|
|
يکى ديگر از نيازهاى جوانان ازدواج و تشکيل خانواده مىباشد. در اين زمينه جوانان سعى دارند که فرد مورد علاقه و اطمينان خود را پيدا نمودده، با او رابطهٔ عاطفى برقرار سازند و تشکيل خانواده دهند.
|
|
مسئله ازدواج و تشکيل خانواده از مسائل مهم زندگى انسان به شمار مىرود و مورد بحث همهٔ اديان و مذاهب و علماء و انديشمندان است و در بسيارى از علوم مانند تعليم و تربيت، جامعهشناسي، روانشناسى و فلسفه جايگاه ويژهاى دارد.
|
|
|
هدف از ازدواج رسيدن به آرامش و خاتمهبخشى به بلاتکليفى دختر و پسر، ارضاء مشروع نيازها و انگيزههاى درونى و فرزندآورى و ادامه نسل مىباشد.
|
|
هدف ديگر ازدواج تشکيل خانواده است. 'اسلام خانواده را گروهى متشکل از افراد، داراى شخصيت مدني، حقوقى و معنوى معرفى مىنمايد که هستهٔ اوليه آن را ازدواج مشروع زن و مرد تشکيل مىدهند و نکاح عقدى است که براساس آن رابطه زوجيت بين زن و مرد برقرار شده، در آن طرفين داراى وظايف و حقوق جديد مىشوند. ارتباط خويشاوندى در سايهٔ نکاح پديد مىآيد و اعضاء آن داراى روابط قانوني، اخلاقى و عاطفى مىگردند' (کتاب نظام خانواده در اسلام، تأليف دکتر على قائمي).
|
|
|
همانطور که مىدانيم 'ازدواج (کتاب بهداشت رواني، دکتر شاملو) يک رابطه نزديک و صميمى است که ميان زن و مرد براى مدت طولانى برقرار مىشود' . اين رابطه فقط به لحاظ ارضاء تمايلات آنى نيست بلکه زندگى و خوشبختى زن و مرد و کودکان آنها براساس اين پيوند استوار است.
|
|
|
جوانان بايد افرادى را براى همسرى انتخاب نمايند که از اعتقاد و ايمان قوى برخوردار باشند. زيرا در سايه ايمان و اعتقاد قوى است که افراد از سجاياى اخلاقى برخوردار شده، دوم و قوام زندگى مشترک تحقق مىيابد.
|
|
گفتنى است که زن و شوهر بايد از لحاظ اعتقادات مذهبى مشابه يکديگر باشند و در انجام فرايض يعنى به عقايد يکديگر احترام بگذارند. چنانچه اين مسئله مورد توجه قرار نگيرد در زندگى مشترک و تربيت فرزندان مشکلاتى پيش خواهد آمد.
|
|
|
رسول خدا (ص) فرمودند: فانکحوالاکفاء (وسايل الشيعه، ج۱۴): 'با افراد همشأن ازدواج کنيد' .
|
|
منظور از همکفو بودن اين است که ازدواج افراد بايد براساس همشأنى و همسانى از نظر مذهبي، اخلاقي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادى و... صورت بپذيرد. بعضى از موارد اختلافات زناشوئى از اين مسئله سرچشمه مىگيرد که زن و شوهر در شأن و طبقه، متفاوت بودهاند.
|
|
|
يکى از ملاکهاى مهم در امر ازدواج اخلاق افراد موردنظر است. آنچه موجب سازش و ارتباط است اخلاق شايسته فرد مىباشد. صفاتى مانند گذشت، فداکاري، سازگاري، صداقت، صبر و شکيبائي، برخورد مناسب از جمله اخلاق پسنديده بهشمار مىآيند که در سايه آن نيازهاى روحى افراد خانواده برآورده مىشود و چنانچه مشکلاتى در خانواده بهوجود آيد به آسانى حل خواهد شد.
|
|
|
سلامت جسم و روان به دليل تأثير متقابلى که بر يکديگر دارند و تضمينکننده بهداشت روانى فرد هستند، زيربناى رفتار سالم فرد در زندگى محسوب مىشوند و بر تداوم زندگى مشترک تأثير مىگذارند البته ناتوانى جسمى مانع از امر ازدواج نمىگردد. مشروط بر اينکه طرفين صادقانه وضعيت جسمانى خود را قبل از ازدواج براى يکديگر مطرح نمايند. همچنين مشکلات روانى نظير ترسها، بدبينىها، سوءظنها باعث خدشهدار شدن روابط انسان گشته، در امر ازدواج مشکلاتى به بار خواهد آورد.
|
|
| رشد عاطفى و فکرى و اجتماعى
|
|
در امر ازدواج زوجين بايد از رشد و پختگى و ثبات عاطفي، ذهنى و اجتماعى کافى براى ازدواج کردن برخوردار باشند. بهعبارت ديگر افراد بايد به بلوغ عاطفي، فکرى و اجتماعى لازم رسيده باشد يعنى بتوانند در مسائل مختلف زندگى بهطور مستقل تصميمهاى منطقى گرفته، با افراد با تجربه و صلاحيتدار مشورت نموده، انتقادهاى سازنده را در جهت تغيير و اصلاح رفتار خود بپذيرند. احساس تعلق خاطر کنند و بتوانند به ديگران محبت نمايند. احساس نياز به ارتباطات اجتماعى داشته باشند. بتوانند با ديگران ارتباط سالم برقرار نمايند. معمولاً فرض بر اين است که پسران در سن ۲۵ سالگى و دختران در ۲۲ سالگى به اين رسش موردنظر مىرسند (۱).
|
|
(۱) . لازم به تذکر است که سنهاى ذکر شده، سن شروع رشد عاطفي، فکرى و اجتماعى است و در جوامع مختلف سن ازدواج به دلايل مختلف ممکن است متفاوت باشد.
|
|
|
طرز تفکر افراد که روش زندگى آنان بر آن اساس بنا نهاده مىشود اهميت ويژهاى دارد و لازم است که زن و شوهر داراى روش زندگى نسبتاً مشترکى باشند. مثلاً اگر يکى از طرفين در مسائل اقتصادى افراطى عمل کند و طرف ديگر بسيار محافظهکارانه برخورد نمايد امکان بروز تضاد و اختلاف زياد خواهد بود و يا اگر طرفين در نحوهٔ گذراندن اوقات فراغت اختلافنظر زياد داشته باشند موجب بروز اختلاف مىگردد.
|
|
|
چناچه زن و شوهر با يکديگر تفاوت تحصيلى فاحش داشته باشند طبعاً در نگرش و برخورد با مسائل آنها تفاوت فاحشى وجود خواهد داشت که به سعادت و خوشبختى خانواده لطمه خواهد زد. اگرچه روانشناسان معتقد هستند که درجه هوش زن و مرد در زندگى زناشوئى تأثير دارد و چنانچه زوجى از لحاظ ميزان هوش با يکديگر تفاوت زيادى داشته باشند اختلافات زيادى ممکن است بهوقوع بپيوندد، ولى ميزان تحصيلات که مربوط به مقام اجتماعى فرد نيز مىشود در سعادت زندگى بسيار مؤثر است. مثلاً اگر فردى داراى تحصيلات دانشگاهى باشد با کسى ازدواج نمايد که تحصيلات ابتدائى دارد، اين امر ممکن است سبب احساس حقارت و خود کمبينى در طرف مقابل گردد.
|
|
|
عواملى همچون هماهنگى سنى و آگاهى از شرايط شغلى همسر و... از جمله عوامل مهم و تأثيرگذار در پايدارى و بقاى يک زندگى مشترک هستند. بهتر است در صورت امکان در امر ازدواج خانمها به دليل زودتر بالغ شدن از همسر خود کوچکتر باشند و يا در مورد شرايط شغلى گفتنى است که چنانچه زوجين قبل از ازدواج از شرايط شغلى يکديگر آگاهى کافى داشتها باشند در آينده با مشکلات کمترى مواجه خواهند شد.
|