|
پشتوانهٔ اين هر دو شکل از ادبيات عهد مشروطه، گنجينهٔ بىزوال فرهنگ عامه بود. اين طرز بر جريان ادبى زمانهٔ خود تأثير گذاشت و شاعران و نويسندگانى که دستاندرکار مبارزات اجتماعى بودند، کمابيش به اين شيوه گرايش نشان دادند. يحيى آرينپور در اين باب، مىنويسد:
|
|
... اين طرز سخنسرائى در مطبوعات دورهٔ انقلاب ايران زياد ديده مىشود؛ از آن جمله است شعر 'لالاى مادرانه' از ابوالقاسم لاهوتى و 'ترانهٔ سربازي' از گويندهاى ناشناس و 'لاى لاى لاى گهواره' از سيد اشرفالدين حسيني(۱). آرينپور سپس اضافه مىکند:
... لاهوتى در روزنامهٔ شرق [به مديريت سيد ضياءالدين طباطبائي] در اشعارى به کنايه از حکومت وقت انتقاد مىکرد. اين شعرها ساده و نزديک به زبان عامّه و داراى ارزش ادبى بود (۲).
|
(۱) , (۲) . از صبا تا نيما، ج ۲، ص ۹۲ ـ۱۱۱
|
|
|
- قطعهاى هست که قالب و محتوى فولکلوريک دارد:
|
خاک به سرم بچه به هوش آمده
|
بخواب ننه يک سردوگوش آمده
|
گريه نکن لولو مياد مىخوره
|
گريه مياد بزبزى ره مىبره
|
ـ اهه اهه ـ ننه چته؟ گُشنمه
|
ـ بترکى، اين همه خوردى کمه؟!
|
چخ چخ سگه نازى پيشى پيش پيش
|
لالاى جونم گلم باشى کيش کيش
|
ـ از گشنگى ننه دارم جون مىدم
|
ـ گريه نکن فردا بهت نون مىدم
|
اى واى ننه، جونم داره در ميره
|
ـ گريه نکن، ديزى داره سر ميره
|
ـ دستم، آخيش، ببين چطور يخ شده
|
ـ تف تف جونم ببين ممه اخ شده
|
ـ سرم چرا آنقده چرخ مىزنه؟
|
ـ توى سرت شيپشه جا مىکنه
|
ـ خ خ خ خ ... جونم چت شد ... هاق هاق ...
|
واى خاله چشماش چرا افتاد به طاق
|
آخ تنشم بيا ببين سرد شده
|
رنگش چرا خاک به سرم زرد شده؟
|
واى بچم رفت ز کف، رود رود
|
مانده به من آه و اسف رود رود
|
|
|
(ترانه و ترانهسرائى در ايران)
|
|
|
- لو لو مياد:
|
بچه جون داد مکن، لولو مىياد |
|
داد و فرياد مکن، لولو مىياد |
خفه شو لولو مىياد مىبردت |
|
در لب آب روان مىدَرَدَت |
لقمه لقمه سر پا مىخوردت |
|
از وطن داد مکن، لولو مىياد |
|
|
- لالائى:
|
بخواب اى دختر زيبا |
|
بالام لاى لاى، بالام لاى لاى |
ميان مخمل ديبا |
|
بالام لاى لاى، بالام لاى لاى |
|
اشرف ازين بيش جسارت مکن
|
|
در سر مشروطه لجاجت مکن
|
در اين فصل خزان، اى شاطر آقا |
|
امان اى شاطر آقا |
چرا نان شد گران، اى شاطر آقا |
|
امان اى شاطر آقا |
|
|
| تصنيف 'نمىشه' ، از اشرفالدين گيلانى:
|
|
مىشه دولت به ملت يار گردد |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
به اهل مملکت غمخوار گردد |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
شبيه نادر افشار گردد |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
نگو هرگز نمىشه هاى هاى |
|
سيا قرمز نمىشه، هاى هاى |
|
مىشه گرگى به گله آشنا شه |
|
نگو هرگز نمىشه هاى هاى |
مىشه شيطان به شکل اولياء شه |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
مىشه شهوتچرانى پادشا شه |
|
نگو هرگز مىشه، هاى هاى |
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
|
سيا قرمز نمىشد، هاى هاى |
|
بيا شاها صاف کن جان مولا |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
رعيت را رها کن، جان مولا |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
به ملّت خوب تا کن، جان مولا |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
نمد شولا نمىشه، هاى هاى |
|
جان مولا نمىشه، هاى هاى |
|
مىشه ايرانِ ويران گردد آباد |
|
نگو هرگز نمىشه هاى هاى |
شود مظلوم ازين مشروطه دلشاد |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
کمى روز نومهچى هم گردد آزاد |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
يارو راضى نمىشه، هاى هاى |
|
پشه قاضى نمىشه، هاى هاى |
مىشه ما خفتگان بيدار گرديم |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
چو ژاپون شهره در اقطار گرديم |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
چو آمريکائيان هشيار گرديم |
|
نگو هرگز نمىشه، هاى هاى |
نگو هرگز نمىشه، هاى ها |
|
سيا قرمز نمىشه، هاى هاى |
|
|
(نقل از: از صبا تا نيما، ج ۲ ص.۳۴)
|
|
| شعر فولکلوريک استاد ملکالشعراى بهار
|
|
اوستا بابا بزى داشت |
|
يک بز خوشپزى داشت |
هر که مىديدش به صحرا |
|
بهش مىگفت: ماشااله! |
پشته شه باش، زير شه باش |
|
پستان پر شير شه باش |
آخر زمستون آمد |
|
با برف و بارون آمد |
بزک آمد به خانه |
|
خوراکش پنبهدانه |
اوستا بابا خسيسه |
|
زنش پنبه مىريسه |
پنبهدانه گرون شد |
|
بزک بىآب و نون شد |
بع مىزنه، ور مىزنه |
|
اين ور و آن ور مىزنه |
جفت مىزنه تو طاقچه |
|
پوز مىزنه تو باغچه |
از گشنگى جون مىکنه |
|
خاک و با دندون مىکنه |
اوستا آمد با قالقالش |
|
نون و پنير تو دستمالش |
حيفش آمد به بز بده |
|
مىخواد هميشه پز بده |
گفتش: بزک حيا کن |
|
درست به من نگا کن |
بزک نمير بهار مياد |
|
کنبزه با خيار مياد |
بهار مياد نونت مىدم |
|
نعنا و تلخونت مىدم |
بزک گفتش: بهار کو؟ |
|
کنبزه و خيار کو؟ |
دست من و دامن تو |
|
خون منه گردن تو |
حالا به من يونجه بده |
|
يک دو سه ماه فرجه بده |
بهار مىياد شيرت مىدم |
|
خامه و سرشيرت مىدم |
ازت هيچى نمىخوام |
|
برات بزغاله مىزام |
صبح تا غروب، صحرا مىرم |
|
تنها ميام، تنها ميرم |
بهر خدا آ اوستا |
|
غمزه ميا آ اوستا |
اوستا بابا رفت رو سرش |
|
دستاشو زد بر کمرش |
جان کلامو گفتش |
|
قربون حرف مفتش |
صل على محمد (ص) |
|
دوستت دارم نه اينقد |
جو نمىدم، کا نمىدم |
|
جل نمىدم، جا نمىدم |
تا چيز نخواى نوکرتم |
|
نوکر فرمانبرتم |
دور سرت مىگردم |
|
شاخاته گل مىبندم |
پشمته خودم مىپوشم |
|
شيرته خودم مىنوشم |
اوستا دمش کلفته |
|
عاشق مال مفته |
|
|
|
بچهها، بهار
|
گلا وا شدن
|
برفا پا شدن
|
از رو سبزهها
|
از رو کوهسارا
|
بچهها، بهار
|
داره رو درخت
|
مىخونه به گوش:
|
پوستينو بکَن
|
قبارو بپوش
|
بيدار شو، بيدار
|
بچهها بهار!
|
|
|
(نيما يوشيج)
|