پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عجب دلی که به عشق بت است پیوسته


عجب دلی که به عشق بت است پیوسته    عجبتر این که بتش پیش او است بنشسته
بمال چشم دلا بهترک از این بنگر    مدو به هر طرف ای دل تو نیز آهسته
دو کف به سوی دعا سوی بحر می‌رانی    نه گوهر تو به جیب تو است پیوسته
خنک کسی که ورا دست گرد جیب بود    که او لطیف و سبک روح گشت و برجسته
اگر چه هر طرفی بازگشت در طلبش    از آن طلب چو به خود وانگشت شد خسته
میان گلبن دل جان بخسته از خاری    ببین دلا تو ز خاری هزار گلدسته
میان دل چو برآید غبار و طبل و علم    هزار سنجق هستی ببین تو بشکسته
بیا به شهر عدم درنگر در آن مستان    ببین ز خویش و هزاران چو خویش وارسته
نهاده هر دو قدم شاد در سرای بقا    و زین بساط فنا هر دو دست خود شسته


همچنین مشاهده کنید