|
| ۸۱۳ م. تأسيس بيتالحکمه در بغداد
|
|
در ميان مجموعهداران بزرگ کتاب در بغداد، خليفه هارونالرشيد جايگاه خاص دارد. او در دربار خود مترجمان را گرد آورد تا آثار نويسندگان کلاسيک يونان را براى آن ترجمه کنند. فرزند او مأمون که در سالهاى ۸۱۳- ۸۳۲ حکومت مىکرد آکادمى معروف بيتالحکمه را تأسيس کرد. اين آکادمى داراى يک رصدخانه و يک کتابخانه بزرگ بود. نامىترين دانشمندان، مترجمان و خوشنويسان آن روزگار، از عرب و هندى و ايرانى و غيره، در اين آکادمى گرد آمدند. مأمون براى به دست آوردن برخى دستنوشتههاى يوناني، هيئتى نزد امپراتور بيزانس، لوئى پنجم فرستاد و هيئت اعزامى با کتابهاى فراوانى در زمينههاى مختلف علمى مراجعت کرد. اين کتابخانه در زمان مأمون يک ميليون نسخه خطى را در خود جاى داد. خلفاى پس از مأمون بيتالحکمه را يارى رساندند تا جائى که کتابخانه آن گنجينه هنگفتى را در خود گرد آورد. اما مغولها در هنگام فتح بغداد به سال ۱۲۵۸ اين کتابخانه را خوراک آتش کردند.
|
|
| ۸۳۴ م. روزنامه کينبال - چين
|
|
چين در انتشار روزنامه داراى قدمت تاريخى مىباشد. روزنامه کينبال در سال ۸۳۴ به صورت ماهيانه منتشر مىگرديد و شامل اخبار سياسى و قطعات خواندنى بوده است. دوره انتشار اين روزنامه در سال ۱۸۳۱ روزانه شد و هنوز هم منتشر مىشود. روزنامه با کاغذ الوان به رنگهاى زرد - آبى - سفيد - خاکسترى - بنفش - صبح و ظهر و عصر منتشر مىگردد.
|
|
| ۸۶۸ م. کهنهترين نوشته چاپى جهان
|
|
در سال ۱۹۰۷ سراورل استاين (Sir Aurel Stein) از روحانيون تائوگراى ترکستان چين اجازه گرفت که از غارهاى هزار بودا در تون هوانگ (Tun - Huang) ترکستان چين ديدن کند. در يکى از حجرات اين غارها، که ظاهراً در حدود ۱۰۳۶ مسدود گرديده و تا سال ۱۹۰۰ گشوده نشده بود، ۱۱۳۰ بسته و در هر بسته چندين طومار نوشته، وجود داشت. اين بستهها به منزله کتابخانهاى بود مرکب از ۱۵۰۰۰ جلد که به خوبى مانده بود انگار که همين ديروز آنها را نگاشتهاند. در ميان همين دستنوشتهها بود که کتاب الماس سوترا يعنى کهنترين نوشته چاپى جهان به دست آمد. در پايان اين کتاب چنين مرقوم بود، در تاريخ معادل ۱۱ مِى سال ۸۶۸ به وسيله وانگچى براى توزيع رايگان در بين مردم به ياد و به احترام والدين او به چاپ رسيد. سه کتاب چاپى ديگر هم در ميان آن دستنوشتهها بود که بر خلاف الماس سوترا شکل طومار نداشت بلکه کتاب کوچک جلد شدهاى بود که مىتوان آن را اولين نمونه کتابهاى کنونى به شمار آورد. اين کتاب هماکنون در کتابخانه بريتانيا نگهدارى مىشود.
|
|
| ۸۷۱ م. دايرةالمعارف دينکرت
|
|
قديمىترين دايرةالمعارف گونهاى که در ايران مىشناسيم، دينکرت است. اين کتاب که مهمترين و مفصلترين کتاب به زبان پهلوى است، در اصل در نُه مجلد بود، ولى اکنون از مجلدات نهگانه آن دو جلد اول در دست نيست.
|
|
نام اصلى اين کتاب 'زندآکاسيه' بود که در ادبيات پهلوى به دينکرت مشهور است. مجموع کلمات اين کتاب را به تقريب ۱۶۹،۰۰۰ دانستهاند، زندآکاسيه به دست آذرفرنبغ پسر فرخزاد در قرن دوم و سوم هجرى تدوين شد. دينکرت مجموعهاى بزرگ از اطلاعات دينى و عادات و عقايد و روايات و تاريخ ادبيات مزديسنا است. مهمترين فايده آن در اين است که بيست و يک نسک اوستاى عهد ساسانى در مجلد هشتم آن خلاصه شده است و ما از مطالب بعضى از اين نسکها که از دست رفته است تنها از طريق همين کتاب و يا بعضى کتب که حاوى مطالبى از آنها است، اطلاعاتى داريم.
|
|
در مجلد سوم اين کتاب که تقريباً حاوى ۷۳۰۰ کلمه است، گذشته از بعضى مطالب تاريخى از احوال جمشيد و قيام ضحاک بر او نيز سخن رفته است. مجلد چهارم نزديک به ۴۰۰ کلمه است و مجلد پنجم ۶۰۰۰ و مجلد ششم ۲۳۰۰۰ کلمه دارد. در مجلد هفتم که در حدود ۱۶۰۰۰ کلمه دارد خصوصاً از تاريخ ايران قديم که از کيومرث تاکى گشتاسب و ظهور زرتشت به تفصيل سخن رفته است. مجلد هشتم دينکرت تقريباً ۱۹۰۰۰ کلمه و شامل خلاصهاى از ۲۱ نسک اوستا که مجموع نسکهاى اوستا در عهد ساسانى بود. مجلد نهم شامل ۲۸۰۰۰ کلمه و متضمن خلاصهاى از مطالب مذهبى سه نسک اوستا است.
|
|
دينکرت از حيث روايات تاريخي، ديني، ملى و علمى ايرانيان چنانکه در دوره ساسانيان و اوايل عهد اسلامى بوده، اهميت بسيار دارد و مهمترين مأخذ است که به يارى آن مىتوان راجع به تمدن ايران در عهد ساسانى اطلاعات ذىقيمتى به دست آورد. کتاب دينکرت در نوزده جلد به وسيله دستور (پشوتن سنجاتا) نُه مجلد و پسر او (داراب سنجاتا) ۱۰ مجلد با حواشى و ملاحظات و ترجمه انگليسى و متن پهلوى و گجراتى در بمبئى چاپ شده است.
|
|
|
حکم ملقب به مستنصر سلطان قرطبه که مردى دانش دوست و هنر پرور بود، دستور داد تا کتب فلسفه را که در شرق وجود دارد به آنجا آورند، و ترجمه نمايند. وى عدهاى از تجار را با مال زيادى براى خريد کتاب و انتقال آن به قرطبه گمارده بود. حتى از مقر سلطنت عباسيان نسخههاى نفيسى بدان سامان گسيل مىشده است. ابوالفرج اصفهانى هنگامى که از تأليف اغانى فراغت يافت نسخه اصلى آن را براى مستنصر فرستاد، زيرا وى قبلاً هزار دينار در سال در مقابل آن به مؤلف اختصاص داده بود. چيزى نگذشت که اين کتابخانه درياى مواجى از کتاب شد. شمار مجموعه اين کتابخانه بالغ بر ۶۰۰،۰۰۰ و ۴۴ جلد فهرست آن شده بود.
|
|
فهرست دواوين شعرا ۸۸۰ صفحه را فرا گرفته بود. پس از فوت مستنصر پسر او هشامبن حکم نتوانست اين گنجينه علمى را نگهدارى کند و وزير او کتب فلسفه و هيوى کتابخانه مزبور را از بين برد. ولى پس از افول کوکبه امويان اندلس، بيشتر کتب بازمانده در محاصره بربر فروخته شد و بقاياى آن به اشبيليه و غرناطه منتقل شد.
|
|
| ۹۰۰ م. توليد کاغذ از چوب به وسيله اقوام ماياها در آمريکا
|
|
اقوام آزتک (Aztec)، مايا (Maya) و ميشتک (Mixtec) در آمريکاى وسطى مىزيستند.
|
|
ماياها از قرن نهم ميلادى از چوب، کاغذ توليد مىکردند. آنها به اين کاغذ 'هوون' مىگفتند آزتکها صنعت کاغذسازى را از ماياها گرفتند و آن را اماتل (Amatel) مىناميدند. صنعت کاغذسازى به شيوه سنتى که تا پيش از آمدن کريستف کلمب به آمريکا رايج بود. از تصوير نگاشتههاى قوم مايا بر روى کاغذ، سه عدد بر جاى مانده است. اين تصوير نگاشتها داراى ۶ متر در ازاء و ۴۵ صفحه مىباشند. موضوع آنها در باره تقويم سالانه مقدس است که يک نفر روحانى ناشناخته در خلال سالهاى ۹۰۰ - ۱۱۰۰ تهيه کرده است. از اين تصوير نگاشتها يکى در کتابخانه موزه بريتانيا در لندن و يکى ديگر در کتابخانه ملى پاريس نگهدارى مىشود.
|
|
| ۹۱۰ م. دايرةالمعارف ابونصر فارابى
|
|
ابونصر فارابى (۲۵۹ - ۳۳۹هـ.ق.) فيلسوف و دانشمند بزرگ ايرانى مىکوشيد تا عقايد افلاطون و ارسطو را تلفيق کند. فارابى در کليه رشتههاى علوم تبحر داشت. کتاب الموسيقى وى بزرگترين رسالهاى است که در مشرق زمين در باب تئورىهاى موسيقى نوشته شده است. حکماى اسلامى و مخصوصاً دانشمندان ايرانى از لحاظ تنظيم کتب جامعى که جنبهٔ دايرةالمعارفى داشته باشد در جهان ممتاز و بىنظير هستند. ترجمه لاتين کتاب احصاء العلوم و مراتبها اثر ابونصر فارابى فيلسوف بزرگ ايراني، در سراسر اروپا معروف است. وى در اين کتاب مباحث علم هندسه، علم ناظر، علم نجوم، علم موسيقي، علم اثقال و علم حيل، علم طبيعي، علم الهي، علم مدني، علم فقه و علم کلام را مطرح نموده است.
|
|
|
روزنامه تينگپائو (Ting Pao) که در سال ۹۱۱ در چين انتشار يافته است جزء قديمىترين روزنامههاى جهان محسوب مىگردد. اغلب اين روزنامهها به علت کمى افراد باسواد، پائين بودن سطح معلومات اجتماعى مردم زمان خود با موفقيت روبرو نگشته و به علت کمى شمارگان بعد از چندى از ميان مىرفتند.
|