال رفتن آغاز شود، يعنى در برابر تجربه، تهديد به شکست شود. |
بهجاى صراحت و بداهت حالا نوعى اصل رقابت قرار مىگيرد که در خلال آن، نظريهها و داورىها، پيوسته با يکديگر در رقابت قرار خواهند گرفت؛ يعنى بايد پيوسته موجوديت خود را حفظ کنند؛ چه در اساس ممکن است محکوم به شکست شوند. مىتوان گفت خردگرائى انتقادى بر آن است تا نظريهها را طورى بيان کند که بهطور کامل روشن شود چه عواملى بايد وجود داشته باشد تا يک نظريه ابطال شود. از آنجا که ممکن است هميشه نوعى واقعيت چهره نمايد که حکمى را رد کند، صحت يک نظريه يا فرضيه هرگز نمىتواند دقيقاً مورد تأييد قرار گيرد؛ لذا آن نظريه پيوسته فقط تا حدودى صحيح يا مورد تأييد ارزيابى مىشود. |
لاکاتوش (Lakatos) در سالهاى ۱۹۶۳ ـ ۱۹۶۴ پيشنهاد کرد تا تعديلى در اِعمال شديد اصل ابطالپذيرى در پيرامون نظريه نبايد سبب شود که هسته اصلى آن خدشهدار شود. اگر بر حسب اين برداشت، هسته نظريه دست نخورده بماند، در حالت بروز انحراف شديد، انگيزه لازم براى اصطلاحات وجود خواهد داشت. اعمال چنين شيوهاى وقتى آسان خواهد بود که در هسته يک نظريه، يک الگوى بنيادين (پارادايم) جديد فکرى در معناى توماس کوهن فهميده شود؛ يعنى يک ديدگاه بينشى تحقيقى که در آن استقرار جديد، هنوز به حد کافى پخته نيست تا در برابر کوششهاى تهاجمى ابطالپذيرى مقاومت کند. اگر قرار باشد تعويض الگوى بنيادى (در معناى کوهن) انجام شود ـ يعنى آنچه در ديدگاه کثرتگرائى نظرى (Theoretisvche Pluralismans) پل فيرابند (P. Feyerabend) بهعلت وجود گرايش خشک نظريههاى حفظ شده، مطلوب است ـ در اين صورت بايد در ديدگاه بينشى جديد تحقيقات ياد شده، در ابتدا نوعى عامل حفاظتى (Schűtzender Hand) در نظر گرفته شود تا قبل از موعد آن ديدگاه را رها نکنند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست