در حال حاضر، احتمالاً، اين برداشت را داريد که نفوذ ديگران بر افکار، احساسات و رفتارها، صرفنظر از اين که به چه شکلى باشد، تقريباً نامحدود است. داشتن اين برداشت، در واقع فراموش کردن آزمودنىهائى است که حتى در آزمايشهاى بسيار جدي، از همرنگ شدن يا اطاعت خوددارى کردهاند. همهٔ ما قدرت مقاومت در مقابل فشار ديگران را داريم. همرنگي، بهنجارسازى اطاعت و موافقت، تنها پاسخهاى ممکن در مقابل فشار اجتماعى نيست.
|
|
|
|
استقلال يعنى حفظ رفتار يا باورهاى خود، به رغم فشار ديگران. مىدانيم که ۲۴ درصد آزمودنىهاى اَش و ۳۲ درصد آزمودنىهاى ميلگرام، خيلى راحت از تسليم شدن در برابر فشار اکثريت يا قدرت خوددارى مىکنند. اين واکنش، در گروههائى که انسجام بالائى دارند، ممکن است براى کسانى که با هنجار مخالفت مىکنند، گران تمام شود. مثلاً، نوجوانى که پيروى از باند خود در انجام دادن رفتارهاى ضداجتماعى را رد مىکند، احتمال دارد که بيرون انداخته شود. در گروههاى سياسي، حتى خطر مرگ نيز وجود دارد. اولين زنانى که حق رأى خواستهاند يا تصميم گرفتهاند تعداد حاملگى را محدود کنند، بدنام شدهاند. برعکس استقلال مىتواند موجب حرکتهائى شود که نوآورى را مساعد مىکنند.
|
|
با اين همه، هر که بخواهد مستقل شود، مستقل نيست. اشخاصى که موقعيت آنها در گروه ضعيف است، به دشوارى مىتوانند در مقابل فشارهاى وارده مقاومت کنند، مگر اينکه موقعيت آنها آنقدر پائين باشد که چيزى از دست ندهند. مثلاً کارگرى که کارش فقط نظافت است، دليلى ندارد که در مقابل هر نوع فشار ديگران تسليم شود. همرنگى موجب مىشود که دوست داشته شويم و موقعيت خود را در گروه بهبود بخشيم.
|
|
عدم تسليم در مقابل فشارهاى اجتماعي، ممکن است شکل ضدهمرنگى نيز به خود بگيرد:
|
|
در اين حالت، رفتارى اتخاذ مىشود که در خلاف جهت فشار اجتماعى است. اما بايد توجه داشت که منظور از رفتار ضد همرنگي، خودمختارى و استقلال نيست. ضد همرنگي، در کل يک واکنش سازگارى با درخواست اجتماعى است، اما در جهت مخالف. ضد همرنگي، ارادهٔ شخصى فرد را تبيين نمىکند، بلکه درخواست اجتماعى را تبيين مىکند. فرد آزادانه با درخواست اجتماعى به مخالفت برمىخيزد، اما با تمايلات شخصى خود موافق است. چنين رفتارى حتى ممکن است نامعقول باشد: من با همسرم در مورد برخى مسائل سياسى موافقم، اما نظرم را عوض مىکنم تا او با نظر خودش مخالفت کند. حالت اخير مخصوصاً در مورد کسانى مصداق پيدا مىکند که هميشه مخالف هستند، کافى است، بگوئيد سفيد تا آنها بگويند سياه.
|
|
|
مقاومت در برابر نفوذ اجتماعى
|
|
براى مقاومت فرد در مقابل فشار اجتماعي، مىتوان دلايل متفاوتى پيدا کرد. يکى از آنها نياز به منحصر به فرد بودن است (اسنايدر و فرامکين، Snyder and Fromkin -۱۹۸۰). نياز به متمايز بودن از ديگران نيز، به اندازه احساس يکپارچگى با گروه يا با جمع، قدرت دارد. رفتارى که در کل همرنگ است، جلوههاى استقلال در برخى موارد خاص را نيز به همراه دارد.
|
|
دليل ديگر براى مقاومت در مقابل نفوذ اجتماعى به مکانيسمى مربوط مىشود که حالت دفاعى (reactance) مىناميم. حالت دفاعى يعنى واکنش به احساس از دست دادن آزادي. اين مکانيسم معمولاً به ضد همرنگى منجر مىشود. همهٔ تبليغکنندگان مىدانند که کدام عمل غيرمنتظره مىتواند براى فروش يک محصول نتيجهٔ عکس داشته باشد. در سال ۱۹۹۶، دولت کانادا، طرح ممنوعيت فروش پنير حاصل از شير خام را پيشنهاد مىکند، اما بلواى پشت آن موجب پس گرفته شدن طرح افزايش استثنائى فروش اين نوع پنير مىشود.
|
|
بالاخره، بههمان شيوه که نياز به پيوندجوئى و اهميت ارزشهاى جمعي، عوامل همرنگى را تشکيل مىدهند، نياز به کنترل در آوردن رويدادها، ضدهمرنگى يا استقلال را برمىانگيزد. شخصيت ضد همرنگ، براى مقاومت در مقابل نفوذ ديگران نيز آمادگى قبلى دارد (آلوارو و همکاران، ۱۹۹۵).
|
|
- آيا بايد در مقابل نفوذ اجتماعى مقاومت کرد؟
|
مىتوان طورى گام برداشت که نفوذ اجتماعى را مجموعهاى از پديدههاى اساساً منفى درنظر گرفت. در فرهنگ ما کمتر کسى حاضر است که يک فرد همرنگ معرفى شود بلکه دوست دارد خودمختار به حساب آيد. اين برداشت آنقدر قوى است که بسيارى از آزمايشهاى تشريح شده، موقعيتهائى به وجود مىآورند که در آنها نفوذ اجتماعى افراد را در جهت ارتکاب خطا سوق مىدهد.
|
|
آزمايشهاى شريف، اَش، ميلگرام و مسکوويچي، آشکارا خطرات عدم وجود روحيهٔ انتقاد را يادآور مىشوند، روحيهاى که پيروى کورکورانه از عقايد اکثريت يا قدرت را موجب مىشود. با اين همه، مکانيسمهاى که اين آزمايشها آشکار مىکنند، در کل براى زندگى مفيد است. بهنجارسازى و همرنگى موجب نوعى انسجام اجتماعى مىشوند، زيرا يک چارچوب مرجع مشترک فراهم مىآورند. نوآورى راه را براى افکار تازه باز مىکند. اطاعت از قدرت، يک عامل اجتماعى شدن مؤثر به حساب مىآيد. در اين خصوص، مطالعهٔ فلتچر، دارلينگ، اشتين برگ و درنباچ (Fletcher Darling Steinberg and Dornbusch - ۱۹۹۵) دست آوردها و محاسن قدرت والدين بر نوجوانان را نشان مىدهد. قدرت و سختگيرى والدين در مورد پسرها با ميزان بسيار پائين بزهکارى مصرف مواد مخدر، مشروبخوارى و همرنگى با همنوعان همراه است. اين سختگيري، براى دخترها، استرسهاى روانى بسيار کم و توانائىهاى اجتماعى بسيار بالا را موجب مىشود.
|
|
از طرفي، مقاومت در مقابل نفوذ اجتماعى هميشه نگرش مثبت محسوب نمىشود. مقاومت در مقابل نفوذ اجتماعى مىتواند به معناى عدم استفاده از آموزشها يا تجربهٔ ديگران باشد. در مطالعهاى که رفتار مردم دانمارک (که بيشتر جمعگرا هستند) با رفتار مردم آمريکا (که اغلب فردگرا هستند) مقايسه مىشود، آمريکائىها کمتر همرنگى نشان مىدهند. منظور اين است آنها مخصوصاً به توصيههاى مربوط به رفتارهاى خطرناک از جمله برقرارى روابط جنسى بدون رعايت نکات بهداشتى کمتر حساسيت نشان مىدهند. تحقيقات ديگر نيز به همين نتيجه منجر شده است:
|
|
فرآيندهائى که اساس همرنگى اجتماعى ضعيف نوجوانان را تشکيل مىدهند، استفاده از مواد مخدر و اتخاذ رفتارهاى خطرناک براى سلامت را نيز مخصوصاً در ارتباط با ايدز موجب مىشوند.
|
|
بنابراين، مقاومت مطلق در برابر نفوذ اجتماعى را ايدهآل تصور کردن، اشتباه خواهد بود. مقاومت در مقابل نفوذ اجتماعى در نفس خود نه خوب است نه بد. اين پديده بخشى از زندگى است:
|
|
به خاطر بهترين و بدترينهاى آن به خاطر تلخ و شيرينهاى آن.
|