|
|
|
|
|
|
دانشآموزان بنا بر ضرورت نيازهاى درونى و فطرى خويش بدنبال کسب دانش و آگاهى هستند، بنابراين بصورت طبيعى به تحصيل علاقهمندند.
|
|
اغلب دانشآموزان در حال تحصيل در مدارس، از بهرهى هوشى لازم براى انجام تحصيل در مقطع مربوط به خود برخوردارند و به گفتهى بنيامين بلوم اغلب دانشآموزان قادر به کسب اهداف آموزشى هستند و تنها زمان يادگيرى براى آنها متفاوت است.
|
|
|
هرگونه مشکل جسمى فرد ممکن است به تأثير منفى در روند يادگيرى او منجر شود. اساساً مشکلات جسمى را مىتوان به دو دسته تقسيم کرد. دستهى اول، مشکلاتى است که بدليل حالت فيزيکى جسم، فرد را در يادگيرى دچار مشکل مىکند. به عنوان مثال دانشآموزى که چشمش بخوبى تابلو را تشخيص نمىدهد يا دانشآموزى که گوشش بخوبى مطالب را نمىشنود و يا يادگيرندهاى که بخاطر ضعف جسمى قادر نيست مدت کلاس را با آرامش بگذراند، چنين افرادى حتى با بهرهى هوشى کافى در يادگيرى و کسب مهارتها قادر نيستند از استعداد واقعى خود بهره بگيرند. دستهى دومِ مشکلات جسمي، حالت روانى و عاطفى ايجاد کرده و مانع ابراز وجود شخصيت يادگيرنده مىشوند. به همين دليل او قادر نيست از استعداد واقعى خود بهره برده، آن را آشکار سازد.
|
|
براى پيشگيرى از بروز چنين شرايطي، لزوم توجه به بهداشت جسمى و روانى دانشآموزان بسيار اساسى است.
|
|
|
بعضى از دانشآموزان دچار مشکل عاطفى هستند. دانشآموزى که نتواند به تناسب سن خود رفتار موردانتظار جامعه ( رفتار عادي) را از خود ظاهر سازد، مثلاً در مقابل تذکرات عادى معلم يا والدين به گريه بيفتند يا در رويارويى با حوادث عادى دچار اضطراب و نگرانى بيش از حد شود، در مقابل شوخىهاى دوستانهى همکلاسىها دچار خشم شديد و نگرانى گردد و خلاصه رفتارى انجام دهد که با رفتارهاى عادى مغايرت داشته باشد، ممکن است دچار مشکل عاطفى بوده، اين امر بر روند آموزشى او تأثير منفى بگذارد. علت تأثير منفى چنين روحيهي، عدم سازگارى دانشآموز با محيط کلاس، جامعه و هم کلاسىهاست. چنين فردى هم از طريق همکلاسىها منزوى مىشود و هم بدليل تلقى ناخوشايند از هرگونه رفتار معلم و والدين، مستمراً دچار بحران روحى است و بنابراين از محيطى که در آن اينگونه بحرانها برايش ايجاد مىشود، بيزار و فرارى مىگردد.
|
|
|
والدين گرامى بايد بدانند که ممکن است علت بيزارى از درس يا مدرسه و يا عدم انجام تکاليف نوعى عدم علاقهمندى به معلم باشد. عدم علاقهمندى به معلم داراى دلائلى است. از جمله:
|
|
|
|
|
معلم در نحوهى تدريس خود بايد طيف متفاوت دانشآموزان و تفاوتهاى فردى آنان را در نظر بگيرد تا حتىالمقدور از بروز مشکلات جلوگيرى بعمل آيد. معلم بايد بداند طيف استعدادها، تمامى دانشآموزان قوى و ضعيف را شامل مىگردد. وى حتى در تقسيم نگاهها، محبتها و توجهات به دانشآموزان بايد عدالت را رعايت نمايد.
|
|
|
مشکلات خانوادگي، طيف وسيعى از مسائل را از اختلاف بين پدر و مادر گرفته تا برخوردهاى غيرمعقول همچون خشونت بيش از حد، عطوفت زياد، روابط اعضاى خانواده با هم، موقعيت دانشآموزان در بين اعضاى خانواده، مشکلات رفتارى والدين و بسيارى از مسائل ديگر را شامل مىگردد.
|
|
| مشکلات ناشى از توقعات بىجاى مربيان و والدين
|
|
بايد ميزان توقع مربيان و والدين از دانشآموزان معلوم باشد. اگر پدر و مادر و معلم از ميزان استعداد و توان يادگيرنده اطلاع درستى نداشته باشند و او با حداکثر تلاش و براساس استعداد خود قادر نباشد از حمايت و تشويق والدين و مربيان خود بهره گيرد و برعکس از اينکه نتوانسته است به شرايط مورد دلخواه آنان نائل آيد، دستخوش بىعلاقگي، بىتفاوتي، افت آموزشى و حتى بيزارى فرزندانمان خواهد بود. زير آنها مىبينند که بهرغم تلاش و کوشش و برخوردارى از بهرهى هوشى و استعداد لازم، مورد انتقاد و بىمهرى والدين و يا حتى مربى قرار مىگيرند.
|
|
| افت تحصيلى و مشکلات ناشى از آن
|
|
افت تحصيلى نوعى کاهش عملکرد تحصيلى و درسى دانشآموزان از سطحى رضايتبخش به سطحى نامطلوب محسوب مىشود.
|
|
بهترين شاخص براى تعيين افت تحصيلى دانشآموزان مقايسه و سنجش سطح عملکرد تحصيلى آنان با ميزان توان و استعداد بالقوهى آنان است.
|