|
|
|
۱. ارتقاء آگاهىهاى بهداشتى مردم و بخصوص افراد در معرض خطر و تأکيد بر اين واقعيت که درمان چندداروئي، بسرعت باعث کاهش عفونتزائى افراد مبتلا و پاکشدن آنها از وجود عامل بيماري، مىگردد.
|
|
۲. رفع مشکلهاى اقتصادى مرتبط با بيمارى نظير وضعيت مسکن و تغذيه، بهعنوان عوامل زمينهساز بروز بيماري.
|
|
۳. واکسيناسيون BCG، در اوگاندا و گينهٔ جديد در کاهش ميزان بروز جذام نوع توبوکولوئيد در کسانى که در تماس با بيماران بودهاند، تأثير فراوانى داشته است و حتى طى مطالعهاى درهندوستان، اين واکسن در جلوگيرى از بروز سل، تأثير چندانى نداشته، حال آنکه در پيشگيرى جذام مؤثر واقع شده است، هرچند در ميانمار، ميزان حفاظت ايجادشده را کمتر گزارش نمودهاند. درضمن نوعى واکسن BCG زندهٔ ضعيفشده، همراه با مايکوباکتريوم لپراى کشتهشده، تحت بررسى مىباشد. کشور ايران يکى از سه کشورى است که در زمينه واکسن جذام فعاليت چشمگيرى داشته است. به طورى که بر روى واکسن توأم BCG و M.VACCAE در کشورمان، پژوهش شده و طى دو مطالعه جداگانه، در آسايشگاه 'بابا باغي' و در ۵۹ روستاى آذربايجان شرقي، اثر تقويتى M.VACCAE بر BCG به اثبات رسيده است.
|
|
۴. پيشگيرى داروئى با داپسون يا اسداپسون تا حدود ۵۰% باعث ايجاد حفاظت مىشود و تحت نظارت مستقيم، توصيه مىگردد، ولى در مجموع، بر بيماريابى فعال و معاينهٔ سالانهٔ
تماسيافتگان، تأکيد بيشترى مىشود. در صورت اعمال پيشگيرى داروئى (کموپروفيلاکسي)، لازم است حداقل به مدت سه سال يا تا زمانى که بيمار از نظر باکتريولوژى منفى شود، داپسون را
ادامه دهيم. البته بررسىهاى انجام شده حاکى از آن است که اثر پيشگيرى اين دارو، حداقل به مدت هشت سال، ادامه داشته است.
|
|
|
|
| بيماريابى و کشف سريع موارد بيمارى
|
|
بيماريابى بايد تا جاى ممکن به طور زودرس و کامل انجام گيرد. براى انجام بيماريابى دقيق بايد تمام ساکنان روستا يا منطقه، مورد معاينهٔ دقيق پوستى قرار گيرند، به طورى که
براساس تجربه حتى معاينهٔ کمتر از ۸۰% جمعيت يک منطقه نيز کافى نخواهد بود، زيرا در اين صورت منطقه، پاک اعلام مىگردد و خطرهاى جدى ساکنان را تهديد مىنمايد. معاينهٔ تمام
دانشآموزان در مناطق آلوده ــاگر بهطور مستمر و دايم انجام گيردــ سبب خواهد شد که مبتلايان را در مراحل اوليه و شروع بيمارى بشناسيم و درمان نمائيم. ازطرف ديگر، بيشتر
دربين دانشآموزان و بهطور کلى در اين سنين است که شکل 'نامشخص' بيمارى حادث مىگردد و در صورت عدم تشخيص و درمان به موقع، به طرف اشکال لپروماتو و دافع باسيل، سير مىکنند. البته
بيماريابي، در شهرها خيلى مشکلتر از روستاها است، ولى معاينهٔ دانشآموزان به فاصلهٔ دوبار در سال، نتيجهبخش خواهد بود. همچنين معاينه مرتب کارگران کارخانهها و ساير
گروههائى که در جاهاى معينى به طور دستهجمعى به کار اشتغال دارند نيز، از ضروريات است. ناگفته نماند که معاينهٔ موارد تماس جديدى که با بيماران تازه شناخته شده تماس دارند،
نظير اعضاء خانوادهٔ بيماران و همسايگان نزديک آنان، از اولويت خاصى برخوردار است.
|
|
|
تأثير تشخيص و درمان زودرس بيمارى جذام بر سير و پيشآگهى بيماري، و اعادهٔ سلامتى افراد بيمار، از قديمالايام مورد توجه صاحبنظران بوده است. بهطورى که در کتاب قانون ابنسينا به صراحت ذکر شده است 'کسى که تازه مبتلا به جذام شده و اوايل بيمارى را طى مىکند اميد به معالجه وى بيشتر است، اما وقتى بيمارى ريشه دوانيد و تثبيت شد، اگر هم درمان بشود، بسيار مشکل است' . امروزه کشف سريع موارد بيمارى و بويژه، موارد عفونتزاى مولتى باسيلرى و درمان آنها براساس رژيم چند داروئي، هدف اصلى سازمان جهانى بهداشت را تشکيل مىدهد.
|
|
راهبرد جهانى و طرح عملکرد براى حذف جذام به عنوان يک معضل بهداشت عمومى و کاهش شيوع بيمارى به کمتر از يک مورد در هر ۱۰،۰۰۰ نفر جمعيت در سطح جهان، به عنوان يکى از اقدامهاى کنترلى بسيار درخشان سازمان جهانى بهداشت، مطرح مىباشد و در تمام کشورهائى که جذام هنوز در حال وقوع است، اين هدف بايد منجر به توقف انتشار جذام و عواقب اجتماعي، فيزيکي، فرهنگى و اقتصادى آن شود. راهبرد جهانى جذام، که براساس بيماريابي، درمان چند دارويى و نظارت اپيدميولوژيک استوار است، به عنوان يکى از مقرون به صرفهترين مداخلهها در عرصهٔ بهداشت عمومى بهاثبات رسيده است.
|
|
اين راهبرد تا سال ۲۰۰۰ به طور عمده بر اساس دو فعاليت کليدى بنا مىگردد: ۱. بيماريابىها در جامعه (که پيش از آن درمان نشدهاند. ۲. معالجه نمودن موارد شناسائى شده با درمان چند
داروئى (MDT)، ضمن اينکه تاکنون با توجه به کاهش در بار جهانى بيمارى تا بيش از ۸۵%، پيشرفت رضايتبخش مىباشد، ولى هنوز وظيفهٔ سنگينى (بخصوص در رابطه با کشف موارد جذامى که به دلايل
مختلفى ناشناخته باقى ماندهاند)، بر دوش سازمان جهانى بهداشت، مىباشد و بنابر اين اين سازمان براى دستيابى به بيماران باقيمانده، رويکرد عملياتى تحت عنوان عمليات حذف جذام
را در پيش گرفته است. مشخص شده است که ميزان بروز جذام از سال سوم نظارت به بعد، کاهش مىيابد و اين کاهش، در کودکان چشمگيرتر است. همچنين ثابت شده است که با شروع درمان چند داروئي، از
ميزان انتقال بيمارى به اطرافيان کاسته مىشود، ولى حتى در چنين شرايطى همواره در کودکان بيشتر از کل افراد جامعه است.
|
|
| جداسازى و مراقبتهاى بهداشتى لازم
|
|
در موارد توبرکولوئيد، نيازى به جداسازى بيماران نيست، ولى موارد لپروماتوز را بايد از برقرارى تماس با ديگران منع نمائيم و همانطور که پيش از اين نيز اشاره شد، فقط در موارد
خاصى نظير واکنشهاى وابسته به جذام، لازم است بيماران را در بيمارستان بسترى نمائيم، هر چند در بيمارستان هم نيازى به تشکيلات جداگانهاى براى آنان نيست. فقط مىتوان به بسترى
نمودن آنان در اتاقهاى جداگانه اکتفاء کرد. لازم به تأکيد است که هيچگونه محدوديتى درمورد استخدام يا حضور افرادى که بيمارى آنها غيرمسرى است، در مدرسه وجود ندارد. ترشحهاى
بينى بيمارانى که داراى قابليت سرايت هستند، لازم است ضدعفونى گردد.
|
|
|
۱. جلوگيرى از بروز زخمهاى کف پا که بهعلت بىحسى موضعى و آسيبهاى فيزيکى عارض مىشوند، با بهرهگيرى از کفشهاى با تخت محکم يا پلاسترکستهاى مخصوص.
|
|
۲. استفاده از فيزيوتراپى و گاهي، گچگيرى و جراحى ترميمي، به منظور جلوگيرى يا اصلاح تغيير شکل انگشتان دست.
|
|
۳. پيوند اعصاب و تاندونها درصورت لزوم، امکانپذير است.
|
|
۴. معاينه مرتب چشمها به منظور تشخيص بموقع عوارض احتمالى که به طور معمول از شيوع بالائى برخوردار است. بخصوص که عوارض چشمى جذام، در ايران بسيار شايع است و طى مطالعهاى که در دو مرکز مهم جذام کشور، بر روى ۴۴۱ نفر بيمار جذامي، صورت گرفته است، مشخص شده است که ۵/۹۸% بيماران ساکن باباباغى و درصد بالائى از ساکنان دهکدهٔ رضوي، دچار عوارض چشمى مختلفى بودهاند.
|
|
ريزش ابرو و مژه در بيش از ۸۰% بيماران مشاهده شده است. لاگوفتالموس (عدم و يا کاهش بستهشدن پلکها) در ۳۷% بيماران و بىحسى پلکها در ۱۵% آنها يافت شده است و حس قرنيه در ۳/۲۱% چشمها از دست رفته بود. همچنين کدورت کامل قرنيه در ۱/۱۴% و کدورت تحتانى قرنيه در ۸/۱۶% چشمها مشاهده شده است.
|
|
۵. کاردرماني، در افرادى که دچار ناتوانىهاى دائمى شدهاند.
|
|
۶. جراحى پلاستيک صورت در موارد ضايعههاى شديد صورت به منظور پذيرش بهتر آنان به وسيله افراد جامعه.
|
|
۷. درمان آسيبهاى روانى ناشى از انزواى طولانىمدت و توجيه اعضاء خانواده و ساير افراد جامعه در مورد بىخطر بودن بيماران درمان شده.
|
|
|
از آنجا که بيشتر بيمارىهاى مسري، ريشه در جهل بهداشتى و فقر مالى مردم دارد و سه عنصر نامبارک جهل، فقر و بيماري، همواره سه رأس يک مثلث را تشکيل مىدهند و جذام نيز از اين
قاعده مستثنى نمىباشد، لازم است در کنترل اين بيمارى فقط به بيماريابى و درمان بيماران اکتفاء نگردد، بلکه با درهم شکستن اضلاع و زواياى اين مثلث شوم، به اقدامهاى
زيربنائىترى پرداخته شود.
|