این سؤال پیش میآید که کودکان چگونه زبان را فرا میگیرند. در اینباره تردیدی در نقش یادگیری نداریم. درست بههمین دلیل کودکانی که در خانوادههای انگلیسیزبان بزرگ میشوند به انگلیسی و کودکانی که در خانوادههای فرانسویزبان پرورش یافتهاند به زبان فرانسوی صحبت میکنند. عوامل فطری نیز نقشی در این زمینه دارند، و بههمین دلیل نیز کودک در خانوادۀ خود میتواند زبان یاد بگیرد ولی حیوانهای دستآموز خانگی نمیتوانند. (گلایتمن - Gleitman در ۱۹۸۶).
|
|
|
|
شاید بگویند کودکان زبان را از راه تقلید (imitation) از بزرگسالان یاد میگیرند. گرچه نمیتوان منکر نقش تقلید در یادگیری واژهها شد (نمونه: پدر یا مادر به تلفن اشاره میکند و میگوید: 'تلفن' ، کودک این واژه را تکرار میکند)، در عین حال نمیتوان آن را شیوهٔ اصلی برای یادگیری تولید و فهم زبان در کودکان دانست. کودکان خردسال پیوسته جملههائی میسازند که هرگز آنها را از بزرگسالان نشنیدهاند. نمونه: 'همه رفت شیر' (یعنی 'شیر تمام شد' ). حتی وقتی در مرحلهٔ گفتار دو - واژهای سعی میکنند از جملههای طولانی بزرگسالان تقلید کنند (مانند جملهٔ 'علی آقا کمک میکند' ) باز هم گفتارشان همان شکل تلگرافی خاص را دارد (علیآقا کمک). اشتباهات گفتاری کودکان (نمونه: 'کاغذ را سوزیدم' بهجای 'کاغذ را سوزاندم' ) نیز نشان میدهد که آنها سعی دارند قواعد زبان را بهکار گیرند نه آنکه صرفاً آنچه را از بزرگسالان شنیدهاند تکرار کنند (اروین - تریپ - Ervin - Tripp در ۱۹۶۴).
|
|
حدس دوم این است که کودکان زبان را از راه شرطیشدن فرا بگیرند. البته ممکن است بزرگسالان بهجملههای صحیح کودکان پاداش دهند و یا در برابر جملههای غلط آنان را سرزنش کنند. موفقیت این روش در گرو آن است که والدین بهتمام جزئیات گفتار کودک بهنحوی پاسخ دهند. اما براون - Brown، کازدن - Cazden و بللوگی (Bellugi) در (۱۹۶۹) به این نتیجه رسیدند که تا وقتی گفتار کودک قابل فهم باشد والدین توجهی به غلط یا صحیحبودن گفتههایش ندارند. علاوه بر این، هر نوع کوششی در جهت تصحیح گفتههای کودک (و بههمین علت، استفاده از شرطیکردن) بیفایده است.
|
|
کودک: کسی مرا دوست ندارند.
|
مادر: نه، بگو 'کسی مرا دوست ندارد.'
|
کودک: کسی مرا دوست ندارند.
|
مادر: نه، حالا خوب گوش کن، بگو 'کسی مرا دوست ندارد.'
|
کودک: آهان! کسی مرا دوستش ندارند.
|
|
(مکنیل - McNeill در ۱۹۶۶، ص ۴۹).
|
|
|
اشکال کار در مورد تقلید و تقویت این است که هر دو بر گفتههای خاص کودک تمرکز دارند (فقط یک چیز خاص را میتوان تقلید یا تقویت کرد). با اینحال بهنظر میرسد اصولاً کودک چیز فراگیری نظیر یک قاعده را یاد میگیرد، به این معنی که ظاهراً فرضیهای دربارهٔ یکی از قواعد زبان مطرح میکند، و اگر فرضیه درست درآمد به آن میچسبد.
|
|
برای مثال، واژک 'ed' را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید. طبق قاعدهای عمومی با افزودن 'ed' به آخر زمان حال افعال، زمان ماضی آنها ساخته میشود (نمونه: 'cooked<- cook' ). اما بسیاری از افعال رایج در زبان انگلیسی بیقاعده هستند و از این قاعده تبعیت نمیکنند (نمونه: 'went <- go' و 'broke <- break' ). بسیاری از این افعال بیقاعده، بیانگر مفاهیمی هستند که کودکان از همان سنین کم با آنها آشنا میشوند، و بنابراین ممکن است در همان سنین کمشکل صحیح زمان ماضی برخی افعال بیقاعده را یاد بگیرند (شاید از راه شرطیشدن). بعدها زمان ماضی چند فعل با قاعده را میآموزند و این فرضیه را کشف میکنند که 'برای ساختن زمان ماضی باید 'ed' به آخر زمان حال فعل افزود' . این فرضیه سبب میشود که آنها پسوند 'ed' را به آخر زمان حال تمام فعلها، از جمله افعال بیقاعده، بیافزایند، و چیزهائی بگویند که هرگز قبلاً نشنیده بودند، از قبیل 'Annie goed home' یا 'Jackie breaked the cup' . سرانجام کودکان یاد میگیرند که برخی فعلها بیقاعده هستند، و تعمیم نابهجای قاعدهٔ 'ed' را کنار میگذارند.
|
|
۱. به تغییرات منظم شکل واژهها توجه کنید.
|
۲. به شناسههای دستوری که بهوضوح به تغییرات معنائی اشاره دارند توجه کنید.
|
۳. به موارد استثنائی توجه نکنید.
|
۴. توجه خود را به آخر واژهها متمرکز کنید.
|
۵. بهترتیب توالی واژهها و پسوندها و پیشوندها توجه کنید.
|
۶. از درهم ریختن یا بازآرائی اجزاء (یعنی واحدهای جملهای) پرهیز کنید.
|
|
|
|
اصول عملی که خردسالان بهکار میبرند. بهنظر میرسد کودکان بسیاری از کشورها با پیروی از اصول فوق، تولید و فهم زبان را یاد میگیرند (اقتباس از سلوبین، ۱۹۷۱).
|
|
کودکان چگونه این فرضیهها را میسازند؟ برخی اصول عملیاتی (operating principles) وجود دارد که همهٔ کودکان آنها را بهصورت رهنمودهای فرضیهسازی بهکار میبرند. یکی از این اصول توجه به آخر واژهها است. اصل دیگر توجه به پسوندها و پیشوندهائی است که نشانهٔ تغییر معنی واژهها محسوب میشوند. کودکی که این دو اصل را دریافته باشد احتمالاً این فرضیه را کشف میکند که 'ed' در آخر فعلها نشانهٔ زمان گذشته است چون پسوندی است که معنی واژهها را تغییر میدهد. اصل عملی سوم این است که باید بهموارد استثنائی بیتوجه بود. در پرتو این اصل روشن میشود که چرا کودکان در ابتدا فرضیهٔ 'ed یعنی زمان ماضی' را به افعال بیقاعده تسری میدهند. برخی از این اصول را که در ۴۰ زبان مورد مطالعهٔ سلوبین (Slobin) (۱۹۸۵،۱۹۷۱) صادق هستند در جدول اصولی عملی که خردسالان بهکار میبرند نشان دادهایم.
|
|
این عقیده که یادگیری زبان مستلزم یادگیری قواعد است در سالهای اخیر مخالفانی داشته است. برخی از پژوهشگران این نکته را پیش کشیدهاند که آنچه یادگیری قاعدهٔ واحدی بهنظر میآید ممکن است در واقع مستلزم یادگیری همخوانیها و پیوندهای متعددی باشد (شبیه آنچه در الگوهای پیوندگرا - connectionist models ملاحظه کردید). یکبار دیگر کودکی را بهخاطر آورید که زمان ماضی افعال زبان انگلیسی را یاد میگیرد. بهجای قاعدهٔ افزودن 'ed' به آخر زمان حال افعال، شاید کودکان پیوندهای بین زمان ماضی مختوم به 'ed' و ویژگیهای آوائی افعالپذیرندهٔ 'ed' را یاد میگیرند. ویژگیهای آوائی فعل در واقع اصوات تشکیلدهندهٔ آن فعل هستند - از قبیل وجود صوت 'alk' در آخر فعل. بنابراین کودک ممکن است بهطور ناهوشیار یاد بگیرد که افعال مختوم بهصوت 'alk' مانند 'talk' و 'walk' و 'stalk' ممکن است در حالت زمان ماضی پسوند 'ed' داشته باشند. محققان نشان دادهاند که چنین نظری میتواند برخی جنبههای یادگیری پسوندهای فعلی را توجیه کند، از جمله این یافته را که کودکان در مرحلهای از رشد خود، پسوند 'ed' را حتی به آخر افعال بیقاعده نیز میافزایند (روملهارت - Rumelhart و مکللند - McClelland در ۱۹۸۷). با اینحال، یادگیری پسوندهای فعلی جنبههای دیگری نیز دارد که قابل تبیین برمبنای پیوندهای اصوات نیستند. مثلاً، دو واژهٔ انگلیسی 'break' و 'brake' (بهمعنی شکستن و ترمزکردن) از لحاظ صوتی همانند هستند، اما زمان ماضی اولی واژهٔ 'broke' و دومی واژهٔ 'braked' است. بنابراین کودک باید چیزی فراتر از پیوندهای آوائی یاد بگیرد. بهتر است این آگاهیهای اضافی در قالب قواعد ارائه شود (برای مثال این قاعده که 'اگر فعل مشتق از اسم باشد - مانند فعل 'brake' - برای ساختن ماضی آن همواره 'ed' به آخر اسم افزوده میشود' ). بنابراین در یادگیری زبان، هم قواعد و هم پیوندهای همخوانی سهمی دارند (پینکر - Pinker در ۱۹۹۱؛ پینکر و پرینس - Princeدر ۱۹۸۸).
|